به گزارش خبرنگار سیاسی ایسکانیوز؛ کمیتهی سیاسی جبهه اصلاحات ایران در نامهای مبهم به سید محمد خاتمی نوشته است: «پاسخ ما به پرسش «چه باید کرد؟» روشن است: باید اصلاحطلبی را از نو بسازیم؛ باید از قدرت فاصله بگیریم تا به مردم نزدیک شویم.» نکته جالب ماجرا این جاست که این جبهه تعدادی از کرسیهای دولت را نیز در اختیار دارد.
بیشتر بخوانید؛
یک بیانیه و تعارضهای بیپایان آن؛ عبور جبهه اصلاحات از دولت پزشکیان؟!
سیدمحمد خاتمی پنجشنبه ۲۲ آبان ماه در پیامی به کنگره انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها گفت: «دوستان اگر انتقادی دارند اولاً با رعایت همه جوانب و نه طلبکارانه بیان شود و به جای گلایههای بیجا روی مطالبات واقعی مردم و نیز وعدههایی که به مردم داده شده است تکیه کنند و ثانیاً در کنار آن راهکارهای مناسب نیز بررسی و عرضه شود.»
حال به نظر میرسد جبهه اصلاحات، در روشن کردن اولین چراغ ارائه راهکارها پیشقدم شده و پیشنهاد داده است: «اگر اصلاحطلبی بخواهد معنا و اثر تازهای بیابد، باید از مشی قدرتمحور به جامعهمحور و از اصلاحطلبی محافظهکارانه به اصلاحطلبی مسئولانه و اخلاقی گذر کند». این جبهه در توجیه راهبرد جدید خود نوشته است: «مردم به اصلاحطلبان زمانی اعتماد میکنند که مرز اخلاقی ما با قدرت روشن باشد.»
جبهه اصلاحات قصد خروج از دولت را دارد؟
جبهه اصلاحات در حالی از این مشی جدید رونمایی میکند که تنها دو روز از پیام سیدمحمد خاتمی درباره حمایت از دولت میگذرد. البته پس از روی کار آمدن مسعود پزشکیان بخش قابل توجهی از پستهای دولتی به اعضای این جریان سپرده شده است.
همزمانی استعفای فیاض زاهد از شورای اطلاع رسانی دولت با این نامه و پذیرش بیدرنگ آن از سوی الیاس حضرتی میتواند یکی از نشانههای تصمیم جبهه اصلاحات برای خروج از دولت باشد. دویچه وله فارسی در واکنش به این اقدام جنجالی نوشته است: «استعفای فیاض زاهد بیش از کنارهگیری از یک سمت اداری، عملا نوعی مرزبندی میان حضور در ساختار و حفظ استقلال بود.»
به زعم این رسانه آن طرف آبی، حضور در ساختار حتی در دولتی برآمده از جریان اصلاحطلبی منافی حفظ استقلال رای افراد است و حالا رئیس انجمن صنفی روزنامهنگاران تهران برای حفظ استقلالش ناچار به استعفا شده است! این ادعا در حالی مطرح میشود که استعفای فیاض زاهد موجی از انتقادات تند را حتی در میان طیف همسو با وی برانگیخت.
حال باید دید آیا رویه که فیاض زاهد پیریزی کرد از سوی سایر اعضای حاضر جبهه اصلاحات ادامه پیدا میکند یا آنها وفاق را به عدم استقلال تعبیر نمیکنند. امری که آینده آن را مشخص میکند اما اگر ادامه یابد، به نظر میرسد وفاق مدنظر آنها به معنای اتحاد درون گروهی است و با ایده رئیسجمهور به کلی متفاوت است.
برخی اعضای جبهه اصلاحات در یک سال و اندی که از عمر دولت چهاردهم سپری شده همواره تلاش کردهاند تا القاء کنند وفاق رئیسجمهوربا سایر جریانهای سیاسی نشانهای از ناتوانی رئیسجمهور یا فشار بیرونی است. فضاسازی درباره انتصاب اسماعیل سقاب اصفهانی به ریاست سازمان بهینهسازی و مدیریت راهبردی انرژی یکی از نمونههای این دست تلاشها است.
این در حالی است که یوسف پزشکیان مشاور و دستیار رسانهای رئیس دفتر رئیسجمهور در واکنش به این فضاسازیها نوشته است: «رئیسجمهور نه یک فرد بلکه یک تیم و یک برنامه مشخص را برای سازمان بهینهسازی و مدیریت راهبردی انرژی انتخاب کردهاند. این انتخاب کاملا آگاهانه و به دور از هرگونه فشار یا توصیهای صورت گرفته است. آنچه برای دکتر پزشکیان اولویت دارد، اعتلای کشور و رضایت مردم است.»

البته به نظر میرسد دولت چهاردهم با انتصاب سقاب اصفهانی در صدد است تا به تدریج زمینههای افزایش نرخ بنزین را فراهم کند، هرچند آنگونه که از توئیت یوسف پزشکیان برمیآید اگر این اقدام به صورت کارشناسی و با برنامهریزهای لازم صورت گیرد جای نگرانی وجود ندارد اما در صورتیکه برنامههای دولت در مرحله اجرا با کم و کاستی مواجه شود به طور طبیعی بخشی از بدنه اجتماعی حامی رئیسجمهور ریزش میکند.
این ناکامی علاوه بر دولت، میتواند جبهه اصلاحات را نیز متاثر کند. البته چنانچه دولت بتواند از پیچ صعبالعبور قیمت بنزین هم به سلامت عبور کند، مشکلات اقتصادی دیگری ممکن مایه یاس مردم از دولت و حامیانش شود. بنابراین تز فاصله گرفتن از قدرت در چنین فضایی دم دستیترین ابزار برای فرار به جلو برخی حامیان پزشکیان است.
چرا از سخنان خاتمی بعیدترین مصداق گزینش میشود؟
از همان دوران ریاستجمهوری سیدمحمد خاتمی هر بار که وی سخنرانی میکرد بلافاصله جریانی رادیکال که در اطرافش بودند، بعیدترین مصادق را از فحوای کلام وی استخراج میکردند؛ به نحوی که این عادت به رسمی مالوف تبدیل شد و دههای متمادی ادامه پیدا کرده است.
همین اوایل آبان ماه بود که رئیس دولت اصلاحات در شهر یزد اعلام کرد: «مردم و موشک عامل سربلندی در جنگ ۱۲ روزه بودند.» اما برخی رسانهای جریانی رادیکال در جبهه اصلاحات با نادیده گرفتن حمایت وی از تقویت صنعت موشکی کشور، سایر بخشهای سخنانش از جمله «پزشکیان باید مقتدر باشد» را برجسته کردند و سپس استنباط جناحی و محفلی خود را از این گزاره به خورد مخاطب دادند که چیزی جز ضعیفنمایی دولت نبود.
این بار نیز در واکنش به این توصیه خاتمی که «دولت را حمایت کنید»، ایده خروج از قدرت را مطرح کردهاند! ایدهای که میتوان آن را به نوعی بازی در زمین بیگانگان فرمولبندی کرد زیرا هیچ خروجی جز تضعیف دولت، نارضایتی مردم و در نهایت فراهم کردن زمینههای سوءاستفاده بیگانگان ندارد.
چرخه تکراری در بزنگاههای تاریخی
الگوی رفتاری بخشی از جریان اصلاحات در بزنگاههای تاریخی به یک چرخه تکراری و قابل پیشبینی تبدیل شده است. چرخهای که به جای مسئولیتپذیری، پاسخگویی به بدنه اجتماعی در برابر تصمیمها و بعضا خطاها، به سرعت به سمت فرافکنیها و برساخت روایت انحرافی از علل کاستیها میرود تا علل حقیقی مشکلات مردم ریشهیابی و اصلاح نشود. به این ترتیب راویان این روایتهای انحرافی همچنان میتوانند برای انتخابات آتی خود را بری از خطا به مردم معرفی کنند.
رئیسجمهور با این که برخاسته از جبهه اصلاحات است اما تاکنون تلاش کرده است در برابر فشارهای جریان رادیکال جبهه اصلاحات مقاومت کند و در تلاش برای تعریف یک هویت مستقل از آنها نیز موفق عمل کرده است. نمونه این تلاش مرزبندی پزشکیان و وزیر خارجه وی با جریان تندروی جبهه اصلاحات در زمینه «سیاست خارجی» است.
کنشی که باعث نارضایتی بخشی از اصلاحطلبان شده تا جائیکه گاهی گلایه خود را با ادعاهای کلی مانند اینکه «دولت پزشکیان نتوانسته مطالبات را برآورده کند» بیان میکنند و گاهی نیز به صراحت از تغییر وزیر فعلی خارجه سخن میگویند و مواضع وی را عامل تضعیف دولت میدانند. این طیف در تلاش است تا راهبرد سیاست خارجی یک جناح سیاسی را به دولتی تحمیل کند که خود را نماینده همه ایرانیان معرفی کرده است.
وحید احمدی، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی در تحلیل علت تضعیف وزیر خارجه از سوی جریان تندروی جبهه اصلاحات، آن را بازی در زمین دشمن میدادند و به ایسکانیوز گفته است: «واقعیت این است که انتشار چنین اظهاراتی، دقیقا همان چیزی است که دشمنان جمهوری اسلامی میخواهند. هدف آنها ایجاد تفرقه و چنددستی در میان جریانهای سیاسی و همچنین بین مردم و دولت است. در حالی که امروز بیش از هر زمان دیگری نیازمند انسجام ملی هستیم، طرح این مسائل نه تنها کمکی به کشور نمیکند، بلکه فضا را برای سوءاستفاده دشمنان فراهم میآورد.»
البته جبهه اصلاحات پیشتر نیز با نگارش بیانیهای جنجالی گمانه زنیها درباره عبور از رئیسجمهور را کلید زده بود. آن بیانیه به صراحت در تضاد با راهبردهای کلان دولت و حاکمیت بود زیرا دال مرکزی بر اساس توقف غنیسازی بنا شده بود. پیشنهادی که بارها از سوی تصمیمسازان ارشد نظام رد شد اما همچنان جبهه اصلاحات بر آن پافشاری میکرد.
سعید احدیان، مشاور سیاسی رئیس مجلس بیانه پیشین جبهه اصلاحات را عبور آنها از نامزد رسمی خودشان اعلام کرد و نوشت: «در حالیکه همه می دانیم که هر لحظه امکان دارد دشمن به ما حمله کند، ناگهان بیانیهای میآید و ساز مخالف با ساختارهای نظام میزند. آیا این ضدانسجام نیست. آیا این مکمل حرف امثال آقای رسایی که حرف از عدم کفایت رئیسجمهور میزنند نیست؟ آیا تردیدی وجود دارد که این بیانیه در محاسبات اسرائیل برای حمله به ایران، کفه حمله را تقویت کرده است؟ معلوم نیست نتانیاهو چقدر از این بیانیه استفاده خواهد کرد که برای آمریکا استدلال حمله مجدد تولید کند؟»
مرزبندی با خاتمی هم پس از پزشکیان در راه است؟
نامه اخیر جبهه اصلاحات خطاب به سیدمحمد خاتمی را نه تنها میتوان نوعی مرزبندی با رئیسجمهوری دانست که از سوی جبهه اصلاحات به جامعه معرفی شده است بلکه در بطن خود نوعی مرزبندی با رئیس دولت اصلاحات را نیز در برمیگیرد. خاتمی تاکنون به صراحت اعلام نکرده ساختار رسمی ناتوان از جلب رضایت مردم است و باید از آن عبور کرد حتی همانطور که در سطور پیشین نیز به آن اشاره شد، توصیه به حمایت از دولت پزشکیان نیز کرده است.
اما هنگامی که نویسندگان نامه تاکید به خروج از قدرت برای قرار گرفتن در کنار مردم دارند اولا به طور ضمنی این شائبه را تقویت میکنند اصلاح از طریق ساختار امکانپذیر نیست و ثانیا هر فردی در هر جایگاهی اعم از رئیسجمهور پیشین یا فعلی مورد تایید این جبهه، باور به اصلاح از طریق ساختار داشته باشد، باید با وی مرزبندی کرد.
در انگاره جدید جبهه اصلاحات، اولا «اصلاحات قدرت محور» و «اصلاحات جامعه محور» نه تنها در برابر هم قرار دارند بلکه شکاف میان آن دیگر قابل پوشاندن نیست.
ثانیه پس از انتشار بیانیه جنجالی پیشین حالا برخی اعضای این جبهه مدعی هستند اگر خواستههای آنها در نامه قبلی انجام نشود زمینه نارضایتی در جامعه فراهم خواهد شد! در حالیکه خواستههایی آن نامه فراتر از حوزه اختیارات رئیسجمهور و وزیرخارجه وی بود و پزشکیان نیز در برابر آن مقاومت کرد. نوع مواجهه وی باعث انتشار دومین بیانیه جنجالی این جبهه پس از جنگ ۱۲ روزه شده است. حال باید دید آیا نامه سوم و تندتری در راه است و این جبهه واقعا در صدد است تا راه خود را از تمام حامیان اصلاحات از طریق ساختار جدا کند یا صرفا بیانیه و نامهنگاری رفتاری پوپولیستی است؟
اما تا اینجا به نظر میرسد بخشی از جریان اصلاحات تصمیم گرفته است اولا هنگامی که کاندیداهایش در انتخابات تایید صلاحیت نمیشوند، به نوعی انتخابات را تحریم کند. ثانیا هنگامی که کاندیدایی تایید و در انتخابات هم پیروز میشود، تا جایی از وی حمایت کند که اوضاع کشور آرام و آن مسئول در وفاق با این جبهه است. اما به محض بروز دشواریها، گویی جریان رادیکال اصلاحطلبی مسئولیتی در برابر افرادی که پای صندوقهای رای آورده، ندارد و به راحتی دست به عقبنشینی میزند تا حامیان مردمیاش را از دست ندهد، غافل از این که این بازی تکراری با مردم در نهایت منجر به خارج شدن از دایره اعتماد آنها میشود.
انتهای پیام/