به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و هنر برنا؛ عصر یک روز شلوغ پاییزی حوالی تئاترشهر قدم میزنم؛ جایی که همیشه صدای شهر، میان استکانهای چای دستفروشها و گامهای تند عابران، روایتهای خودش را میگوید. اینبار اما موضوع گفتوگوها کوروش کبیر است؛ نامی که به شکلی عجیب در نسلهای مختلف حضور دارد و هر کس بهاندازهی خودش با آن نسبت دارد. برخی او را نماد غرور ملی میدانند، بعضی او را با عدالت و تساهل تاریخیاش به یاد میآورند و گروهی هم اعتقاد دارند پرداختن به این بخش از هویت ایرانی، کمتر از آنچه باید جدی گرفته شده است.
کوروش برای ما یک نشانه است
نخست با ر.ب دانشجوی ۲۳ ساله هنر، همصحبت میشوم. روی پلههای سنگی کنار مترو نشسته و میگوید: «کوروش برای ما یه نشونه است… از اینکه این زمین یه تاریخی داره که بهش افتخار کنیم. راستش تو مدرسه خیلی دربارهاش نگفتن اما بعدتر خودمون رفتیم دنبالش. مردم هم به خاطر همین کمگفتنها بیشتر کنجکاو شدن.»
چند قدم آنطرفتر، م.ص، کارمند بانک در مسیر برگشت به خانه مکث میکند و میگوید: «کوروش محبوب است چون وقتی اسمش میاد آدم احساس میکنه ریشه داره. ما از گذشتهمون چیزای قشنگی داریم؛ حیفه که کم گفته میشه.»
داخل تئاترشهر میروم دختری با چهرهای آرام که خودش را سارا زمانی معرفی میکند، میگوید: «کوروش برای من فقط یه اسم نیست. وقتی ازش میخونم، حس میکنم ایران اون موقع به انسان احترام میذاشته. انگار یه جور یادآوریه که ما از کجا اومدیم و چی بودیم.»
کنار او دو دانشجوی تئاتر ایستادهاند، از آن نسلهایی که هنوز میان شور و تردید قدم برمیدارند. یکی از آنها میگوید: «بهنظرم میشه درباره کوروش کار نمایشی ساخت اما جسارتش لازمه. باید بدونیم داریم از چی حرف میزنیم. تاریخ ما ظرفیت درام داره، ولی اغلب نادیده گرفته میشه.»
در آن میان، زوج جوانی ایستادهاند که برای دیدن نمایش آمدهاند. زن میگوید: «کوروش یعنی احترام، یعنی تمدنی که انسان رو جدی میگرفته. شاید نسل ما دنبال همین حس گمشده است؛ یک نشانه از شکوهی که فراموشش کردیم.»
چرا تاریخ را کم روایت کردیم
در پردیس سینمایی ملت، جایی که جشنواره فیلم شهر جریان دارد، میان ازدحام سینما دوستان، با یک فیلمنامهنویس جوان، گفتوگو میکنم. او اینطور میگوید: «به نظرم دلیل محبوبیت کوروش فقط تاریخ نیست، روایتشه. مردم حس میکنند یک بخش مهم از هویتشون نادیده گرفته شده. وقتی فیلم یا اثری درباره اون دوران ساخته میشه، خیلیها استقبال میکنند چون میخوان بفهمن چطور بوده که هزاران سال پیش همچین تمدنی داشتیم.»
او مکثی میکند و اضافه میکند: «نسل ما دنبال چیزیه که بتونه بهش تکیه کنه؛ کوروش یکی از همون پلههاست.»
در همان سالن، الف.ک، تدوینگر، خیلی کوتاه میگوید: «معماری اون دوره هنوز معماست. این خودش جذابه. مردم وقتی میبینن هنوز جواب قطعی نداریم، بیشتر شیفته کوروش و اون تمدن میشن...
برایش مردم مهم بودند
شب هنگام، در راه بازگشت با اسنپ، راننده که خود را هوشمند غلامی معرفی میکند، وقتی میفهمد درباره کوروش گزارش مینویسم، با شوق حرف میزند: «من زیاد کتاب نمیخونم، ولی هرچی درباره کوروش شنیدم اینه که آدم عادلی بوده. پادشاه بوده، ولی انگار مردم براش مهم بودن. برای همینه که هنوز محبوبه. مردم دنبال کسی هستن که پشتشون وایسه، حتی اگه هزاران سال پیش بوده باشه.»
از آینه به عقب نگاه میکند و ادامه میدهد: «اگه بیشتر درباره تاریخ بگن، شاید مردم اینقدر سردرگم نباشن. بدونیم از کجا اومدیم، شاید بهتر بفهمیم کجا باید بریم.»
هویت ایرانی در آینهی یک نام
آنچه از این چند گفتوگو برمیآید، تصویری روشن است. کوروش برای نسلهای امروز، صرفا یک پادشاه باستانی نیست؛ او نماد ریشهداری، عدالت و توان تمدنی ایران است. محبوبیت او نه از تبلیغ که از خلا روایت، از جستوجوی مردم برای هویت و از احساسی میآید که میگوید: «این سرزمین پیش از ما هم ایستاده بوده و پس از ما هم خواهد ماند.»
در خیابان، جشنواره و حتی در تاکسی، مردم درباره کوروش با احترام حرف میزنند. شاید چون در میان همهی رفتوآمدها و تغییرات، او یادآور چیزی است که هنوز میتوان به آن تکیه کرد: هویتی که ریشه دارد و هنوز زنده است.
انتهای پیام/