شناسهٔ خبر: 75838853 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: برنا | لینک خبر

جهاد روایت؛ زنانی که مقابله با دشمن را معنا کردند/ نقش پررنگ زنان کرمانشاه در بحران‌ها

برنا– گروه استان‌ها: در روز‌هایی که جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونیستی علیه ایران، امنیت و آرامش مردم کشور را به چالش کشیده بود، زنان کرمانشاهی در جایگاه مادر، معلم، فعال فرهنگی و راویان مقاومت با هوشیاری اجتماعی و همبستگی ملی، صحنه‌ای تازه از نقش‌آفرینی زن ایرانی را رقم زدند؛ نقشی که نه تنها از جنس احساس، بلکه از جنس آگاهی و ایستادگی بود. برنا– گروه استان‌ها: در روز‌هایی که جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونیستی علیه ایران، امنیت و آرامش مردم کشور را به چالش کشیده بود، زنان کرمانشاهی در جایگاه مادر، معلم، فعال فرهنگی و راویان مقاومت با هوشیاری اجتماعی و همبستگی ملی، صحنه‌ای تازه از نقش‌آفرینی زن ایرانی را رقم زدند؛ نقشی که نه تنها از جنس احساس، بلکه از جنس آگاهی و ایستادگی بود.

صاحب‌خبر -

به‌گزارش خبرگزاری برنا از کرمانشاه؛ جنگ ۱۲ روزه تابستان ۱۴۰۴ که با حملات موشکی و پهپادی رژیم صهیونیستی علیه ایران اسلامی آغاز شد، هرچند مدت زمان زیادی کشور را درگیر نکرد، اما فضای روانی آن به سرعت در میان مردم احساس شد. آنچه در این جنگ بر ایران گذشت، فقط تقابل موشکی نبود؛ آزمونی بود برای تاب‌آوری اجتماعی و زنانی که نه با تفنگ؛ بلکه با زبان، حضور، صبر و روشنایی ایستادند.

در این میان کرمانشاه، استانی با حافظه هشت سال مقاومت، شجاعت و ایثارگری که هنوز خاطره جنگ، بمباران و زلزله در لابه‌لای کوچه‌هایش نفس می‌کشد، بار دیگر نشان داد که زنانش در روز بحران چگونه ستون تکیه‌گاه خانواده و جامعه شدند و به عنوان مادر، فرهنگی و فعال اجتماعی در سکوت روزهای داغ تیر، سنگرهایی از آرامش بنا می‌کنند تا خانه به فروپاشی روانی نرسد.

در این جنگ تحمیلی، زنان کرمانشاهی در خط مقدم جهاد تبیین و روایت‌سازی قرار گرفتند و روایت تازه‌ای از مقاومت اجتماعی ساختند. روایتی نه در میدان نظامی؛ بلکه در میدان قلب، آگاهی و معنا. آنها با قلم، احساس و کنش فرهنگی خود، صدای اتحاد، همدلی و مقاومت را از غرب ایران در محله‌های کرمانشاه از الهیه تا دولت‌آباد و از جوانرود تا گیلانغرب به سراسر دنیا طنین‌انداز کردند.

در جنگ ۱۲ روزه، زنان کرمانشاهی به مانند زنان بسیاری از نقاط ایران نقش مهمی در روایت‌سازی، همبستگی مردمی و مشارکت مدنی ایفا کردند. آنها با اقداماتی نظیر پشتیبانی روانی و فرهنگی گرفته تا فعالیت رسانه‌ای و مشارکت در بسیج عمومی به درک بهتر ابعاد اجتماعی این جنگ کمک کردند و در تقویت روحیه ملی، ابراز همبستگی با سراسر کشور، تأکید بر یکپارچگی ملی، مدیریت بحران احتمالی و ترغیب مردان خانواده برای آمادگی مدنی یا حتی دفاع همگانی سهم مهمی داشتند.

خانه‌ای که نمی‌گذاشتم فرو بریزد

لیلا ملکی مادر سه فرزند و ساکن شهرک الهیه در گفت‌وگو با خبرنگار برنا به حمله رژیم کودک‌کش و منحوس صهیونیستی با حمایت آمریکا و دیگر همدستانش علیه مردم ایران اشاره کرد و گفت: روز اول حمله، هنوز آفتاب کامل بالا نیامده بود که صدای هشدارها در فضای مجازی پیچید.

وی اظهار کرد: اولین کاری که کردم این بود که گوشی را کنار گذاشتم و نشستم وسط هال. چند دقیقه فقط سکوت کردم. همیشه باور دارم که مادر باید قبل از همه خودش نفسش را پیدا کند. اگر مادر بترسد، خانه می‌ریزد. آن صبح، حس کردم باید ستون باشم؛ نه فقط برای بچه‌ها، بلکه برای کل خانه.

خانم ملکی با بیان اینکه در همان ساعات اولیه، گروه ارتباطی خانواده‌ها و دوستان در فضای مجازی فعال کردیم، ادامه داد: بچه‌ها مدرسه نمی‌رفتند، اما در این شرایط مادرها نیاز به حرف‌زدن و گرفتن مشورت با همدیگر داشتند تا بدانند چگونه بچه‌ها را آرام کنند. من فایل صوتی گذاشتم و گفتم که ترس طبیعی است، مهم این است که اجازه ندهیم بزرگ شود. همان روز چند مادر پیام دادند که صدایم آرام‌شان کرده و فهمیدم کار من تازه شروع شده است.

وی افزود: بعدها گروه دیگری از جمله مدیریت خانه در بحران ایجاد کردم و در این گروه برای همسایه‌ها، دوستان و فامیل توضیح دادم که چطور اخبار را بسنجند، چگونه با استرس کودکان برخورد کنند و چگونه از تکرار نگرانی جلوگیری کنند.

خانم ملکی با لبخند گفت: ما جنگ را در خانه‌هایمان تجربه نکردیم، اما اضطرابش سایه انداخت. من یاد گرفته‌ام وقتی سایه می‌آید، باید چراغ روشن کرد.

وی به نقش همسرش در مدیریت این بحران نیز اشاره و بیان کرد: همسرم نظامی است به او گفتم اگر بیرون هستی، من درون خانه را نگه می‌دارم. این تقسیم نقش مقدس است. زن، خانه را از هم نمی‌پاشد، حتی اگر آسمان بخواهد فرو بریزد.

جنگ دنیای امروز، جنگ روایت‌هاست

سارا رحیمی فعال فرهنگی و عضو انجمن بانوان در گفت‌وگو با خبرنگار برنا با اشاره به تجاوز رژیم صهیونیستی به خاک کشورمان، اظهار کرد: از همان روزهای اول، می‌دانستم باید روایت‌گری کنم، چون همیشه گفته‌ام بحران‌ها اگر نوشته و بازگو نشوند، می‌میرند و دوباره تکرار می‌شوند.

وی با تاکید بر اینکه دشمنان در جنگ ۱۲ روزه با استفاده از ابزار رسانه و با همه توان و تجهیزات رسانه‌ای خود جنگ تمام عیار دیگری بر علیه ایران اسلامی به راه انداخته بوند، گفت: آنچه در این جنگ بارز بود جنگ روایت‌ها بود. این جنگ نشان داد که در دنیای امروز، جنگ فقط روی خاک نیست؛ بلکه جنگ روایت‌ها نیز هم هست. دشمن سعی داشت با روایت‌های دروغین، شکست مفتضانه خود را بپوشاند و خود را پیروز میدان معرفی کند، اما با حضور به موقع روایتگران ما در میدان جنگ نرم، این خیال باطل دشمن برآب شد.

خانم رحیمی به نقش تاثیرگذار زنان در جنگ روایت‌ها اشاره کرد و افزود: زن ایرانی باید سخنگو و روایتگر مقاومت، ظلم ستیزی و بیدادگری باشد، چراکه این روایت‌ها ارزشمند است و حافظه تاریخی ملت ما را می‌سازد.

وی با بیان اینکه زن صدای آرامش خانواده در طوفان بحران‌ها است، تاکید کرد: در جنگ ۱۲ روزه، زنان کرمانشاهی نه تنها سینه سپر آرامش خانواده بودند، بلکه روایتگر صادق از پیروزی‌ها و دستاوردهای ایران اسلامی نیز بوده و هستند.

خانم رحیمی خاطر نشان کرد: در این جنگ تحمیلی زنان کرمانشاهی با روایتگری به نسل جوان فهماندند که امنیت، حاصل ایستادگی و ایثارگری است.

وی معتقد است که باید روایت زنان در این روزها ثبت شود، چرا که این کشور بارها جنگ دیده، زلزله دیده، تحریم دیده و...، اما چیزی که ایران را نگه داشته، زنانی هستند که در لحظه حساس، اجازه نمی‌دهند جامعه بشکند. این را باید نوشت، باید گفت و باید فریاد زد.

زنانی که اضطراب جامعه را پانسمان کردند

فهیمه کریمی پرستار بیمارستان امام رضا (ع) نیز در گفت‌وگو با خبرنگار برنا از روزهای جنگ با واژه «اضطراب خاموش» یاد کرد و گفت: هنوز هم آثار ناشی از هشت سال جنگ تحمیلی دست نشانده استکبار جهانی علیه مردم ایران بر چهره مردم این دیار خصوصا مناطقی شیمیایی شده نمایان است.

وی ادامه داد: پرستاری فقط تزریق نیست. پرستار که باشی، می‌فهمی بعضی دردها روی مانیتور نمی‌افتند. من یادم هست در زلزله سرپل‌ذهاب هم همین بود. مردم بیش از پانسمان جسم، نیاز به لمس امنیت داشتند. آن ۱۲ روز هم همین را می‌خواستم منتقل کنم. حتی وقتی خودم هم نگران بودم.

خانم کریمی از شبی می‌گوید که در بخش اورژانس شیفت بود: یک خانم جوان که سنش به هشت سال جنگ تحمیلی نمی‌رسید، از ترس نفسش بند آمده بود. کنارش نشستم. گفتم چشم‌هایت را ببند و صدایم را گوش کن. ۱۰ دقیقه طول کشید تا اضطرابش برطرف شد. گاهی ما فقط باید صدا باشیم و نه دارو و نه دستگاه.

وی معتقد است که زنان کرمانشاه، به‌ویژه کادر درمان، ستون پنهان جامعه هستند. جنگ فقط یک جبهه فیزیکی ندارد؛ بلکه جنگ روان هم دارد و ما، زنانی که در بیمارستان کار می‌کنیم، سربازان همین جبهه هستیم.

زنان کرمانشاهی؛ الگوی «جهاد روایت»

مرور روایت‌های زنان کرمانشاه در جنگ ۱۲ روزه نشان می‌دهد که این استان نه تنها در جغرافیای مقاومت، بلکه در فرهنگ مقاومت نیز جایگاه منحصر به‌فردی دارد. آنچه در آن روزها رخ داد، فقط بازتاب اضطراب اجتماعی نبود؛ بلکه نوعی «مدیریت زنانه بحران» بود که تجربه هشت سال دفاع مقدس و زلزله را در خود داشت. این تجربه جمعی، به بلوغی تبدیل شده که به مادران، پرستاران و فعالان فرهنگی و همه زنان ایران اسلامی این امکان را می‌دهد که جامعه را در لحظه تنش آرام و به جامعه امید تزریق کنند و به الگویی از «جهاد روایت» تبدیل شوند.

زنان کرمانشاهی در جنگ ۱۲ روزه ثابت کردند که می‌تواند به بخشی از سرمایه اجتماعی بلندمدت در این استان تبدیل شود؛ سرمایه‌ای که در مواجهه با تهدیدات امنیتی، بحران طبیعی یا تنش‌های اجتماعی احتمالی در آینده بیش از گذشته تاثیرگذار باشند.

انتهای پیام/