حداقل ۱۰ سال است که سروگوشمان پر شده از اخبار و تحلیل و تفسیرهایی درباره تغییرات اقلیمی، گرمایش زمین، خشکسالی، بحران آب و... . طی این مدت هم، تقریباً هر سال و با بخیل شدن آسمان و یا باز شدن درهای آن، بارش بارانهای سیلآسا و وقوع زلزلههای احتمالی، حرف و حدیثهایی از ابردزدی کشورهای همسایه، بارورسازی اشتباهی و افراطی ابرها و پروژه «هارپ»، نَقل و نُقل رسانههای حقیقی و مجازی شده است. خیلی از ما ایرانیها تا همین دو روز پیش، بیخیال آتش زیرخاکستر بحثهایی مثل «هارپ» و امکان دستکاری پدیدههایی طبیعی، داشتیم تقلا میکردیم تا هرطور هست بحران ناترازی و کمبود آب، برق و گاز را پشت سر بگذاریم اما اقلیمشناس آمریکایی آقای «دان ویگینگتون» معلوم نیست با چه هدفی یکباره در آتش زیرخاکستر «هارپ» دمید و کار را خراب کرد!
ادعای اقلیمشناس آمریکایی
خدا میداند مفسر، مجری و روزنامهنگار سرشناس آمریکایی «تاکر کارلسون» چطور و از کجا توانست اقلیمشناسی را پیدا کند که هرچه توی اینترنت دربارهاش جستوجو کنید کمتر چیزی درباره سوابقش پیدا میکنید؟
«دان ویگینگتون» در گفتوگو با تاکر کارلسون مدعی شد: «ناتو با مهندسی آبوهوا علیه کشورها میجنگد... برنامه مهندسی آبوهوا فرضیه توطئه نیست و ناتو سالهاست که از این تکنولوژی به عنوان ابزار جنگی علیه کشورهایی مثل ایران برای ایجاد قحطی، حذف باران، از بین بردن منابع غذایی و برهم زدن جمعیت و بیثباتسازی استفاده میکند... ما این را میدانیم... حتی قبل از حمله ۱۱ سپتامبر لیستی از این کشورها وجود داشت... و دیدیم که پس از حملات ۱۱ سپتامبر خیلی از این کشورها دچار خشکسالی شدند!».البته فضای مجازی در ایران نیازی به اعتراف «دان ویگینگتون» نداشت و همان طور که گفتیم پیش از این و از ۱۰ سال پیش بارها و بارها از این توطئه یا توهم توطئه حرف زده و دربارهاش هشدار داده بود و به همین مقدار هم رسانههای رسمی و حتی خود ما در همین صفحه در ردّ این فرضیهها و هر فرضیه توطئهمحور دیگری مطلب نوشته بودیم. با این همه صحبتهای تازه اقلیمشناس آمریکایی، موج تازهای به موجهای فضای مجازی کشورمان افزود و درواقع آتش زیرخاکستر «هارپ» را شعلهور کرد. «تابناک» درباره مباحث داغ موجود در فضای مجازی نوشت: «مهمترین موج در بحثهای فضای مجازی «هارپ» را چون دست پنهان ناتو و آمریکا بر خشکسالی میداند».درواقع گزارش تابناک درباره پستها، کامنتها و استوریهایی حرف میزند که ادعا میکنند امواج رادیویی هارپ، ابرها را پیش از ورود به مرزها خالی میکند و این فناوری را محتملترین سناریو جنگ ترکیبی میداند. در این پستها به این نکته هم اشاره شده که ترکیه با پروژه GAP و ۲۲ سدی که روی دجله و فرات زده، دستش با پروژه هارپ در یک کاسه است و جمهوری آذربایجان هم در این زمنیه با ناتو همدست است! خلاصه این موج که در فضای مجازی شدت گرفته مثل «دان ویگینگتون» تلاش دارد ثابت کند که خشکسالی، زلزله، سیل و هر بلای طبیعی که تا امروز نازل شده و فردا هم ممکن است نازل شود همه و همه زیر سر هارپ است!
غم و غصههای دیگر
موج دیگری که در فضای مجازی به راه افتاده، فازش فرق میکند. یعنی از حیث علتیابی اصلاً کاری به هارپ ندارد. پستهایی با تعداد بازدید و لایک بسیار بالا، بحران امروز را فقط به سوءمدیریت داخلی نسبت میدهند. همزمان شبکههایی مثل ایران اینترنشنال هم در این آتش میدمند که از خشک شدن دریاچه ارومیه بگیرید تا افت ۵ متری آبهای زیرزمینی، فرونشست زمین، دمای ۵۰ درجهای گرما در برخی استانها و نیامدن باران در ۳۱ استان تا امروز، همه و همه تقصیر حکومت جمهوری اسلامی و نماد ناکارآمدی آن است. پستهای دیگری هم هستند که خبر از مافیای آب میدهند و خشک شدن تالابهای هامون، گاوخونی و بختگان و همچنین تبدیل شدن زمینهای حاصلخیز به بیابان را نتیجه وجود این مافیا میدانند. در میان رسانههای رسمی خارجی «گاردین» اما تحلیل معتدلتر و واقعبینانهتری از بحران ارائه میدهد و با تمرکز بر محدودیت مصرف آب، کشورمان را در حال تجربه کردن «بحران جدی» میبیند.در گرماگرم این بحثهای داغ رسانهای و مجازی یک نکته جالب هم وجود دارد؛ اینکه برخلاف سالهای پیش کمتر پست و خبر و اظهارنظر سیاسی-جناحی درباره مثلاً دلایل خشک شدن دریاچه ارومیه یا تالابهای مختلف دیده میشود و انداختن گناه به گردن دولتهای قبل و یا جناحهای سیاسی کمرنگ و شاید بیرنگ شده و شما میتوانید امیدوار باشید که بحران جدی کمآبی چشم خیلی از کاربران و تحلیلگران فضای مجازی را به واقعیتها باز کرده باشد و آنها باور کرده باشند وضعیت آبی کشور واقعاً به مرحله بحران رسیده است.موج دیگری هم البته در فضای مجازی نسبت به هارپ و ارتباطش با خشکسالی وجود داشت و دارد. پستهایی که از قول کارشناسان هواشناسی میگفتند: «هارپ بر تروپوسفر تأثیری ندارد؛ خشکسالی نتیجه سدسازی بیرویه و برداشت آب است... تأثیر هارپ بر اقلیم ایران صفر است و...» خلاصه اینکه شما اگر بخواهید اختیار چشم و عقلتان را دربست بدهید دست رسانههای حقیقی و مجازی، با خواندن این همه حرفهای ضد و نقیض، عجیب و غریب، علمی و شبهعلمی و... چیزی جز سرگشتگی عایدتان نمیشود و علاوه بر نگرانی و غصه بحران بیآبی، غم دیگری هم میآید در دلتان لانه میکند!
نتیجه معکوس
اما برگردیم به حرف و حدیثها درباره ابردزدی کشورهای همسایه و همچنین به بحث شیرین بارورسازی ابرها که من و شما را به روزهای پیش رو امیدوار میکند. درباره این دو موضوع هم البته تا دلتان بخواهد حرفهای موافق و مخالف زده شده است. «ایسنا» دیروز و در گزارشی مفصل ابتدا از فرایند شکلگیری ابر و بعد بارش باران نوشت و توضیح داد که چگونه آبهای سطح زمین تبخیر میشوند، به بالا حرکت میکنند، در آسمان در مجاورت هوای سرد قرار گرفته و به مرور بخار آب روی ذرات ریز موجود در هوا مینشیند. درنتیجه دور این ذرات لایه نازکی از آب تشکیل میشود. درنهایت میلیاردها قطره خیلی ریز و معلق، کنار هم جمع شده و «ابر» ساخته میشود. قطرههای کوچک پس از یکی شدن، سنگینتر میشوند، توانایی معلق بودن در هوا را از دست میدهند و بهصورت بارش به زمین میرسند.اما «بارورسازی ابرها» که از اسمش معلوم است تا ابری نباشد، بارورسازی هم در کار نیست. یعنی تولید ابر باید توسط همان فرایندی که بالاتر گفتیم شکل بگیرد و نقش بارورسازی فقط این است که با تغییر روند میعان و بارش، میتواند به رشد احتمالی قطرههای ریز و معلقی که بالاتر گفتیم کمک کند و بعد از آن، باریدن و نباریدن و چقدر باریدنش دست طبیعت است! تغییر دادن فرایندهای طبیعی میعان برای افزایش بارش با راههای مختلفی مانند پاشیدن بلورهای یخ خشک، بلورهای «یدید نقره» و تقویت حرکت صعودی ابرها انجام میشود. یعنی مواد خاصی درون ابرها پخش میشود تا الگوهای بارش را تغییر بدهد. حالا درباره تأثیرگذاری بارورسازی ابرها یا میزان آن هم کارشناسان نظرات متفاوتی دارند، یعنی بعضیها آن را مکمل مدیریت منابع آب میدانند و برخی هم معتقدند این فناوری در مجموع فاقد قطعیت است و هر بارورسازی منجر به بارش باران نخواهد شد. حتی «معصومه نوروزی» مدیرکل هواشناسی چهارمحال و بختیاری به «ایسنا» میگوید: «بسیاری از مواقع بارورسازی ابرها نتیجه معکوس در پی داشته است. اگر مطالعات کافی انجام نشود موجب فراباروری ابرها میشود، یعنی نهتنها موجب افزایش بارش نمیشود؛ بلکه کاهش بارش را هم در پی دارد» .
اگر یادتان باشد پیش از اینها «احد وظیفه» رئیس مرکز ملی خشکسالی ایران هم با اشاره به اینکه خشکسالی در ایران ریشه در الگوهای اقلیمی، کاهش بارش، افزایش دما، رشد تقاضای آب و ناترازی در مصرف دارد، اثر مقولاتی مثل «هارپ» را رد کرده و مدعی شده بود حتی تکنیک بارورسازی ابرها هم پایههای علمی و محکمی ندارد. خلاصه اینکه فضای مجازی و اخبار ضد و نقیضش و تئوریهای توطئه واقعی یا خیالی کمکی به عبور از بحرانی که دامنگیرمان شده نمیکنند. به جای بحث کردن درباره چنین مسائلی باید ضمن استفاده از تجربیات گذشتگانمان، نگاهی هم به دستاورهای علمی و تجربی تازه سایر کشورها در مقابله با این وضعیت داشته باشیم. ضمن اینکه از کم و کاستیهای مدیریتی خودمان در داخل کشور و همچنین ضرورت صرفهجویی و تغییر الگوهای مصرف غافل نشویم. این طوری میشود امیدوار بود روزی بحران را پشت سر بگذاریم و بعد سرفرصت بنشینیم درباره راست و دروغ «هارپ» و مؤثر بودن یا نبودن بارورسازی ابرها بحث کنیم.