گروه اقتصادی: دکتر مهدی عرب صادق، کارشناس ارشد دیپلماسی انرژی با ردِ تعبیر «ناترازی انرژی» و تاکید بر اینکه کشور درگیر یک «بحران تمامعیار انرژی» است، گفت: اصطلاح ناترازی مفهومی فریبنده و غیرعلمی است که برای پنهانکردن واقعیت تلخ فروپاشی ساختار تولید و مصرف انرژی در کشور به کار میرود.
وی بحران کنونی را نه حاصل کمبود منابع، بلکه نتیجه نفوذ، رانت، تصمیمگیریهای غیرکارشناسی و حذف متخصصان دانست، و با انتقاد شدید از آنچه تمرکز مشکوک و بیضابطه و فاقد توجیه فنی و اقتصادی بر پروژههای خورشیدی دانست، ادامه داد: انرژی خورشیدی در بهترین حالت تنها چند ساعت در روز قابل بهرهبرداری است و هیچ تناسبی با کمبود تولید در میان باری ۱۶ تا ۱۷ ساعته کشور ندارد. با این حال، میلیاردها دلار برای واردات پنلها و پایههای فلزی هزینه میشود، در حالی که شبکه فعلی برق تنها توان جذب دو هزار مگاوات از این انرژی را دارد و ظرفیت ذخیرهسازی نیز تقریبا صفر است. این سیاستها نهتنها باعث اتلاف منابع ملی شده، بلکه خطر فروپاشی شبکه برق کشور را در پی دارد.
به گفته عرب صادق؛ در شرایطی که میشد با توسعه نیروگاههای سیکل ترکیبی و فناوریهای بومی راندمان نیروگاهها را دو برابر کرد، کشور به سمت راهحلهای پرهزینه و تبلیغاتی و ناکارآمدی سوق داده شده که بیشتر از آنکه فنی باشد، حاصل نفوذ و منافع شخصی و البته چه بسا نفوذ در لایه امنیتی است. بحران انرژی امروز محصول رانت، فساد، و سپردن تصمیمهای ملی به مدیرانی است که نه تجربه فنی دارند و نه شناختی از ماهیت پیچیده انرژی و ادامه این مسیر کشور را به سمت فاجعهای غیرقابل بازگشت در حوزه زیرساخت و اقتصاد خواهد برد.
*****************
متن این مصاحبه را در ادامه میخوانید:
اصطلاح ناترازی فریبکارانه است؛ کشور با بحران واقعی انرژی روبروست
دکتر مهدی عرب صادق، کارشناس ارشد دیپلماسی انرژی، در گفتوگو با «جماران» با تاکید بر اینکه در کشور چیزی به نام ناترازی انرژی وجود ندارد، استفاده از این اصطلاح فریبکارانه دانست و اظهارداشت: ما با بحران انرژی مواجهیم، نه ناترازی. ناترازی در علم به معنای اختلاف کوتاهمدت بین تولید و مصرف است، اما آنچه امروز در کشور رخ داده، شکافی بزرگ است که باید آن را بحران بنامیم. این بحران، با سیاستهای فعلی مجموعههای تصمیمگیر و سیاستگذار در حوزه انرژی، در حال نزدیک شدن به فاجعه انرژی در کشور است. بنابراین باید از اصطلاح ناترازی انرژی دور شویم و واقعیت بحران انرژی را بپذیریم.
نفوذ پنهان، توسعه انرژی را از مسیر اصلی خارج کرده است
وی ریشههای این بحران را به نفوذهای بلندمدت در کشور مرتبط دانست و توضیح داد: نفوذ همیشه به معنای جاسوسی آشکار نیست؛ گاهی نفوذ در حوزه افکار، تصمیمگیری و سیاستگذاری انرژی کشور رخ میدهد. این نفوذ باعث شد ما از فناوریهای مادر و انرژی هستهای که جایگاه ژئوپولیتیک کشور ایجاب میکرد، دور بمانیم. این جریان نفوذ، تحت هدایت لابیهای صهیونیستی و یهودی عمل کرده و بهطور هدفمند ما را از مزیتهای ژئوپولیتیک، مانند آبهای آزاد، خلیج فارس و سواحل مکران، دور کرده است. سوال این است که چه کسی گفته انرژی تجدیدپذیر یعنی فقط خورشیدی؟ در حالی که وسعت و توان ما در حوزه انرژی میتواند با استفاده از منابع هستهای و آبهای آزاد کشور به منصه ظهور برسد.
انرژی خورشیدی پاسخگوی بحران ۱۷ ساعته میانبار نیست
با چهار تا شش ساعت تولید، انرژی خورشیدی نمیتواند بحران را پوشش دهد
خورشیدی فقط تنوعبخش سبد انرژی است، نه راهحل بحران
این کارشناس ارشد دیپلماسی انرژی ضمن اشاره به محدودیتهای انرژی خورشیدی تصریح کرد: انرژی خورشیدی تنها چهار تا پنج ساعت، نهایتا شش ساعت در روز، قابلیت تولید دارد و بهرهوری واقعی آن نسبت به ظرفیت نامی حدود ۷۰ تا ۸۰ درصد است. بنابراین این نیروگاهها نمیتوانند ناترازی انرژی کشور را پوشش دهند، چرا که اصطلاحا ناترازی میانبار ۱۶ تا ۱۷ ساعت است. واژه «ناترازی» دیگر مناسب نیست و باید واقعیت را «بحران» بنامیم در این شرایط انرژی خورشیدی تنها میتواند به تنوع سبد انرژی کشور کمک کند.
بحران انرژی با سیاستگذاریهای غلط و نفوذ در حال تبدیل شدن به فاجعه است
ظرفیت نصبشده ۹۶ هزار مگاواتی چرا تنها ۶۸ هزار مگاوات تولید میکند؟
عرب صادق با بیان اینکه کمبود ۱۶ تا ۱۷ ساعته در شبانهروز دیگر «ناترازی» نیست بلکه «بحران» است، گفت: این بحران با سیاستگذاریهای نفوذ یهودی دارد به سمت فاجعه نزدیک میشود. چگونه ممکن است در کشوری که ۹۵ تا ۹۶ هزار مگاوات ظرفیت نیروگاهی نصبشده دارد، حداکثر تولید نیروگاهی به ۶۷ تا ۶۸ هزار مگاوات هم نرسد؟ در حالی که برای همین میزان ظرفیت، ۹۷ هزار مگاوات مجوز نیروگاه خورشیدی صادر شده است. نفوذ در اشخاص و افکار در این حوزه دارد فاجعه را رقم میزند و بحران را به فاجعه نزدیک میکند.
شبکه برق کشور توان پذیرش انرژی جدید ندارد و بحران عمیقتر از کمبود نیروگاه است
شبکه فقط دو هزار مگاوات ظرفیت اضافه دارد؛ بحران با ساخت دو نیروگاه حل نمیشود
محدودیت شبکه انتقال، مانع اصلی عبور از بحران انرژی است
وی تاکید کرد: نمیتوان حتی با عصای معجزهگری مانند عصای حضرت موسی(ع) یکباره ۹۵ هزار مگاوات انرژی خورشیدی به وجود آورد، چون ساعت دو بعد ازظهر با خروج این انرژی از مدار، شبکه برق کشور دچار فروپاشی میشود. از سوی دیگر، شبکه برق ما در حال حاضر فقط ظرفیت پذیرش حدود دو هزار مگاوات انرژی و توان بیشتر را دارد. بحران کشور فقط در تولید نیست؛ سیاستگذاران باید بدانند که بحران عمیقتر از آن است که با ساخت دو نیروگاه حل شود. شبکه ما اساسا ظرفیت انتقال تا مصرف را ندارد، و این واقعیت پشت عنوانهایی مثل کمبود نیروگاه یا کمبود سوخت پنهان شده است.
کمبود سوخت واقعی نیست، سوءمصرف و قاچاق بحران انرژی را تشدید میکند
اتکا به پنلهای خورشیدی جایگزین فناوریهای پایدار و بلندمدت نمیشود
ساختار معیوب و سیاستگذاری غلط مانع شکلگیری فناوریهای کاهش بحران انرژی شده است
عرب صادق با بیان اینکه کمبود سوخت دروغ است، ما سوخت داریم اما قاچاق میشود و یا بد سوزانده میشود، ادامه داد: ما دو برابر متوسط جهانی سوخت را بد مصرف میکنیم. دلیل این وضعیت، نفوذ لابی پیمانکاران و قاچاقچیان سوخت است که اجازه نمیدهند فناوری کاهش بحران انرژی در کشور شکل بگیرد. مسئله ما ساختاری و سیاستگذاری است، و در لایه پایینتر، جهالت. انرژی خورشیدی، آن پایه فلزی و صفحه شیشهای، هیچ نسبتی با توسعه فناوری کشور ندارد. این دروغ است، فریب است. انرژی پایدار یعنی انرژی ۲۴ ساعته، پیوسته و مستمر که بتواند شکاف میان تولید و مصرف را پر کند و حداقل برای ۳۰ سال توجیه اقتصادی داشته باشد. انرژیای که مانند همین پنلهای خورشیدی، با یک باد شدید از جا کنده نشود.

ضعف مدیریت در انرژی به صدور دهها هزار مگاوات مجوز بیاثر انجامیده است
بحران انرژی به افرادی سپرده شده که تجربه تخصصی ندارند
صدور ۹۵ هزار مگاوات مجوز خورشیدی نتیجه مدیریت نادرست است
وی در ادامه با اشاره به ضعف مدیریت در بخش انرژی اظهارداشت: چطور ممکن است کسی که در رشته الهیات تحصیل کرده، مسئول رفع بحران انرژی کشور با انرژی خورشیدی شود؟ رفع بحران انرژی به فردی سپرده شده که لیسانس الهیات دارد. با چه تجربهای قرار است بحران انرژی را حل کند؟ قرار است معجزه کنید!؟ نتیجه این میشود که ۹۵ تا ۹۷ هزار مگاوات مجوز کاغذی صادر میشود که هزینه کاغذشان از آورده اقتصادیشان بیشتر است. من به رئیسجمهور، معاونان و وزیر محترم نوشتم که انرژی خورشیدی یک دروغ خانمانسوز است؛ این مسیر کشور را به نقطهای بدون بازگشت میبرد.
از مسیر واردات تجهیزات خورشیدی، پهپاد وارد شده
پیشانی جنگ اقتصادی امروز، حوزه انرژی کشور است و در این جنگ آرام و نامحسوس، فاجعهای در حال وقوع است
این کارشناس دیپلماسی انرژی با بیان این ادعا که جریان نفوذ آنقدر قوی است که حتی از میان همین پنلهای خورشیدی و پایههای آلومینیومی، پهپاد وارد کردهاند، در پاسخ به این پرسش که آیا واردات پهپاد از مسیر واردات پنلهای خورشیدی، به طور رسمی اعلام شده است؟ توضیح داد: منبعی موثق تایید کرد که به اسم پنل خورشیدی، پهپاد وارد کردند. حل مشکل انرژی کشور از طریق واردات پنلهای خورشیدی، دروغ و فریب است، نفوذ است، دشمنی است. امروز جنگ ما، جنگ انرژی است. جنگ اقتصادی ما در حوزه انرژی جریان دارد و جنگ نظامی ما به اقتصاد کشیده شده است. پیشانی این جنگ اقتصادی امروز، حوزه انرژی کشور است و در این جنگ آرام و نامحسوس، فاجعهای در حال وقوع است.
در سه سال دولت آقای رئیسی، کشور در حوزه انرژی دچار واپسگرایی شدید شد
نابودی زیرساخت انرژی کشور، مردم و اقتصاد را به نقطه بدون بازگشت میرساند
گزارشهای غیرواقعی درباره نیروگاهها وضعیت بحران انرژی را تشدید کرده است
عرب صادق با اشاره به پیامدهای بحران انرژی ابراز عقیده کرد: کوچکترین نمود آن همین است که چراغها خاموش میشوند، لامپهای کشور خاموش میشوند. روشنایی را از کشور میبرند، اقتصاد را نابود میکنند و مردم را به نقطهای میرسانند که دیگر بازگشتی ندارد. وقتی زیرساخت انرژی کشور نابود یا رشد آن نامتوازن و پرغفلت پیش برود، دیگر نمیتوان به سادگی این وضعیت را جبران کرد. بهجرات میگویم در سه سال دولت آقای رئیسی، کشور در حوزه انرژی دچار واپسگرایی شدید شده است. وزیر نیروی وقت، باید پاسخگوی گزارشهای غلط خود باشد. وی مدعی شده بود که چند نیروگاه ساختهاند، اما در بررسیها مشخص شد که عدد واقعی بسیار کمتر از ادعاست. سپس به دولت جدید، دولت آقای پزشکیان رسیدیم. امید داشتیم اصلاحاتی ایجاد شود، اما وزارت نیرو به دست جریان تندروی سیاسی افتاد؛ همان جریانی که مردم در خرداد ۱۴۰۳ به آن «نه» گفتند. این ناهماهنگی و بیتوجهی کشور را در معرض خطر فروپاشی انرژی قرار داده است.
غیرمتخصصانی وارد حوزه انرژی خورشیدی شدهاند که هزاران میلیارد تومان به صندوق توسعه ملی بدهکارند
انرژی نوین دنیا در کشورهای پیشرفته بر اساس زیرساخت پایدار و انرژی ۲۴ ساعته مثلا اتمی یا توربین های پیشرفته است
او ضمن انتقاد از ورود افراد غیرمتخصص به حوزه انرژی تصریح کرد: کسانی وارد حوزه انرژی خورشیدی شدهاند و مدعی رفع ناترازی انرژی هستند، در حالی که هزاران میلیارد تومان به صندوق توسعه ملی بدهکارند و هیچ تخصصی در حوزه انرژی ندارند. منافع ملی و ژئوپولیتیک فدای منافع این افراد شده است. اگر این کار آگاهانه انجام شده باشد، بدترین نوع خیانت است. گر امروز جوانی، حتی بهصورت اشتباه، تکهای از یک پهپاد را وارد کند، برخورد قضایی شدید با او صورت میگیرد. اما امروز بدترین صدمات را به زیرساختهای کشور وارد میکنیم و سکوت کردهایم. حتی پروپاگانداهایی ساختهاند که اگر کسی حرف بزند فورا متهم میشود به مخالفت با انرژی نوین دنیا، در حالی که انرژی نوین دنیا در کشورهای پیشرفته بر اساس زیرساخت پایدار و انرژی ۲۴ ساعته و پایدار مثلا اتمی یا توربین های پیشرفته است.

کشورهای پیشرفته ابتدا زیرساخت پایدار میسازند و سپس به انرژی خورشیدی متکی میشوند
بدون زیرساخت پایدار، اتکا به انرژی خورشیدی در کشور موفق نخواهد بود
با وضعیت تولید و مصرف ناپایدار، نمیتوانیم از انرژی خورشیدی بهره مشابه با دیگر کشورها ببریم
این کارشناس ارشد دیپلماسی انرژی با بیان مثال از کشوری پیشرفته گفت: آنها برای ۴۴۵۰ گیگاوات ظرفیت انرژی خود، ابتدا زیرساخت پایدار ساختهاند و سپس برای بهینهسازی مصرف سوخت، تنها سه تا چهار ساعت در روز از نیروگاههای خورشیدی استفاده میکنند. آنها در انرژی خورشیدی از ما بسیار جلوتر هستند، اما نه با وضعیت تولید و مصرف ناپایدار کشور ما.
انحراف در توسعه انرژی کشور میتواند خانه و کارخانهها را خاموش کند
بحران انرژی ما نه فقط در اوج بار، بلکه در طول روز ادامه دارد و نیازمند زیرساخت پایدار است
تفاوت مدیریت انرژی ما با کشورهای پیشرفته، نشاندهنده انحراف سازمانیافته است
عرب صادق با بیان اینکه با یک تحلیل انسان گمان می برد که این حد انحراف در توسعه انرژی، شایبه نفوذ سازمانیافته در حوزه انرژی را تداعی می کند و انگار ما در حوزه انرژی دچار انحراف سازمانیافته شدهایم؛ انحرافی که نهتنها خانه و کارخانه را خاموش خواهد کرد، بلکه کشور را به نابودی خواهد کشاند. مثلا در روز بیستم مرداد، نیاز مصرف انرژی کشور به بالاترین حد خود، یعنی حدود هشتاد هزار مگاوات میرسد. اگر در همان نقطه فقط دچار مشکل شویم، آن را «ناترازی اوج بار» مینامند. اما ناترازی ما تنها مربوط به اوج بار نیست، بلکه از ساعت ۹ یا ۱۰ صبح شروع و تا ساعت ۹ یا ۱۰ شب ادامه دارد. میانباری به این معناست که کل روز مشکل داریم، فقط پنج یا شش ساعت مشکل وجود ندارد. ساعت ۹ شب انرژی خورشیدی کجاست؟ آیا باتری ذخیرهساز داریم؟ در همان کشور پیشرفته که مثال زدم، برای ۴۰۰ گیگاوات انرژی خورشیدی تنها ۱۰ گیگاوات باتری دارند، یعنی سه درصد. باقی ظرفیت با نیروگاههای تلمبهذخیرهای یا برقآبی جبران میشود. این تفاوت تولید و مصرف در ساعات مختلف شبانهروز با نیروگاههای تلمبهذخیرهای پوشش داده میشود.
نیروگاههای کشور بیش از دو برابر میانگین جهانی گاز مصرف میکنند
ناترازی گاز نداریم، مشکل اصلی بهرهوری پایین نیروگاههاست
راندمان پایین نیروگاهها و مصرف بالا، فاجعه انرژی کشور را رقم زده است
عرب صادق، با اشاره به وضعیت مصرف گاز در نیروگاههای کشور گفت: در دنیا حدود 30هزار تراواتساعت انرژی برق مصرف میشود که حدود 7هزار تراواتساعت آن از طریق منابع گازی تامین میشود. بهطور متوسط، جهان سالانه هزار میلیارد مترمکعب گاز مصرف میکند تا نیروگاههای گازی آن حدود 7هزار تراواتساعت برق تولید کنند. اما در کشور ما نسبت مصرفی حدود 80 به 240 است؛ یعنی بیش از دو برابر میانگین جهانی گاز مصرف میکنیم. اگر کسی گفت در کشور ناترازی گاز داریم، باید گفت ناترازی عقل داریم! گاز به اندازه کافی وجود دارد، اما راندمان نیروگاهی ما فقط 33 درصد است، در حالی که میانگین جهانی در نیروگاههای فسیلی حدود 57 درصد است و بسیاری از کشورها از مرز 60درصد عبور کردهاند. این یک فاجعه است.
نبود نیروگاههای کلاس F و H و فناوریهای پیشرفته، کشور را از بهرهوری بالا محروم کرده است
کمتوجهی به توسعه نیروگاههای سیکل ترکیبی، مصرف گاز را افزایش و بحران انرژی را تشدید میکند
منافع رانتخواران و لابیهای پیمانکاری جلوی اجرای بهینه نیروگاهها را گرفته است
این کارشناس ارشد انرژی ضمن انتقاد از نبود فناوریهای نوین نیروگاهی در کشور تصریح کرد: سؤال اینجاست که چرا ما نیروگاههای کلاس F و H یا توربینهای فوقپیشرفته سیکل ترکیبی نداریم؟ شرکت مپنا آن زمان که می توانست وارد کند نکرد و به توسعه تکنولوژی در کشور ظلم کرد. مدیریت پروژههای نیروگاهی زمانی در اختیار مپنا بود؛ نمیگویم خیانت کردند، اما حداقل و منصفانه خودشان بپذیرند ظلم کردند. در یک سال اخیر، در دولت فعلی، چند نیروگاه سیکل ترکیبی احداث شده است؟ همان موضوعی که مقام معظم رهبری در آبانماه سال گذشته بر آن تاکید کردند و فرمودند از خروجی گاز نیروگاهها استفاده کنید. این یعنی نیروگاههای موجود باید خروجی گازشان را برای واحدهای بخار به کار گیرند تا سیکل ترکیبی شکل گیرد. در هر ۱۶۰ مگاوات نیروگاه بخاری جدید، روزانه ۷۰۰ تا ۸۰۰ هزار مترمکعب گاز کمتر مصرف میشود، یعنی سالانه حدود دو تا سهدهم میلیارد مترمکعب صرفهجویی. اما چرا انجام نشده؟ چون نمیخواهند. منافع رانتخواران سوخت و لابی پیمانکاران صنعت برق اجازه نمیدهد.

رانت در اتصال نیروگاهها به شبکه برق، هزینههای هزار میلیاردی به کشور تحمیل میکند
نفوذ در فرآیند اتصال شبکه، به برخی امتیاز میدهد و دیگران را از بازار حذف میکند
نبود شفافیت در برنامهریزی شبکه، امضاهای طلایی و رانت را تقویت کرده است
عرب صادق در ادامه با بیان نمونهای از رانت موجود در شبکه برق گفت: فرض کنید من و شما هر دو نیروگاه ۲۰۰ مگاواتی داریم و میخواهیم قرارداد فروش برق با وزارت نیرو ببندیم. نیروگاههای ما یکی است، شاید راندمان شما بهتر هم باشد، اما من نفوذ دارم. به من میگویند «اتصال به شبکه برق» و من در نقطهای از شبکه با شرایطی قرارداد میبندم، بدون پرداخت حتی یک ریال. اما شما را به نقطهای میفرستند که مجبور میشوید شبکه فشار قوی بسیار گرانی احداث کنید و هزار میلیارد تومان هزینه کنید. یا باید آن هزار میلیارد تومان را بپردازید یا از کار صرفنظر کنید، که در هر دو حالت کشور زیان میبیند. اما منِ دارای نفوذ، نهتنها هزینهای نمیدهم، بلکه حتی ممکن است همان شبکه را هم برایم احداث کنند. در واقع هزار میلیارد تومان جلوترم، و پرداخت 50 میلیارد تومان به فرد تصمیمگیر برای تصویب چنین امتیازی برایم دشوار نیست. برنامه ریزی شبکه برق کشور دچار چنین آفتی است، چون تخصصی است به راحتی نهادهای نظارتی را دور می زنند در حالی که دارنده بزرگترین امضاهای طلایی هستند.
امضاهای طلایی فاجعه آفریدهاند
فساد ساختاری و نفوذ، توسعه شبکه برق را نامتوازن کرده است
رانت و تصمیمات رانتی باعث میشود ایستگاههای فشار قوی سالها بلااستفاده بمانند
او با اشاره به پیامدهای این فساد ساختاری گفت: نمیخواهم کسی را متهم کنم، اما این امضاهای طلایی فاجعه آفریدهاند. نتیجه این است که توسعه شبکه برق در کشور ما نامتوازن بوده است. سالهاست که چنین وضعی ادامه دارد. در یک نقطه از کشور، ایستگاه فشار قوی برق با تمام شبکههای وابسته ساخته شده و چهار سال از احداثش گذشته، اما هنوز به شبکه متصل نشده است. چرا؟ چون تصمیمات بر پایه نفوذ و رانت گرفته میشود.
رانت در تخصیص ظرفیت شبکه، مانع اجرای عادلانه پروژههای برق و صنعت شده است
این کارشناس ارشد دیپلماسی انرژی، با بیان نمونهای از سوءمدیریت شبکه برق گفت: مثلا شخصی قرار است کارخانه فولاد در نقطهای از اصفهان تأسیس کند. من باید ظرفیت آن نقطه را برای سه سال آینده خالی نگه دارم تا او مجبور نشود هزار میلیارد تومان هزینه کند؛ چون وقتی ظرفیت خالی باشد، میتواند ادعا کند شبکه ظرفیت دارد و هزینه اضافی نپردازد. من بارها موارد خاص و مشکوک را مثلا در مرز بین اصفهان و شهر کرد به نهادهای نظارتی گوشزد کردم، اما اتفاقی رخ نداد یا بنده بی اطلاع هستم.
امضاهای طلایی شبکه برق کشور را دچار مشکل و نهادهای نظارتی را ناتوان کرده است
امیدوارم روزی برسد که تصمیمگیری در اتاق وزرای انرژی، شفاف و شیشهای باشد
وی افزود: در نقاطی از شبکه برق کشور ایستگاههایی طی سالها بارگیری نشدهاند. چرا اینها تاسیس شدهاند و چه کسی پشت اینهاست؟ کسانی باعث شدهاند شبکه برق کشور دو برابر بیش از نیاز گسترش یابد و توسعه نامتوازن اتفاق بیفتد. اکنون تولید داریم، اما نمیتوانیم برق را به شمال کشور منتقل کنیم، چون شبکه مورد نیاز نیست. این واقعیت پنهان شده است؛ نه کمکاری در هزینه، بلکه توسعه در مکانهای اشتباه صورت گرفته است. این «امضاهای طلایی» شبکه را دچار مشکل کرده. امیدوارم روزی برسد که تصمیمگیری در اتاق وزرای انرژی، شفاف و شیشهای باشد. امروز در حوزه انرژی که 90 درصد رانتها در آن است، تقریبا هیچ نظارت رسانهای وجود ندارد. پیچیدگی فنی و عباراتی که حتی برخی از مسئولان هم بهدرستی بلد نیستند باعث شده رسانهها وارد نشوند.
بحران انرژی ناشی از تضاد منافع و ناترازی عقل است، نه کمبود منابع
سه میلیارد دلار در سال ۱۴۰۳ برای نیروگاههای خورشیدی از صندوق توسعه ملی اختصاص یافت. این منابع اکنون کجاست؟
آیا نمیشد پنل خورشیدی را داخل کشور تولید کرد؟
حتی پایههای فلزی را هم وارد کردهاند
عرب صادق با بیان اینکه انرژی خورشیدی باید مطابق سیاستگذاری صحیح، ظرفیت مشخص، زیرساخت صحیح و توسعه متوازن شبکه باشد؛ یعنی تولید و مصرف بهطور متصل مدیریت شود، توضیح داد: دیگر نباید نیروگاهی ساخته شود که شبکه نتواند آن را جذب کند و دو هزار میلیارد تومان از جیب مردم خرج شود، صرفا برای خوشآمد فلان فعال اقتصادی. تصمیمگیریهای انرژی کشور تمام مزیتهای ژئوپولیتیک را قربانی منافع افراد کرده است. بحران انرژی امروز کشور ناشی از تضاد منافع و تعارض با منافع ژئوپولیتیک است. بهعنوان مثال، سه میلیارد دلار در سال ۱۴۰۳ برای نیروگاههای خورشیدی از صندوق توسعه ملی اختصاص یافته است. این منابع اکنون کجاست؟ آیا نمیشد پنل خورشیدی را داخل کشور تولید کرد؟ پایههای فلزی هم وارد شدهاند، در حالی که صنایع فلزی سالانه هزاران میلیارد تومان از رانت انرژی بهره بردهاند. این ناهنجاریها نشان میدهد که ما ناترازی انرژی نداریم؛ آنچه داریم «ناترازی عقل» است، نه منابع.
وزارت نیرو باید حدود ۵۰ میلیارد مترمکعب گاز مصرف کند، نه اینکه هشتاد برابر مصرف کند و بعد بگوید کم است
بیست و چند میلیون لیتر سوخت روزانه از جنوب به شمال جابهجا میشود؛ اینها کجا رصد میشوند؟
سیستمهای مانیتورینگ نیروگاهها ایراد جدی دارند
سوخت وارد شده به نیروگاهها گاهی با آب رقیق میشود تا وزنش پاس شود و این کار نیروگاهها را مستهلک میکند
وی با اشاره به سوءمدیریت مصرف گاز ابراز عقیده کرد: وزارت نیرو که بهزودی با خاموشیهای زمستان مواجه خواهد شد، باید حدود ۵۰ میلیارد مترمکعب گاز مصرف کند، نه اینکه هشتاد برابر مصرف کند و بعد بگوید کم است. بیست و چند میلیون لیتر سوخت روزانه از جنوب به شمال جابهجا میشود؛ اینها کجا رصد میشوند؟ سیستمهای مانیتورینگ نیروگاهها ایراد جدی دارند. سوخت وارد شده به نیروگاهها گاهی با آب رقیق میشود تا وزنش پاس شود و این کار نیروگاهها را مستهلک میکند. علاوه بر رانت، قاچاق سوخت و انرژی کشور را نابود کرده است. تصمیمگیری غلط، عدم توجه به توسعه، قاچاق سوخت، رانت و تعرفههای ناعادلانه، همه بحران را تشدید کردهاند.
وی گفت: شخصا چند بار سامانه پایش سوخت در نیروگاه ها را پیشنهاد دادم، اما دارندگان امضای طلایی مانع اجرایی شدن آن شدند و آن ها برنامه ریزی تولید در کشور را دچار مشکل نمودند.
بعد از تغییر دولت، عدهای با ریش ریا دوباره وارد کانونهای تصمیمگیری و سیاستگذاری انرژی کشور شدند
وفاق با اهل نفاق امکانپذیر نیست، دولت باید وفاق با مردم داشته باشد
دولت آقای دکتر پزشکیان مسیر کارشناسمحوری را ادعا میکند، اما کارشناس الهیات خوانده مسئول رفع بحران انرژی شده است
مردم از مسیر واقعی وفاق کنار گذاشته شدهاند
عرب صادق با تاکید بر تداوم نفوذ افراد منفعتطلب در حوزه انرژی گفت: بعد از تغییر دولت، عدهای با ریش ریا دوباره وارد کانونهای تصمیمگیری و سیاستگذاری انرژی کشور شدند. من هنوز حامی آقای دکتر پزشکیان هستم و معتقد بودم حضور ایشان سایه تندروها را از سر کشور برداشت، اما وفاق با اهل نفاق امکانپذیر نیست. دولت باید وفاق با مردم داشته باشد، نه با کسانی که با مردم نفاق دارند. دولت آقای دکتر پزشکیان مسیر کارشناسمحوری را ادعا میکند، اما کارشناس الهیات خوانده مسئول رفع بحران انرژی شده است، و فردی بدون هیچ تخصصی در حوزه انرژی، معاون انرژی و از قضا همه از منتسبین جلیلی و رییسی هستند. این تصمیم باعث شده ذینفعان پررو و منافق از وضعیت سوءاستفاده کنند و مردم از مسیر واقعی وفاق کنار گذاشته شوند.
در انتخابات به مردم ظریف و طیبنیا نشان دادند و اکنون افراد دیگری بر سر کار هستند
این کارشناس ارشد انرژی با بیان اینکه در انتخابات به مردم ظریف و طیبنیا نشان دادند و اکنون افراد دیگری بر سر کار هستند، ادامه داد: دولت رئیسی ۳۰ سال کشور را به عقب برد و زیرساختها را نابود کرد. کشور در مرز بحران و نابودی قرار گرفت. مردم خواهان تغییر بودند. من فکر می کنم جنگ ۱۲ روزه فرصتی است تا کشور به سمت مردم بازگردد. آقای دکتر پزشکیان وعده رفع فیلترینگ دادند، اما عملی نشده است. رئیسجمهوری که نتواند فیلترینگ را بردارد، چگونه میتواند مطالبه جامعه را پاسخ دهد؟
کلید حاکمیت انرژی کشور به تندروها سپرده شده و من نگرانم
وی با انتقاد از واگذاری مدیریت حوزه انرژی به افراد غیرمتخصص افزود: حیات و ممات انرژی کشور به یک کارشناس الهیات خوانده واگذار شده تا شاید معجزه کند. این همان نقطهای است که باید به مسیر اصلاح قانون و اصلاح در سیاستگذاریها بازگردیم. در برنامه هفتم توسعه نیز به لحاظ انرژی ایرادهای جدی وجود دارد، زیرا تصمیمگیران تخصص لازم را ندارند. رئیس کمیسیون انرژی مجلس، معاون وزیر نیرو و وزیر انرژی کشور، همگی تحصیلات فقه و الهیات دارند؛ این بود وعده کارشناسی آقای پزشکیان؟ البته اخیرا که کلید حاکمیت انرژی کشور به تندروها سپرده شده است و من نگرانم.

سفیر ایران در کشورهای شریک سیاسی قادر به افتتاح حساب بانکی نیست
این وضعیت برای کشوری با ظرفیتهای عظیم، شرمآور است
عرب صادق با اشاره به نقش واردکنندگان در ایجاد فساد ابراز عقیده کرد: وقتی واردات در زیرمجموعه یک سازمان انجام میشود، این سؤال مطرح است که چرا ادواتی خارج از وظایف اساسنامه ای آن سازمان وارد میشود؟ وضعیت فعلی انرژی کشور شرمآور است. ایران دومین یا سومین دارنده منابع گاز و نفت جهان است، اما امروز میگوید برای نیروگاهها گاز ندارد یا نیروگاهها با راندمان ۳۲ درصد کار میکنند. روابط انرژی با کشورهای همسایه تقریبا قطع شده است. روابط با آذربایجان و روسیه در مسیر کریدور انرژی دچار مشکل است. حتی سفیر ایران در کشورهای شریک سیاسی قادر به افتتاح حساب بانکی نیست. این وضعیت برای کشوری با ظرفیتهای عظیم، شرمآور است.
با هزینههایی که برای پنلهای خورشیدی صرف شده، میشد راندمان نیروگاهها را افزایش داد
یکی از شرکتهای رانتی کشور، پس از قرارداد ۲۵۰ هزار دلاری برای هر مگاوات انرژی خورشیدی، ادعای ۴۹۰ هزار دلار کرده است
بسیاری از پروژههای خورشیدی توجیه اقتصادی ندارند و آینده انرژی کشور را تهدید میکنند
وی افزود: با هزینههایی که برای پنلهای خورشیدی صرف شده، میشد راندمان نیروگاهها را افزایش داد و مشکلات اصلی انرژی را حل کرد. اما امروز یکی از شرکتهای رانتی کشور، پس از قرارداد ۲۵۰ هزار دلاری برای هر مگاوات انرژی خورشیدی، شنیده ام ادعای ۴۹۰ هزار دلار کرده است. این رقم تنها برای احداث نیروگاه است و شامل شبکه انتقال نمیشود. برای تولید ۷ مگاوات واقعی برق از نیروگاه خورشیدی، باید چند برابر هزینه و ظرفیت ایجاد شود که از نظر اقتصادی توجیهپذیر نیست. به عنوان یک شهروند، از نسل آینده شرمندهام. نمیدانم چگونه برخی در این کشور با علم به نابودی آینده، هنوز آسوده میخوابند؛ و اگر نمیدانند، در توهماند.
نیروگاههای سیکل ترکیبی با هزینه بسیار کمتر، مصرف گاز را روزانه ۷۰۰ تا ۸۰۰ هزار مترمکعب کاهش میدهند
توسعه نیروگاههای بخار سیکل ترکیبی بهینهتر و اقتصادیتر از خورشیدی است
عرب صادق ضمن تشریح جزئیات استدلالش درخصوص هزینهبر بودن انرژی خورشیدی گفت: برای تولید تنها هفت مگاوات برق، باید بین ۴۰ تا ۵۰ مگاوات نیروگاه خورشیدی ایجاد شود. یعنی برای دستیابی به هفت مگاوات واقعی، حدود ۴۰ مگاوات نصب لازم است که معادل ۲۰ میلیارد دلار هزینه دارد؛ در نتیجه، هر مگاوات معادل خورشیدی با قید انرژی 24 ساعته با ذخیره ساز حدود پنج میلیارد دلار تمام میشود. دلیل نیاز به چهار تا ده مگاوات نیروگاه برای هر مگاوات تولید واقعی، این است که در ۱۸ ساعت دیگر شبانهروز نیروگاه خورشیدی قادر به تولید نیست و باید انرژی لازم در باتریها ذخیره شود. هر مگاوات باتری حدود ۱۲۰ هزار دلار هزینه دارد و اگر ۳۰ مگاوات ذخیره نیاز باشد، حدود ۳.۶ میلیارد دلار هزینه ایجاد میشود. در مجموع، برای تامین پایدار هفت مگاوات برق خورشیدی، هزینه هر مگاوات بیش از یک میلیارد دلار خواهد بود. توسعه هر واحد بخار سیکل ترکیبی با ظرفیت ۱۶۰ مگاوات، تنها ۲۰۰ تا ۳۰۰ هزار دلار برای هر مگاوات هزینه دارد و هیچ گاز اضافی مصرف نمیکند؛ زیرا از خروجی واحدهای دیگر استفاده میکند. این روش روزانه ۷۰۰ تا ۸۰۰ هزار مترمکعب صرفهجویی در گاز ایجاد میکند.
نیروگاه سیکل ترکیبی حدود ۳۰ سال دوام دارد، اما نیروگاه خورشیدی حداکثر پنج تا شش سال کارایی واقعی دارد
وی در پایان یادآورشد: از نظر عمر مفید نیز نیروگاه سیکل ترکیبی حدود ۳۰ سال دوام دارد، اما نیروگاه خورشیدی حداکثر پنج تا شش سال کارایی واقعی دارد. پس از آن، نبود نیروگاه خورشیدی حتی بهتر از داشتن آن است. با این تفاوت چشمگیر در هزینه و کارایی، روشن است که رانت، نفوذ و تعارض منافع عامل اصلی وضعیت امروز انرژی کشور است.
