شناسهٔ خبر: 75847309 - سرویس استانی
نسخه قابل چاپ منبع: ایمنا | لینک خبر

بررسی نقش باورهای سنتی در کاهش جمعیت گونه‌های وحشی ایران؛

وقتی سایه خرافه بر سر حیوانات سنگینی می‌کند

خرافات موجود درباره حیوانات وحشی، اگرچه بخشی از فرهنگ مردم است، اما در بسیاری موارد به تهدیدی پنهان برای طبیعت تبدیل شده‌اند. تصور «نحس» بودن یک حیوان یا «جادویی» دانستن اعضای بدنش می‌تواند به شکار یا آزار آنها دامن بزند. آنچه تنها یک باور عامیانه به‌نظر می‌رسد، گاهی سرنوشت یک گونه را تغییر می‌دهد.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرگزاری ایمنا از چهارمحال‌وبختیاری، از گذشته‌های دور تا امروز، حیوانات وحشی همواره بخشی جدایی‌ناپذیر از فرهنگ‌ها، باورها و روایت‌های مردمان سراسر جهان بوده‌اند، در کنار دانش بومی ارزشمندی که طی نسل‌ها شکل گرفته، مجموعه‌ای از خرافات و برداشت‌های نادرست نیز در ذهن جوامع رسوب کرده است؛ باورهایی که گرچه در نگاه نخست بی‌ضرر به‌نظر می‌رسند، اما در عمل می‌توانند پیامدهایی گسترده و آسیب‌زا برای محیط‌زیست و حیات وحش به همراه داشته باشند.

هنگامی که یک حیوان «نحس» دانسته می‌شود، زمانی که عضوی از بدنش «جادویی» تصور شده یا وقتی که حضورش نشانه‌ای از «بدبیاری» یا «طلسم» تلقی می‌شود، رفتار انسان در برابر آن حیوان دیگر نه بر پایه دانش و آگاهی، بلکه بر پایه ترس، جهل و باورهای ریشه‌دار فرهنگی شکل می‌گیرد.

پژوهشگران حفاظت محیط‌زیست بر این باورند که برای مدیریت پایدار گونه‌ها، تنها توجه به عوامل زیست‌محیطی و اقتصادی کافی نیست، مؤلفه‌های فرهنگی، نمادین و اعتقادی نیز نقش پررنگی در تعیین سرنوشت یک گونه ایفا می‌کنند، خرافات می‌تواند همان «مانع خاموش» باشد؛ عاملی که بی‌آنکه دیده شود، موجب شکار، آزار، نابودی زیستگاه یا بازتولید رفتارهای نادرست در جامعه می‌شود.

در ایران نیز همچون بسیاری از کشورهای جهان، مجموعه‌ای از باورهای سنتی درباره حیوانات وحشی رواج دارد؛ باورهایی که گاه موجب ترس بی‌پایه مردم، گاه دلیل شکار و نگهداری حیوان و گاه عاملی برای تخریب زیستگاه و از بین رفتن تدریجی گونه‌ها می‌شود، برخی از حیوانات به‌دلیل «نحس بودن»، برخی به‌عنوان «طلسم» و برخی دیگر به‌عنوان نمادی برای «خوش‌شانسی» مورد آزار یا بهره‌برداری قرار می‌گیرند.

این گزارش با هدف واکاوی این خرافات، بررسی ریشه‌های فرهنگی آن‌ها و تحلیل تأثیرشان بر حفاظت از حیات‌وحش تهیه شده است، تلاشی برای آن‌که نشان دهیم چگونه یک باور نادرست می‌تواند به تهدیدی واقعی برای طبیعت تبدیل شود و چرا اصلاح نگرش‌ها، همگام با اقدامات حفاظتی، ضروری است.

وقتی سایه خرافه بر سر حیوانات سنگینی می‌کند

واکنش روانی افراد به ناملایمات از طریق توسل به باورهای خرافی

فاطمه داوودی، کارشناس جامعه‌شناسی در رابطه با خرافات به خبرنگار ایمنا می‌گوید: در جوامعی که با بحران‌های متعدد همچون فقر، اعتیاد، گرانی و بی‌ثباتی اقتصادی روبه‌رو هستند، افراد برای کنترل شرایط زندگی خود به باورهای خرافی پناه می‌برند، این واکنش، نوعی تلاش روانی برای یافتن معنا در دل ناملایمات است، بسیاری از مردم هنگامی که در شرایط بحرانی قرار می‌گیرند، به‌جای رویارویی مستقیم با مسئله، سعی می‌کنند با توسل به خرافه‌ها از جمله باور به «مهره مار» یا طلسم‌های مختلف آرامش پیدا کنند.

وی می‌افزاید: جامعه‌شناسان بزرگ خرافات را مشابه آداب و رسوم می‌دانند، اموری که گرچه ممکن است غیرمنطقی به نظر برسند، اما کارکردی فرهنگی دارند و نوعی سرمایه اجتماعی به شمار می‌روند، در برخی مناطق، پذیرش خرافات حتی از باورهای دینی پررنگ‌تر است، چنین جوامعی خرافات را نشانه‌ای از هویت محلی و فرهنگی خود می‌دانند.

کارشناس جامعه‌شناسی اضافه می‌کند: از دیدگاه نظری، بخشی از خرافات می‌تواند محصول نهادهایی همچون دولت یا رسانه باشد؛ نهادهایی که گاه برای کنترل ذهن و رفتار مردم از این ابزارها بهره می‌گیرند، در جوامعی با سطح پایین آگاهی عمومی، خرافه جای علم را می‌گیرد و به مردم القا می‌کند که سرنوشت یا تقدیر، جایگزین اعتراض و تغییر است.

داوودی ادامه می‌دهد: از نمونه‌های شناخته‌شده خرافی، باور به «مهره مار» است، در گذشته تصور می‌شد مار دارای قدرت جادویی است و از همین برداشت، باور به «مهره مار» برای جذب ثروت و عشق شکل گرفت، در بازارهای سنتی، همچون بازار سبز اصفهان، هنوز مغازه‌هایی با عنوان «مهره مار تضمینی» دیده می‌شوند که نشان‌دهنده تداوم این باور و تبدیل آن به کالایی تجاری است.

وی تصریح می‌کند: نمونه‌هایی چون «نحس بودن کلاغ»، «قدرت جادویی مار»، یا «مقدس بودن برخی درختان» نشان می‌دهد که خرافات از ناتوانی انسان در درک علمی طبیعت سرچشمه گرفته است.

کارشناس جامعه‌شناسی بیان می‌کند: در برخی فرهنگ‌ها، پدیده‌های طبیعی همچون زلزله یا خشکسالی به «خشم خدا» نسبت داده می‌شود، در حالی که این رویدادها ریشه در عوامل جغرافیایی و اقلیمی دارند.

داوودی تاکید می‌کند: خرافات را می‌توان واکنشی فرهنگی و روانی به ترس انسان از ناشناخته‌ها دانست. انسان با خلق باورهای خرافی، می‌کوشد بر طبیعت، سرنوشت و بحران‌های زندگی تسلط نمادین پیدا کند.

وقتی سایه خرافه بر سر حیوانات سنگینی می‌کند

نابه‌سامانی در روابط زیستی نتیجه مستقیم شکار خرافی حیوانات

فهیمه اسلامی، کارشناس محیط زیست و حیات وحش نیز با بیان اینکه باور به خواص جادویی اجزای بدن حیوانات از روغن مارمولک‌ها تا دم پنگولین، سال‌هاست به یکی از عوامل اصلی تخریب اکوسیستم‌ها تبدیل شده است، به خبرنگار ایمنا می‌گوید: این باورها با تشویق به شکار غیرقانونی، تعادل زیستی مناطق را بر هم می‌زنند و موجب کاهش شدید تنوع گونه‌ای می‌شوند.

وی می‌افزاید: کاهش جمعیت شکارچیان طبیعی همچون مارها و گربه‌سانان، زنجیره غذایی را دچار بی‌نظمی کرده و افزایش بی‌رویه طعمه‌ها را در پی دارد، این تغییر، چرای بیش‌ازحد، فرسایش خاک و تخریب پوشش گیاهی را به دنبال دارد.

این کارشناس محیط زیست اضافه می‌کند: پژوهش‌های جهانی از جمله گزارش WWF نشان می‌دهد که شکار ناشی از خرافات، یکی از عوامل کلیدی نابودی زیستی (biological annihilation) در قرن اخیر است، پدیده‌ای که نرخ انقراض گونه‌ها را تا هزار برابر بیش از میزان طبیعی افزایش داده است.

اسلامی ادامه می‌دهد: در هند، اعتقاد به خواص جادویی اجزای بدن خزندگان و پستانداران کوچک، موجب کاهش ۳۰ تا ۵۰ درصدی جمعیت برخی گونه‌ها در جنگل‌های محلی شده و این امر، چرخه‌های طبیعی اکوسیستم را مختل کرده است.

وی تصریح می‌کند: نمونه‌های مشخصی از کاهش یا انقراض گونه‌ها بر اثر شکار خرافی وجود دارد، برای مثال، جمعیت کبرای هندی (Naja naja) طی دهه اخیر بیش از ۴۰ درصد کاهش پیدا کرده است و اکنون در فهرست نزدیک به تهدید قرار دارد.

وقتی سایه خرافه بر سر حیوانات سنگینی می‌کند

‌گونه‌هایی که قربانی افسانه‌ها شدند

اسلامی با بیان اینکه باورهای خرافی حتی به انقراض کامل برخی گونه‌ها انجامیده است، می‌گوید: نمونه بارز آن کرگدن سیاه غرب آفریقاست که در سال ۲۰۱۱ به دلیل شکار برای شاخ‌های خرافی‌مبنای خود، رسماً منقرض اعلام شد.

وی تاکید می‌کند: بسیاری از این باورها ریشه در فرهنگ‌ها و اسطوره‌های کهن دارند، در هند و جنوب آسیا، افسانه مهره مار از اسطوره‌های ناگا سرچشمه گرفته و در قالب داستان‌ها و آئین‌های مذهبی نسل به نسل منتقل شده است، مبارزه با این خرافات نباید به مقابله با فرهنگ‌های بومی تعبیر شود، راهکار مؤثر، آموزش و گفت‌وگوی فرهنگی با رهبران محلی است تا دانش علمی در قالب روایت‌های سنتی ادغام شود و باورها به‌تدریج اصلاح شوند.

این کارشناس محیط زیست و حیات وحش اضافه می‌کند: در سطح جهانی، سیاست‌های متعددی برای مقابله با این پدیده اجرا شده است، کنوانسیون CITES، قانون آمریکایی Lacey Act و طرح «پایان تجارت حیات‌وحش» در اتحادیه اروپا از مهم‌ترین چارچوب‌های بین‌المللی محسوب می‌شوند، با وجود پیشرفت‌ها، چالش اصلی در بی‌توجهی به ریشه فرهنگی خرافات نهفته است، باید در کنار اجرای قوانین سخت‌گیرانه، بودجه بیشتری برای آموزش و آگاهی‌سازی جوامع محلی تخصیص پیدا کند.

به گزارش ایمنا، برای مدیریت مؤثر گونه‌ها نباید فقط به جنبه‌های اقتصادی یا زیست‌محیطی توجه کرد، بلکه باید باورها، فرهنگ‌ها، نمادها و نگرش‌های انسانی نیز مدنظر قرار گیرند، خرافات می‌تواند یکی از موانعِ خاموشِ حفاظت از حیات وحش باشد، چه با کمک آن حیوان را شکار کنند، چه با ترس از آن از بین ببرند یا دست‌کم افراد را به رفتارهای غلط سوق دهند.