تصور کنید در دلتای گنگ بنگلادش، جایی که سیلهای ناشی از ذوب یخچالهای هیمالیا سالانه میلیونها نفر را آواره میکند، کشاورزانی با سطلهای شکسته به دنبال قطرهای آب پاک میگردند – در حالی که چین با سدهای عظیم "کمربند و جاده" بر منابع آبی تسلط مییابد و آلمان با پروژههای "سبز" خود وارد میدان میشود. این صحنه، نمادی از بحران آب در جنوب آسیا است: منطقهای با ۱.۸ میلیارد نفر و کمبود ۳۰ درصدی منابع آبی، که حالا عرصه رقابت ژئوپلیتیکی قدرتهای جهانی شده است. کمکهای توسعهای آلمان از طریق آژانس همکاری بینالمللی (GIZ) و بانک بازسازی KfW، با پروژههایی مانند "آب برای توسعه پایدار" (با بودجه ۱۵۰ میلیون یورو)، ظاهراً به عدالت آبی محلی و مقابله با تغییرات اقلیمی کمک میکنند، اما پرسش کلیدی این است: آیا این ابتکارها واقعاً پایداری زیستمحیطی را تضمین میکنند یا بخشی از استراتژی برلین برای مقابله با نفوذ چین در ابتکار BRI هستند؟
پروژههای آبی GIZ: دستاوردها و محدودیتها
پروژه "آب برای توسعه پایدار"، که GIZ آن را با KfW در هند، بنگلادش و نپال از سال ۲۰۲۰ پیش میبرد، نمونهای برجسته از تعهد آلمان به اهداف توسعه پایدار سازمان ملل آب پاک و بهداشت است. در هند، این پروژه بر حوضه رود گنگ تمرکز دارد و با بودجه ۶۰ میلیون یورو، سیستمهای نظارت بر کیفیت آب و آبیاری قطرهای را در استانهای اوتار پرادش و بیهار گسترش داده است. در بنگلادش، بخش ۵۰ میلیون یورویی آن به مدیریت آب ساحلی و کاهش سیل در دلتای گنگ اختصاص یافته، جایی که تغییرات اقلیمی سالانه میلیونها نفر را تحت تأثیر قرار میدهد. در نپال، ۴۰ میلیون یورو برای حفاظت از منابع آب کوهستانی و مقابله با ذوب یخچالها سرمایهگذاری شده، که به جوامع محلی در برابر خشکسالی کمک کرده است.
طبق گزارش GIZ در ۲۰۲۴، این پروژهها به بیش از ۵ میلیون نفر دسترسی به آب ایمن را افزایش داده و فناوریهای آبیاری کارآمد را در ۲۰ هزار هکتار زمین کشاورزی معرفی کردهاند، که بازدهی را تا ۳۰ درصد بهبود بخشیده است. این پیشرفتها، به ویژه در زمینه فناوریهای نوین مانند سنسورهای هوشمند و مدلهای پیشبینی سیل، نشاندهنده تعهد واقعی آلمان به پایداری زیستمحیطی است و به عدالت آبی محلی – مانند توزیع عادلانه آب در مناطق کمبود – کمک کرده، جایی که زنان و کشاورزان کوچکمقیاس بیشترین بهره را بردهاند.
وابستگی فناورانه و نادیده گرفتن دانش بومی
با این حال، نقد منصفانه ایجاب میکند که به محدودیتهای این پروژهها بپردازیم. یکی از انتقادهای اصلی، تمرکز بیش از حد بر صادرات تجهیزات آلمانی است، که بدون انتقال کامل دانش محلی، به وابستگی بلندمدت منجر میشود. برای مثال، در پروژه هند، بیش از ۴۰ درصد بودجه به واردات پمپها و سیستمهای فیلتراسیون از شرکتهای آلمانی مانند Siemens و Grundfos اختصاص یافته، در حالی که آموزش محلی محدود به کارگاههای کوتاهمدت است.
بر اساس گزارش OECD Water Governance Initiative (2023)، که بر ارزیابی ظرفیتهای محلی در کشورهای در حال توسعه تمرکز دارد، چنین رویکردهای "کمکهای مشروط" (tied aid) اغلب دانش سنتی جوامع – مانند سیستمهای آبیاری بومی که طی قرنها بر اساس شرایط منطقه و فرهنگ آن شکل گرفته را نادیده میگیرد و به جای توانمندسازی محلی، بازارهایی برای محصولات آلمانی ایجاد میکند.
در بنگلادش، جایی که سیلهای سالانه ۲۰ درصد تولید کشاورزی را نابود میکند، پروژه GIZ پیشرفتهایی در سدهای هوشمند ایجاد کرده، اما عدم ادغام با دانش محلی باعث شده که نگهداری سیستمها به متخصصان خارجی وابسته بماند، که هزینههای عملیاتی را افزایش میدهد .هرچند GIZ در گزارشهای خود ادعا میکند که ۷۰ درصد پروژهها بر ظرفیتسازی محلی تمرکز دارند، اما شواهد مستقل نشاندهنده شکاف در انتقال دانش پایدار است.
بعد ژئوپلیتیکی: دیپلماسی آب یا رقابت با چین؟
جنبه ژئوپلیتیکی این پروژهها، لایهای عمیقتر به تحلیل اضافه میکند. جنوب آسیا، با رودخانههای کلیدی مانند برهماپوترا و ایندوس، عرصه رقابت فزاینده بین قدرتهای جهانی است. ابتکار BRI چین، با سرمایهگذاریهای عظیم در سدسازی و زیرساختهای آبی (مانند پروژههای هیدروالکتریک در تبت با بودجه بیش از ۱۰ میلیارد دلار)، نفوذ پکن را در هند، بنگلادش و نپال افزایش داده و نگرانیهایی در مورد "هیدروپولیتیک" ایجاد کرده است.
در این زمینه، پروژههای GIZ نه تنها به پایداری زیستمحیطی کمک میکنند، بلکه به عنوان ابزاری برای دیپلماسی آب آلمان عمل میکنند. گزارش ASPI (2024) تأکید دارد که آلمان از طریق GIZ، با تمرکز بر "دیپلماسی آب"، جایگاه خود را در برابر BRI تقویت میکند، به ویژه در هند که تنشهای مرزی با چین بر منابع آبی تأثیر گذاشته است. این رقابت، پروژههای آلمانی را به فرصتی برای صادرات فناوری تبدیل کرده و نفوذ اقتصادی آلمان را افزایش میدهد؛ برای نمونه، قراردادهای GIZ در بنگلادش به شرکتهای آلمانی دسترسی به بازارهای نوظهور آب (ارزش ۵ میلیارد یورو سالانه) داده است.
در نپال، جایی که چین بر پروژههای هیدروالکتریک تسلط دارد، GIZ با تأکید بر پایداری، مدل آلمانی را به عنوان جایگزین "سبز" BRI ترویج میدهد.
جمعبندی
پروژههای GIZ در مدیریت آب جنوب آسیا ترکیبی از دستاوردها و چالشهاست. پیشرفت در فناوریهای آبیاری کارآمد و مقابله با سیلها، به عدالت آبی محلی کمک کرده و مدل پایداری آلمانی را برجسته میسازد، اما تمرکز بر صادرات تجهیزات بدون انتقال کامل دانش محلی و ادغام در رقابت ژئوپلیتیکی با چین، نشاندهنده اولویتهای دوگانه است. این ابتکارها، در حالی که به کاهش کمبود ۳۰ درصدی آب کمک میکنند، به افزایش نفوذ سیاسی و اقتصادی آلمان در کشورهای میزبان منجر میشوند و ممکن است عدالت واقعی را تحتالشعاع قرار دهند. لذا ضروری است که کشورهای میزبان در برابر افزایش نفوذ کشورهای کمک کننده هشیار باشند.