به گزارش روز یکشنبه ایرنا از نشریه فارن پالسی، قدرت ژئوپلیتیک مدتها با «قدرت» واقعی ــ یعنی انرژی ــ پیوند خورده است؛ از انگلیس در دوران اوج که با تولید گسترده زغالسنگ موتور انقلاب صنعتی را به حرکت درآورد تا آمریکا که نفت و گاز را به منبع اصلی قدرت خود تبدیل کرد.
درواقع، غولهای نفتی آمریکا در قرن بیستم مسیر سیاست خارجی واشنگتن-از همکاری با رژیمهای همسو در دوران جنگ سرد گرفته تا نقشآفرینی امروز در تامین گاز اروپا در برابر فشارهای روسیه- را نیز شکل میدادند اما اکنون این الگو در حال دگرگونی است و چین با سرعت خیرهکننده در توسعه و صادرات انرژیهای تجدیدپذیر در حال ظهور بهعنوان نوع تازهای از قدرت انرژی است؛ قدرتی که برخی آن را «الکترو-دولت» مینامند.
براساس گزارشها، چین با سرعتی بیش از هر کشور دیگری ظرفیت انرژیهای تجدیدپذیر را در داخل توسعه داده و ارزش صادرات فناوریهای تجدیدپذیر این کشور در سال جاری به حدود ۲۰ میلیارد دلار رسید؛ رقمی که نشان میدهد پکن در حال تبدیل شدن به محور اصلی زنجیره جهانی انرژی پاک است.
در همین میان، کشورهای جنوب شرقی آسیا مانند بسیاری از اقتصادهای درحال توسعه، تنها زمانی بهسوی گذار انرژی حرکت میکنند که در آن منفعت اقتصادی ببینند. آنها از شرکای خارجی خود انرژی سبز ارزان و در صورت امکان انتقال بخشی از تولید تجهیزات مانند پنل خورشیدی به داخل کشور را میخواهند. به همین دلیل است که تجدیدپذیرها در این منطقه نه تنها جایگزین زغالسنگ و گاز نشدهاند، بلکه در کنار آنها رشد کردهاند؛ همان مدلی که چین در داخل مرزهای خود دنبال میکند.
براساس گزارش آسهآن، چین از سال ۲۰۱۵ تا سال گذشته بزرگترین سرمایهگذار خارجی در تولید و انتقال برق بوده و ۳۱.۹ درصد از کل سرمایهگذاری مستقیم خارجی این حوزه را تامین کرده است؛ سهمی که هیچ کشور دیگری نتوانسته به آن نزدیک شود. اگرچه بخشی از سرمایهگذاریهای درونمنطقهای آسهآن از نظر عددی کمی بیشتر است اما عمدتا به حضور پررنگ سنگاپور بهعنوان مرکز مالی بینالمللی مربوط میشود.
همچنین چین در حوزه برقآبی نیز با تکیه بر مقیاس عظیم ساختوساز و فناوریهای نوین، تبدیل به پیمانکار اصلی سدسازی در آسهآن شده است و بررسی دادههای چندین منابع، اسناد دولتی و گزارشهای رسانهای نشان میدهد حدود نیمی از نیروگاههای برقآبی جدید که از سال ۲۰۱۴ تاکنون وارد مدار شدهاند، با مشارکت شرکتهای چینی ساخته شدهاند.
لائوس نقطه تمرکز این فعالیتها است؛ کشوری که خود را «باطری آسهآن» معرفی میکند و بهطور روزافزون برق تولیدی از سدهای چینساخته را به کشورهای همسایه صادر میکند. رشد تجدیدپذیرها نیز نیاز به برق پشتیبان در زمانهای بدون باد و آفتاب را افزایش داده و جایگاه لائوس و سدهایش را در معادله انرژی منطقه پررنگتر کرده است.
در همین راستا، خط انتقال برق میان لائوس و سنگاپور که از تایلند و مالزی عبور میکند، اکنون عملیاتی شده و برق را میان کشورها جابهجا میکند و بسیاری از تحلیلگران، این طرح را مقدمهای بر یک «ابرشبکه منطقهای» میدانند؛ شبکهای که در آن، نیروگاههای برقآبی ساختهشده با سرمایه و فناوری چین در قلب ساختار انرژی جنوبشرقی آسیا قرار میگیرند.

در همین پیوند، گزینه انرژی هستهای که سالها در جنوبشرقی آسیا موضوعی حساس و حتی تابو بهشمار میرفت، اکنون دوباره در حال مطرح شدن است. کشورهایی چون اندونزی، مالزی، فیلیپین، سنگاپور، تایلند، ویتنام و حتی کامبوج بهطور جدی در حال بررسی ورود به این حوزه هستند و براساس گزارشها در این میدان نیز، برتری با آمریکا نیست.
درواقع، این پیشروی آرام اما پیوسته چین، تلاشهای آمریکا و متحدانش برای تاثیرگذاری بر مسیر انرژی جنوبشرقی آسیا با چالشهای جدی روبهرو کرد؛ ابتکارهایی مانند «مشارکت انتقال عادلانه انرژی» که در دوران جو بایدن رئیسجمهوری سابق آمریکا با اندونزی و ویتنام شکل گرفت و قرار بود با کمک مالی ایالت متحده، اتحادیه اروپا و ژاپن گذار انرژی این کشورها را تسریع کند اما خیلی زود نشانههای ضعف و ناپایداری این طرحها به دلیل اتکای شدید این ابتکارها به جذب سرمایهگذاری خصوصی و «قفلکردن» منابع محدود دولتی آشکار شد و موجب تردید مقامهای جاکارتا و هانوی نسبت به عملی بودن این تعهدات ابراز تردید کنند.

همچنین، با آغاز دوره دوم ریاستجمهوری دونالد ترامپ با خروج سریع واشنگتن از این توافقها این شکاف عمیقتر و عملا نشان داد که کشورهای آسهآن نمیتوانند در برنامهریزی بلندمدت انرژی به حمایت پایدار آمریکا تکیه کنند. در همین حال، ژاپن تلاش کرد خلأ ناشی از عقبنشینی آمریکا را پر کند اما ابتکار «اجتماع آسیایی انتشار صفر» که توکیو هدایت میکند، خود با مشکل بزرگی روبهرو است.
بنابراین، اگر این روند ادامه یابد، چین بهتدریج موفق خواهد شد شبکهای انرژیمحور در منطقه ایجاد کند که ساختار آن شبیه مدل داخلی این کشور است؛ ترکیبی از نیروگاههای زغالسنگ بهعنوان تکیهگاه اصلی، لایهای وسیع از انرژیهای تجدیدپذیر و ورود تدریجی انرژی هستهای در سالهای پیشِ رو. چنین ساختاری نهتنها وابستگی فنی و اقتصادی کشورهای آسهآن به چین را افزایش میدهد، بلکه در بلندمدت به پکن اهرمهای قدرتمند ژئوپلیتیکی میبخشد