شناسهٔ خبر: 75826659 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: برنا | لینک خبر

اسطوره‌سازی هیجانی در نسل جوان؛ غفلت تربیتی در بازتولید هویت فرهنگی

برنا- گروه استانها: در اغلب جوامع، اسطوره‌ها بخشی جدایی‌ناپذیر از حافظه جمعی و هویت فرهنگی مردم هستند. ملت‌ها از طریق بازخوانی و بازنمایی اسطوره‌های خود، ارزش‌های بنیادینشان را به نسل‌های تازه انتقال می‌دهند. اما در کنار این اهمیت فرهنگی، اگر فرآیند اسطوره‌سازی بدون زیرساخت‌های آموزشی، شناختی و تحلیلی پیش برود، می‌تواند به برداشت‌های سطحی، هیجانی و حتی گمراه‌کننده منتهی شود. برنا- گروه استانها: در اغلب جوامع، اسطوره‌ها بخشی جدایی‌ناپذیر از حافظه جمعی و هویت فرهنگی مردم هستند. ملت‌ها از طریق بازخوانی و بازنمایی اسطوره‌های خود، ارزش‌های بنیادینشان را به نسل‌های تازه انتقال می‌دهند. اما در کنار این اهمیت فرهنگی، اگر فرآیند اسطوره‌سازی بدون زیرساخت‌های آموزشی، شناختی و تحلیلی پیش برود، می‌تواند به برداشت‌های سطحی، هیجانی و حتی گمراه‌کننده منتهی شود.

صاحب‌خبر -

کوروش محمدی، رئیس انجمن آسیب‌شناسی اجتماعی ایران، در گفت‌وگو با خبرگزاری برنا در اصفهان از همین زاویه نسبت به نوع اسطوره‌سازی در نسل جوان امروز هشدار می‌دهد. او بر این باور است که اسطوره‌سازی بی‌پشتوانه و هیجانی، نه‌تنها موجب تقویت ارزش‌های ملی نمی‌شود، بلکه ممکن است در درازمدت به تضعیف هویت فرهنگی و بروز بحران معنا در نسل آینده بینجامد.

اسطوره، ریشه‌ای در تربیت و هویت جمعی

محمدی در تحلیل خود می‌گوید: برخورد هر جامعه با اسطوره‌هایش نشان می‌دهد آن جامعه تا چه اندازه نسبت به تاریخ و ارزش‌های فرهنگی خود تعهد دارد. اسطوره‌ها تنها چهره‌هایی تاریخی یا افسانه‌ای نیستند؛ بلکه عناصر مؤثری در شکل‌گیری نگرش،هویت و تربیت اجتماعی مردم‌اند.

از دیدگاه او، نظام تعلیم و تربیت هر کشور باید از دوران کودکی زمینه‌ی آشنایی ساختاریافته با اسطوره‌های ملی، دینی و فرهنگی را فراهم آورد. در واقع زمانی می‌توان از تأثیر مثبت اسطوره‌ها در نهادینه‌سازی ارزش‌های ملی سخن گفت که کودکان و نوجوانان نه از راه تقلید و شور، بلکه از مسیر درک، تحلیل و گفت‌وگو با گذشته تاریخی خود با آن‌ها آشنا شوند.

محمدی می‌افزاید: وقتی کودکان در سنین پایین در قالب برنامه‌های آموزشی از موزه‌ها، آثار باستانی یا شخصیت‌های اثرگذار تاریخی شناخت پیدا می‌کنند، اسطوره برایشان مفهوم عینی و تربیتی پیدا می‌کند. اما اگر همین کودکان در نظام آموزشی، هیچ ارتباطی با این میراث پیدا نکنند، بعدها در دوره جوانی ممکن است با نوعی هیجان‌زدگی و بدون درک درست از ریشه‌های آن، به سمت اسطوره‌ها گرایش پیدا کنند.

اسطوره‌سازی هیجانی؛ از علاقه تا آسیب

به اعتقاد رئیس انجمن آسیب‌شناسی اجتماعی ایران، بسیاری از جوانان امروز به‌صورت خودانگیخته به نمادهای تاریخی یا اسطوره‌ای کشور گرایش نشان می‌دهند؛ اما این گرایش لزوماً بر پایه شناخت و درک فرهنگی نیست. او این پدیده را اسطوره‌سازی هیجانی می‌نامد و معتقد است که چنین روندی به جای تعمیق هویت فرهنگی، می‌تواند نوعی مصرف فرهنگی سطحی به وجود آورد.

محمدی می‌گوید: اگر نسلی بدون شناخت از تاریخ، زندگی و میراث فکری شخصیت‌هایی مثل کوروش کبیر به ترویج نام آن‌ها بپردازد، این دیگر اسطوره‌گرایی اصیل نیست، بلکه بازآفرینی شعاریِ گذشته است. این اتفاق نشان می‌دهد که پیوند میان نظام آموزشی و هویت فرهنگی جامعه، ضعیف و گسسته شده است.

او توضیح می‌دهد: هیجان‌زدگی بدون آموزش، سبب می‌شود جوانان اسطوره‌ها را نه به عنوان منبع معرفت تاریخی، بلکه به‌صورت ابزاری احساسی یا حتی سرگرمی فرهنگی تلقی کنند؛ دیدگاهی که در نهایت هویت تاریخی کشور را از محتوا تهی می‌کند.

نقش آموزش و پرورش در بازسازی فهم اسطوره‌ای

محمدی بر ضرورت هماهنگی نظام آموزشی، فرهنگی و هنری کشور در معرفی درست اسطوره‌ها تأکید دارد. او معتقد است آموزش و پرورش باید از حالت نظری صرف در کتاب‌های تاریخ فراتر برود و دانش‌آموزان را در قالب فعالیت‌های عملی، پژوهشی و میدانی با اسطوره‌های فرهنگی و تاریخی پیوند دهد.

او می‌گوید: اگر شخصیت‌هایی مانند کوروش کبیر، فردوسی، ابوعلی‌سینا یا حتی قهرمانان معاصر ایثار و دانش قرار است الگو باشند، باید در نظام آموزشی کشور جایگاه واقعی و هدفمند داشته باشند. نمی‌شود نسلی از کودکان تربیت کنیم که هیچ‌گاه در کتاب یا کلاس با داستان‌ها و نقش این افراد آشنا نشده‌اند، اما در جوانی از روی موج‌های رسانه‌ای و فضای هیجانی به سمت آن‌ها جذب شوند.

وی کمبود موزه‌های فعال آموزشی و فرهنگی را یکی از نشانه‌های ضعف در بدنه آموزش فرهنگی می‌داند و می‌گوید: در سطح کشور، نه‌تنها تعداد موزه‌ها محدود است، بلکه آن‌هایی هم که داریم، رویکرد آموزشی هدفمند ندارند. این یعنی نسل آینده ما از نخستین سال‌های رشد، با حافظه فرهنگی سرزمین خود بیگانه است.

بازتعریف مفهوم اسطوره در جهان معاصر

محمدی با نگاهی گسترده‌تر توضیح می‌دهد که اسطوره نباید صرفاً به چهره‌های تاریخی یا اساطیری منحصر بماند. از دیدگاه او، می‌توان در جهان امروز از اسطوره‌های زیسته و معاصر نیز سخن گفت؛ افرادی که در دوران ما، به واسطه دانش، فداکاری، ایثار یا تلاش علمی و اجتماعی خود، الهام‌بخش جامعه هستند.

اگر ما بتوانیم این نوع قهرمانی‌های واقعی و ملموس را شناسایی و معرفی کنیم، اسطوره در ذهن نسل جدید از فضای انتزاعی و افسانه‌ای خارج شده و به الگویی عملی و انسانی تبدیل می‌شود. محمدی تأکید می‌کند: ایجاد چنین نگرشی به تقویت حس تعلق فرهنگی، اعتماد به نفس ملی و پذیرش مسئولیت اجتماعی در جوانان کمک می‌کند.

ضرورت تدوین سیاست فرهنگی یکپارچه

در جمع‌بندی سخنانش، رئیس انجمن آسیب‌شناسی اجتماعی ایران با لحنی هشدارآمیز می‌گوید: اگر در بازنمایی اسطوره‌ها، تنها احساس و هیجان نقش‌آفرین باشد، نسل آینده به‌جای شناخت ریشه‌های فرهنگی خود، صرفاً در سطح نمادها متوقف می‌ماند.

 او بر نیاز فوری به یک سیاست فرهنگی منسجم، میان‌نهادی و بلندمدت تأکید دارد؛ سیاستی که نهادهای آموزشی، موزه‌ها، رسانه‌ها و دستگاه‌های فرهنگی را در یک مسیر واحد برای بازسازی هویت ملی قرار دهد.

محمدی در پایان خاطرنشان کرد: هویت ملی پایدار، حاصل شناخت آگاهانه از گذشته است نه شور و شعار؛ و این شناخت، تنها زمانی شکل می‌گیرد که آموزش، پژوهش و هنر در کنار هم، روایت درستی از اسطوره‌های ما به نسل امروز ارائه دهند.

انتهای پیام