به گزارش خبرگزاری تسنیم دفتر جزایر خلیج فارس، غیبت غذای روح در سبد خانوارهای ایرانی نه تنها یک تراژدی اقتصادی، بلکه یک سوگ فرهنگی است؛ کتاب این روزها، غریب و تنها، زیر غبار سنگین معیشت و در برابر سیطره بیامان شبکههای اجتماعی، عملاً به حاشیه رفته است؛ این پدیده، یک زنگ خطر نیست، بلکه فریاد یک بحران ریشهدار است که باید برای نجاتش از حالت خشکسالی مزمن فرهنگی دست به کار شویم و این گزارش، کاوشی است در ریشههای این انزوا.
بدون شک، وضعیت اقتصادی نامساعد خانوادهها و هزینههای فزاینده زندگی، بزرگترین و ملموسترین سد در برابر آشتی با مطالعه است. وقتی تأمین معیشت روزانه و سقف بالای سر، چنان توان مالی را از مردم میبلعد، طبیعی است که خرید یک جلد کتاب حتی با قیمت متوسط، از سبد خرید حذف شود و جای خود را به اولویتهای دیگر بدهد.
اما اگر تمام تقصیر را به گردن اقتصاد بیندازیم، تنها از عمق فاجعه کاستهایم؛ این کمتوجهی یک پدیده صرفاً اقتصادی نیست، بلکه یک بحران فرهنگی ریشهدار است. بسیاری از ما کتاب را نه برای کسب معرفت یا بهبود حال روانی، بلکه بیشتر برای زینتبخشی به کتابخانهها و اثبات روشنفکری خود میخواهیم.
ناشری که با تیراژ شش هزار جلدی یا کمتر، ناامیدانه کتاب را به بازار میفرستد و نویسندهای که با دستمزدی محدود، مجبور است در کنار دغدغههای معیشتی بنویسد، حکایت از یک بیماری فرهنگی دارد که زیرساختهایش نیازمند اصلاح عمیق از سوی دستگاههای مسوول است.
از هیاهوی نمایشگاه تا سکوت کتابخانهها
برپایی نمایشگاههایی همچون نمایشگاه بزرگ کتاب قشم، که با حضور صدها ناشر و ارائه تخفیفهای حداقلی (20 درصد) همراه است، در نگاه اول یک گام مثبت و حمایتی به شمار میرود. هدف این رویدادها کاملاً مشخص است؛ ترویج فرهنگ کتابخوانی، ارتقای آگاهی عمومی و ایجاد یک فضای امیدبخش.نخستین نمایشگاه بزرگ کتاب قشم با حضور 100 ناشر از سراسر کشور از یکشنبه 25 آبان ماه در محل سالن مرکز نوآوری و نمایشگاههای بینالمللی این جزیره گشایش مییابد؛ در این نمایشگاه چهار هزار عنوان کتاب در قالب 150 هزار جلد در 40 غرفه در معرض دید و فروش قرار میگیرد.
اما واقعیت تلخ این است که تأثیرگذاری این نمایشگاهها سال به سال کمرنگتر میشود. این تلاشهای مقطعی، مانند یک لیوان آب بر روی کویری تشنه است. ما نباید اجازه دهیم که غلبه بی چون و چرای فضای مجازی و شبکههای اجتماعی بر ذهن و زمان جوانان، این وضعیت را به یک خشکسالی فرهنگی تبدیل کند؛ جایی که همه از ضرورت فرهنگسازی سخن میگویند اما عملاً هیچ برنامه اجرایی پایداری برای رقابت با جاذبههای رسانههای جدید وجود ندارد. در این بحران، کتاب بهعنوان قدیمیترین ابزار انتقال علم و فرهنگ، به دست فراموشی سپرده شده است.
کشف سلیقه، شاهکلید آشتی با کتاب
برای عبور از این بحران، دیگر کافی نیست که فقط از فواید کتابخوانی حرف بزنیم یا منتظر معجزهای اقتصادی باشیم. راهکار واقعی در دو سطح کلان و خرد نهفته است:اول، کشف و پاسخگویی به سلایق متغیر جامعه زیرا که سلایق مردم دستخوش تحول شده است. وقتی مردم هنوز هم برای خرید آثار نویسندگان فاخر سر و دست میشکنند، نشان میدهد که اگر محتوای خوب و ارزشمند و متناسب با شرایط جامعه ارائه شود، خواننده هرگز ناامید نخواهد شد. وزارت فرهنگ و ارشاد باید حمایت خود را از ناشران و نویسندگانی که آثار فاخر و متناسب با نیاز روز جامعه خلق میکنند، افزایش دهد و از آنها در برابر تهدیدات مالی محافظت کند.
دوم، ارائه راهکارهای اجرایی و زیرساختی. این مسیر باید از محیط خانه آغاز شود. پیش از آنکه منتظر آموزش و پرورش باشیم، خانوادهها باید خود فضای مطالعه را در خانه احیا کنند و اهمیت این قضیه را به درستی درک کنند و در کنار این، مسئولان باید اقدامات عملیاتی همچون موارد زیر را در اولویت قرار دهند:
حمایت از صنعت نشر؛ اصلاح زیرساختها برای کاهش قیمت تمامشده کتاب و افزایش سوددهی ناشر از جمله موضوعات مهمی است که باید مورد توجه ویژه دولت قرار گیرد.
توسعه مراکز فروش تخفیفدار؛ افزایش تعداد مراکز دائمی خرید کتاب با تخفیفهای مؤثر و نه صرفاً برگزاری نمایشگاههای فصلی و گسترش فروشگاههای اینترنتی قدرتمند با هدف توسعه زیرساختهای فروش و ارسال کتاب به صورت آنلاین با قیمت مناسب و دسترسی آسان برای تمام نقاط کشور هم باید مدنظر باشد.
تنها با ترکیبی از حمایت اقتصادی، کشف و ارتقاء سلیقه مخاطب و رقابت هوشمندانه با فضای مجازی است که میتوانیم کتاب را دوباره به عنوان یک نیاز حیاتی و روزمره مهم به سبد خانواده ایرانی بازگردانیم.
انتهای پیام/7558