روزنامه خراسان نوشت: دو روز نشست فشرده و نظارتی مجلس برای بررسی عملکرد دولت در اجرای برنامه هفتم توسعه، در ظاهر یک اقدام فنی و اداری بود، اما در واقع میدان آزمون بلوغ سیاسی پارلمان و رئیس آن بود. قالیباف در مقام رئیس مجلس، در این دو روز نشان داد که میتوان هم حامی وفاق بود و هم منتقد دقیق و حساب کشی از عملکرد دولت. او نه در دام اقدامات پوپولیستی افتاد و نه از وظیفه نظارتی مجلس عقب نشست. همین ترکیب دوگانه وفاق و حسابکشی بود که جریانهای رادیکال را مبهوت و دست آنان را برای اجرای پروژه های سیاسی شان خالی کرد.
سیاست عقلانی در برابر سیاست هیجانی
درحالی که بسیاری از منتقدان قبلی مجلس این اقدام مجلس را تحسین کردند اما امیرحسین ثابتی نماینده مردم تهران در بخشی از توئیت خود نوشت: « امیدوارم آقای قالیباف وفاق بی فایده و تعارف با دولت را کنار بگذارد و بیش از این مانع استیضاح وزرای ناکارآمد نشود و با احترام به درخواست نمایندگان، استیضاح آن ها را در دستور کار مجلس بگذارد.». گویی مجلس در دو روز اخیر فقط تماشاگر بوده در حالی که دقیقاً در همین نشستها، وزرا یکییکی به مجلس فراخوانده شدند تا درباره جزئیات عملکردشان پاسخ دهند و گزارشهای کارشناسی دقیق از پیشرفتها و عقبماندگیهای برنامه هفتم ارائه شود. این شکل از نظارت، نهتنها تازه و بیسابقه بود، بلکه بهجای دعوای رسانهای، سازوکار ارزیابی مستمر دولت را برای سالهای آینده بنیان گذاشت. نکته جالب تر این که حتی برخی اصلاح طلبان نسبت به همین حساب کشی مجلس از دولت ناراحت شدند و آن را دخالت بیش از اندازه مجلس در امور اجرایی دانستند. اما نگاه ثابتی و جریان نزدیک به او، بر پایه نقد رادیکال و تند کردن فضای سیاسی بنا شده است. در منطق آنان هرگونه تلاشی برای گفتوگو و اصلاح درونسیستمی، به چشم آنان عدول از آرمانهای خودساخته شان تعبیر میشود. رئیس مجلس اما در نقطه مقابل، سیاست عقلانی را بر سیاست هیجانی ترجیح داد. نه از نظارت گذشت و نه از همکاری و تعامل مورد نظر رهبری گریخت. همین توازن است که سیاستمداران کمحوصله و رادیکال را خلع سلاح کرده است.
نقد بدون رادیکال کردن فضا
هیچکس منکر ضعفهای دولت نیست. گزارش کارشناسی مجلس نشان داده که میانگین تحقق برنامه هفتم تنها ۳۷ درصد بوده است. این عدد خود گویای ناکارآمدی بخشهایی از کابینه است. اما پرسش اصلی آن است که آیا راه اصلاح این وضعیت، تقابل است یا تعامل؟ مجلس با پرسشهای صریح از وزرا و هشدارهای علنی نسبت به ضعفها، نشان داد که مجلس در نقش ناظر جدی حاضر است. اما در عین حال، او از افتادن در دام هیاهو پرهیز کرد تا مبادا کشور درگیر دعوای جدیدی شود. در نگاه او، نظارت باید به اصلاح منجر شود نه به بحرانآفرینی.
این همان نقطه افتراق قالیباف با رادیکالهاست. آنان نقد را به ابزار حذف تبدیل کردهاند، در حالی که قالیباف نقد را ابزار اصلاح میداند. مجلس اگر در مسیر حذف دولت حرکت کند، عملاً به بیثباتی دامن زده است. اما اگر با همان دقت و صراحت، دولت را اصلاح کند، به نهادسازی عقلانی کمک کرده است. چنین فهمی از سیاست، محصول تجربه حضور سال های متمادی در بطن کارهای اجرایی و نظارتی است، نه هیجانات توئیتری و کمپین های رسانه ای که برخی از رادیکال های امروز از آن جا متولد شده اند.
روزنامه خراسان نوشت: دو روز نشست فشرده و نظارتی مجلس برای بررسی عملکرد دولت در اجرای برنامه هفتم توسعه، در ظاهر یک اقدام فنی و اداری بود، اما در واقع میدان آزمون بلوغ سیاسی پارلمان و رئیس آن بود. قالیباف در مقام رئیس مجلس، در این دو روز نشان داد که میتوان هم حامی وفاق بود و هم منتقد دقیق و حساب کشی از عملکرد دولت. او نه در دام اقدامات پوپولیستی افتاد و نه از وظیفه نظارتی مجلس عقب نشست. همین ترکیب دوگانه وفاق و حسابکشی بود که جریانهای رادیکال را مبهوت و دست آنان را برای اجرای پروژه های سیاسی شان خالی کرد.
سیاست عقلانی در برابر سیاست هیجانی
درحالی که بسیاری از منتقدان قبلی مجلس این اقدام مجلس را تحسین کردند اما امیرحسین ثابتی نماینده مردم تهران در بخشی از توئیت خود نوشت: « امیدوارم آقای قالیباف وفاق بی فایده و تعارف با دولت را کنار بگذارد و بیش از این مانع استیضاح وزرای ناکارآمد نشود و با احترام به درخواست نمایندگان، استیضاح آن ها را در دستور کار مجلس بگذارد.». گویی مجلس در دو روز اخیر فقط تماشاگر بوده در حالی که دقیقاً در همین نشستها، وزرا یکییکی به مجلس فراخوانده شدند تا درباره جزئیات عملکردشان پاسخ دهند و گزارشهای کارشناسی دقیق از پیشرفتها و عقبماندگیهای برنامه هفتم ارائه شود. این شکل از نظارت، نهتنها تازه و بیسابقه بود، بلکه بهجای دعوای رسانهای، سازوکار ارزیابی مستمر دولت را برای سالهای آینده بنیان گذاشت. نکته جالب تر این که حتی برخی اصلاح طلبان نسبت به همین حساب کشی مجلس از دولت ناراحت شدند و آن را دخالت بیش از اندازه مجلس در امور اجرایی دانستند. اما نگاه ثابتی و جریان نزدیک به او، بر پایه نقد رادیکال و تند کردن فضای سیاسی بنا شده است. در منطق آنان هرگونه تلاشی برای گفتوگو و اصلاح درونسیستمی، به چشم آنان عدول از آرمانهای خودساخته شان تعبیر میشود. رئیس مجلس اما در نقطه مقابل، سیاست عقلانی را بر سیاست هیجانی ترجیح داد. نه از نظارت گذشت و نه از همکاری و تعامل مورد نظر رهبری گریخت. همین توازن است که سیاستمداران کمحوصله و رادیکال را خلع سلاح کرده است.
نقد بدون رادیکال کردن فضا
هیچکس منکر ضعفهای دولت نیست. گزارش کارشناسی مجلس نشان داده که میانگین تحقق برنامه هفتم تنها ۳۷ درصد بوده است. این عدد خود گویای ناکارآمدی بخشهایی از کابینه است. اما پرسش اصلی آن است که آیا راه اصلاح این وضعیت، تقابل است یا تعامل؟ مجلس با پرسشهای صریح از وزرا و هشدارهای علنی نسبت به ضعفها، نشان داد که مجلس در نقش ناظر جدی حاضر است. اما در عین حال، او از افتادن در دام هیاهو پرهیز کرد تا مبادا کشور درگیر دعوای جدیدی شود. در نگاه او، نظارت باید به اصلاح منجر شود نه به بحرانآفرینی.
این همان نقطه افتراق قالیباف با رادیکالهاست. آنان نقد را به ابزار حذف تبدیل کردهاند، در حالی که قالیباف نقد را ابزار اصلاح میداند. مجلس اگر در مسیر حذف دولت حرکت کند، عملاً به بیثباتی دامن زده است. اما اگر با همان دقت و صراحت، دولت را اصلاح کند، به نهادسازی عقلانی کمک کرده است. چنین فهمی از سیاست، محصول تجربه حضور سال های متمادی در بطن کارهای اجرایی و نظارتی است، نه هیجانات توئیتری و کمپین های رسانه ای که برخی از رادیکال های امروز از آن جا متولد شده اند.