نظام ارتقای اعضای هیئت علمی در ایران امروز با یک تضاد اساسی روبرو است. یعنی تلاش برای سنجش علم از طریق معیارهای عینی، به ناخواسته به اولویت دادن کمیتگرایی انجامیده است. این تمرکز شدید بر اعداد و ارقام، این تصور غلط را ایجاد کرده که هدف اصلی دانشگاه، تنها افزایش تعداد مقالات است، در حالی که رسالت اصلی آموزش عالی یعنی تربیت نیروهای متخصص و نوآوری واقعی، در حاشیه قرار گرفته است.
این چرخه معیوب، موجب تضعیف جایگاه واقعی آموزش و از بین رفتن عدالت در فرآیندهای ارتقا میشود. وقتی آییننامه، به جای تکیه بر معیارهای کیفی و جهانی، خود به میدانی برای رقابتهای کاذب و اولویت قرار دادن کمیت تبدیل میشود، عدالت علمی در معرض تهدید قرار میگیرد.
مهدی سجادی، عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس، در گفتوگو با خبرنگار گروه دانشگاه ایسکانیوز گفت: برای الهامبخشی و بهبود آییننامه ارتقای اعضای هیئت علمی، باید معیارهای مشخص و جهانی ارتقا را مد نظر قرار دهیم. این معیارها باید بر پایه انتظارات واقعی از یک هیئت علمی تدوین شود.
وی افزود: پرسش اساسی این است که از یک عضو هیئت علمی چه انتظاراتی باید داشت تا بر اساس آن بتوان آییننامهای درست و کاربردی تنظیم کرد. یکی از مشکلات آییننامه فعلی این است که به انتظارات واقعی از استاد دانشگاه توجه نشده است.
سجادی عنوان کرد: یکی از ویژگیهایی که در آییننامه ارتقا باید لحاظ شود، کاشفیت است. استاد دانشگاه باید در طول خدمت خود در حوزه علمی، به کشف یا روشنسازی موضوعات جدید دست یابد.
وی توضیح داد: منظور از کشف، صرفاً کشف تجربی یا آزمایشگاهی نیست؛ بلکه برای همه رشتههای علمی، کشف به معنای پیبردن به موضوعی تازه یا روشنگری در باب حقایقی است که تاکنون بررسی نشده و دیگران به آن نرسیدهاند.
استاد دانشگاه تأکید کرد: این ویژگی باید در آییننامه ارتقا مورد توجه قرار گیرد؛ اما آییننامه فعلی تنها بر مقالات تمرکز دارد.
وی در خصوص مقالههای منتشر شده توسط اساتید افزود: شاید بیش از ۹۰ درصد مقالاتی که توسط اساتید دانشگاهها منتشر میشود، فاقد ویژگی کاشفیت هستند؛ نوآوری ندارند و ایده تازهای ارائه نمیدهند. با این حال، چون مقالهنویسی معیار اصلی ارتقاست، حجم تولید بسیار بالا است.
سجادی اظهار کرد: نکته بعدی، کاربردی بودن دانش استادان است. یعنی استاد باید بتواند دانشی را که به دست آورده در حل مسائل و مشکلات به کار گیرد. منظور از کاربرد، صرفاً استفاده فیزیکی نیست؛ بلکه باید به معنای سودمندی و تأثیرگذاری واقعی است.
وی افزود: کاربردپذیر کردن دانش استاد در ارزیابی عملکرد بسیار مهم است. آییننامهها هنگام تدوین باید این بُعد را در نظر بگیرند که آیا استاد تدریسکننده، دانش تخصصی خود را به شکلی سودمند ارائه میدهد و گرهای از مسائل باز میکند یا خیر؟
استاد دانشگاه بیان کرد: در آییننامههای فعلی، به این مسئله که آیا مقالات منتشرشده توسط استادان کاربردی و سودمند هستند، توجه کافی نشده است.
سجادی ادامه داد: از دیگر نکات مهم در آییننامهها، بحث آموزش است. کیفیت تدریس استاد دانشگاه مسئلهای اساسی است که متأسفانه چندان مورد توجه قرار نمیگیرد. استاد باید بتواند آموختههای خود را به شکل مؤثر و قابل فهم به دانشجویان منتقل کند.
وی افزود: در ارزیابی آموزشیِ فعلی، صرفاً تعداد دروس تدریسشده در هر ترم ملاک است، در حالی که کیفیت آموزش سنجیده نمیشود. ارزیابی آموزشی گاه به صورت خودکار انجام میشود و داوران در این بخش دخالتی ندارند.
استاد دانشگاه گفت: آموزش باید به صورت کیفی ارزیابی شود. یکی از مشکلات آییننامه فعلی این است که آموزش را صرفاً کمی سنجیده میشود. میان خوب حرف زدن و حرف خوب زدن تفاوت زیادی وجود دارد.
وی افزود: برخی فن بیان مناسبی دارند ولی محتوای مطلوبی ارائه نمیکنند. تدریس موثر یعنی ترکیب خوب حرف زدن با حرف خوب زدن؛ یعنی هم هنر معلمی داشته باشد، هم مطالب مفید، بهروز و ضروری را منتقل کند.
سجادی عنوان کرد: در ساختار ارزیابی آییننامههای فعلی، تنها پژوهش اهمیت دارد و آموزش جایگاهی ندارد. این در حالی است که سنجش عملکرد آموزشی استادان، دانشجوپروری و ارائه درست مطالب در نظامهای دانشگاهی جهان بهطور جدی مورد توجه قرار گرفته است.
وی افزود: معتقدم اگر استادی مدرس خوبی نباشد، محقق خوبی نیز نخواهد بود. معلم خوب کسی است که حقایق را بشناسد و علم را واقعاً درک کرده باشد. اگر بتوانیم کیفیت آموزش را تقویت و به درستی مدیریت کنیم، تحصیلکردگان توانمندتری به جامعه تحویل خواهیم داد.
استاد دانشگاه تأکید کرد: استاد باید بتواند دانش و آموختههای خود را با رشتههای دیگر تلفیق کند. استاد خوب کسی است که از حوزههای علمی مرتبط در تدریس خود بهره ببرد.
وی در خصوص نحوه اجرای آیین نامه ارتقا افزود: نکته دیگر، مربوط به مکانیزم اجرای آییننامه و بررسی پروندههاست. برای ارزیابی پروندههای ارتقا، کمیته علمی تشکیل میشود که معمولاً شامل چهار یا پنج عضو خبره در همان حوزه تخصصی است. این کمیته، پس از بررسی پروندهها آن را تأیید یا رد میکند.
استاد دانشگاه گفت: در صورت رد شدن پرونده، از متقاضی خواسته میشود نقصها را رفع کند؛ مثلاً مقالهای بیفزاید، کتابی اضافه کند یا آثار معتبرتری را ارائه دهد تا پرونده تکمیل شود.
وی افزود: مشکل اینجاست که گاه کمیته منتخب پروندهای را رد میکند، اما متقاضی با استفاده از نفوذ و ارتباطات خود اعضای کمیته را تغییر میدهد تا رأی مثبت بگیرد.
سجادی تأکید کرد: این مسئله، آفت جدی در مکانیزمهای اجرایی آییننامهها است. به همین دلیل، گاهی افراد فاقد صلاحیت ارتقا میگیرند و با سوءاستفاده از جایگاه خود، به موقعیتهای بالاتر دست مییابند.
وی در پایان گفت: مصوبات کمیته اولیه نادیده گرفته میشود و بهجای آن، تیمهای بررسی تغییر میکنند. این مشکل جدی در اجرای آییننامهها وجود دارد و نیازمند بازنگری اساسی است.
انتهای پیام/