شناسهٔ خبر: 75842012 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: فردا | لینک خبر

میانه روی منطقی اما مقتدرانه

چرا تصویر چندلایه و قابل استنادی که علی لاریجانی از چالش ایران و غرب ارائه داد، به مذاق خیلی ها خوش نیامد؟

صاحب‌خبر -

 

 سخنان علی لاریجانی در نشست پایانی همایش «ما و غرب در آرا و اندیشه‌های رهبر انقلاب» در شرایطی مطرح شد که فضای عمومی کشور بیش از هر زمان دیگری نیازمند بازخوانی دقیق رابطه ایران با تحولات جهانی و بازتعریف جایگاه راهبردی جمهوری اسلامی در منطقه و جهان است. آنچه لاریجانی به این نشست آورد، صرفاً مجموعه‌ای از مواضع سیاسی نبود؛ بلکه تحلیل جامع، تاریخی و امنیتیِ فردی بود که سال‌ها در متن تصمیم‌سازی امنیت ملی، روابط خارجی و سیاست‌گذاری کلان کشور حضور داشته است. او با بهره‌گیری از همین تجربه، تصویری چندلایه و قابل استناد از چالش ایران و غرب ارائه داد.

روایتی منسجم از نسبت ایران و غرب

لاریجانی سخن خود را بر پایه یک چارچوب نظری روشن بنا کرد: غرب در چند قرن اخیر، قدرت را جایگزین اخلاق و قواعد بین‌المللی کرده و رفتار امروزین آمریکا صرفاً نسخه عریان‌شده همان منطق تاریخی است. او تلاش کرد تصویر منسجمی از یک روند ارائه دهد؛ روندی که از استیلای استعماری آغاز شده، در جنگ‌های نیابتی و سیاست فشار تداوم یافته و امروز در قالب مباحث موشکی و منطقه‌ای علیه ایران بازتولید می‌شود. این نگاه، فارغ از این که مخاطب تا چه حد با آن موافق باشد، ساختارمند، قابل بحث و مستند بود؛ نه یک روایت هیجانی یا ابزاری. همین انسجام، یکی از نقاط قوت کلیدی سخنرانی لاریجانی به شمار می‌رود. در مقابل می‎توان روایتِ رویاپردازانه برخی اصلاح طلبان رادیکال را مورد تدقیق قرار داد؛ جایی که دیدار روسای جمهور ایران و آمریکا را پایان همه تحریم ها قلمداد می‎کنند و مع الاسف حاضرند برای این خواب پنبه دانه ای همه چیز را فدا کنند!

عقلانیتِ انتقادی؛ نه وادادگی، نه تعصب

علی لاریجانی در بخش دیگری از سخنانش،  با تأکید بر پیوند تاریخ ایران با تمدن‌های منطقه‌ای و تعاملات فکری با غرب باستان، تصویری ارائه داد که نه بر انزواگرایی تأکید دارد و نه بر دنباله‌روی. او تصریح کرد که ایران در دوره‌های مختلف تاریخی، به‌واسطه اتکا به استقلال و توان داخلی زیر سلطه نرفته است؛ و این نشان می‌دهد که رابطه ایران با جهان، رابطه‌ای یک‌سویه یا منفعلانه نبوده است.این گزاره، که می‌توان آن را نقطه کانونی نگاه لاریجانی دانست، همان خط میانه‌ای است که بسیاری از اندیشمندان ایرانی از دهه‌ها پیش بر آن تأکید کرده‌اند: تعامل، اما بدون عدول از استقلال؛ گفت‌وگو، اما نه از موضع ضعف. لاریجانی دقیقاً روی همین مرز باریک قدم گذاشت؛ مرزی که نه با تعصب غیرواقعی قابل پیمودن است و نه با خوش‌بینی غیرمسئولانه.

تبیین منطق مذاکره و بازخوانی تجربه‌ها

در بخشی از سخنرانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی به صراحت گفت که مسئله هسته‌ای «بهانه» بوده است؛ همان‌گونه که امروز برنامه موشکی یا نقش منطقه‌ای ایران بهانه شده است. او ضمن نقد رفتار آمریکا، از این نکته نیز غافل نماند که مذاکره به‌خودی‌خود امر مذمومی نیست؛ آنچه مشکل ایجاد می‌کند «نیت سلطه‌جویانه» طرف مقابل است. در این چارچوب، سخن او نه نفی مذاکره بود و نه دعوت به تنش‌زایی؛ بلکه تأکید بر این که مذاکره باید از جایگاه عزت و عقلانیت انجام شود، نه از موضع فشار یا تهدید. این همان رویکردی است که عقلای طیف های مختلف سیاسی  نیز از آن حمایت می‌کنند.

تکیه بر تجربه و روایت دست اول

یکی از بخش‌های متفاوت سخنرانی علی لاریجانی در مراسم «ما و غرب» ، روایت وی از نحوه مدیریت جنگ ۱۲ روزه توسط رهبر انقلاب بود؛ روایتی که از منظر تاریخی و امنیتی قابل تأمل است. او با ذکر جزئیات، از پیگیری لحظه‌به‌لحظه صحنه نبرد تا تماس‌های مستقیم با فرماندهان و توجه موازی به نیازهای مردمی سخن گفت. این بخش، صرف‌نظر از تحلیل سیاسی، حاوی اطلاعاتی بود که قبلاً کمتر در سطح عمومی بیان شده بود و همین امر اعتبار تحلیلی سخنرانی را افزایش داد.

نقد غرب با ادبیاتی مستدل

لاریجانی در نقد سیاست‌های غرب، نه به شعار متوسل شد و نه از ادبیات تند و غیرکارشناسی بهره گرفت. اشاره او به بحران اخلاق در تمدن غرب، «جایگزینی قدرت به‌جای قواعد» و «هرج‌ومرج‌سازی» در روابط بین‌الملل، هرچند صریح بود، اما در چارچوب نظری روشن و از جنس نقد گفتمانی بیان شد. این نوع بیان، فضای گفت‌وگو را می‌گشاید و امکان بررسی علمی را فراهم می‌کند؛ برخلاف برخی خطابه‌های سیاسی که صرفاً به تخریب یا تهدید می‌انجامند و جز آن‎که آب در آسیاب دشمن ریخته،  اظهاراتشان سودی نه برای نظام دارد و نه برای ملت ایران. 

 سخنانی که باید شنیده شود

درمجموع، سخنرانی علی لاریجانی را می‌توان یک بیانیه منظم، عقلانی و متکی بر تجربه عملی دانست؛ سخنی که نه به ورطه ساده‌سازی‌های پوپولیستی می‌افتد و نه به دام شعارهای بی‌پشتوانه. او تلاش کرد تصویر یک ایران مستقل، مقتدر اما اهل تعامل را بازسازی کند. روایتی که در فضای سیاست خارجی کنونی کشور برای بخش مهمی از نخبگان و افکار عمومی قابل دفاع و اعتمادپذیر است. چنین مواضعی شاید نتواند یک شبه گره‌های روابط ایران و غرب را بگشاید، اما می‌تواند در زیست‌جهان سیاسی کشور گفتمان عقلانیت، استقلال و تعامل سازنده را تقویت کند؛ گفتمانی که راه میانه را نه نقطه ضعف، بلکه نقطه اتکای سیاست ملی می‌داند.

خراسان