جلال چراغپور در گفتوگو با خبرگزاری آنا، در مورد لیست اعلامی امیر قلعهنویی برای تورنمنت چهارجانبه امارات اظهار داشت: خود سرمربی تیم ملی در مصاحبههای قبلیاش گفته بود که چند نفر دیگر را از نظر کارایی و فنی تأیید نمیکند و دعوت نخواهند شد. همین تفکر دلیل دعوتنشدن رامین رضاییان و علیرضا جهانبخش است.
فوتبال باید ظرفیت داشته باشد، انگیزه تنها کافی نیست
او در مورد اینکه دعوت از هادی حبیبینژاد موجب انگیزه دادن به بازیکنان دیگر تیمهای لیگ برتری میشود، گفت: این برداشت را در فوتبال ناصحیح میدانم، فوتبال باید ظرفیتی درونی داشته باشد و آن ظرفیت بالقوه باید وجود داشته باشد تا بتوانید خود را نشان دهید. با یک دعوت صرف، ظرفیت اضافه نمیشود. مشکل ما فقدان ظرفیتهای بنیادی فوتبال است. عوامل تعریفکننده فوتبال و اکشنهای لازم در بازی به شدت فقیر شدهاند. حتی اگر شکل ظاهری فوتبال هم شبیه فوتبال واقعی نیست چون اکشنهای لازم بازی کم اجرا میشود یا اگر اجرا شود، در سطحِ اوج مهارت نیست.
در بحثهای پایهای مشکل داریم
مربی سابق تیم ملی گفت: ما از یک دریافت ساده توپ که در بدن بماند ضعف داریم تا یک پاس عبوری از میان دو نفر را بهدرستی انجام نمیدهیم. وقتی پاس عبوری نمیدهیم، دریافتهایمان عقب میافتد این یعنی مقدمات فوتبال ناقص است. با انگیزه داشتن، وقتی پتانسیل اجرای فنی وجود ندارد، چه کاری میخواهیم انجام دهیم؟ مثل سربازی است که اسلحهای با برد یک کیلومتر دارد ولی دشمن در فاصله هزار و صد متر است، در عمل آن اسلحه ناکارآمد است. وقتی عناصر و مقدمات فوتبال در پایهها شکل نگرفته باشند مثلا از ده دوازده سالگی، این مشکلات تا تیم ملی هم منتقل میشود. در تیم ملی هم همچنان اشکلات دریافت و ارسال را داریم. هر مربی خارجیای که میآید، ابتدا میگوید گرفتن توپ و receive the ball شما ضعیف است و این حرف درستی است. از انگیزه ممکن است همه استفاده بکنند اما نظر من این است که اگر در انبار ذهنی بازیکن کمبود اسلحه یعنی کمبود آموزشها و ظرفیتهای فنی وجود داشته باشد، هرچقدر هم انگیزه باشد، نمیتواند وارد معرکه جدی شود. حالا اگر از لیگ یک، یک یا دو نفر انتخاب شوند و بروند جام جهانی، چقدر تأثیر دارد بر تیم ملی؟ به نظر من تأثیر چندانی ندارد چون اشکال جای دیگری است.
تمرینات روز و بعد از بازی گوناگونی داریم
او در مورد تاخیر به وجود آمده در پرواز تیم ملی به امارات و مصدومیت امین حزباوی در آخرین تمرین تیم ملی گفت: دو بخش دارد، بخشی مدیریتی، اجرایی و ساختاری است که من در آن تخصص چندانی ندارم و وارد جزئیات نمیشوم. این اتفاقات سالهاست میافتد قبلا هم تیم امید برای مسابقاتی مشکل داشته و برخی بازیکنان به موقع نرسیدهاند. مورد دوم در مورد بخش فنی و آمادگی است، یک روز قبل از بازی اصول و روشهای مشخصی دارد. در فوتبال هم تمرینات روز قبل بازی داریم و همچنین تمرینات روز بعد از بازی. برنامههای روز قبل از بازی باید از نظر اجرایی امنتر برنامهریزی شوند تا حوادث احتمالی کاهش یابد. نوع تمرین، نوع فعالیت و مدیریت زمان میتواند در ایجاد یا جلوگیری از آسیبها مؤثر باشد.
باید دید گالیاردی آنالیزور است یا کمک مربی
چراغپور در مورد اضافه شدن گالیاردی به کادرفنی تیم ملی گفت: تفاوت معنیداری بین آنالیزور و کمکمربی اول وجود دارد. آنالیزورها دادهها را جمعآوری میکنند و به صورت گزارش کتبی، شفاهی یا تصویری ارائه میدهند. وقتی که ناخداها کشتیهای اقیانوس پیما را از اسکله جدا میکنند، کشتی را دست ناخدا اول میدهند. هرگز کشتی را دست نقشهخوان نمیدهند. حالا اگر بخواهیم این مسئله را به فوتبال تعمیم دهیم، باید بگوییم که مشاور اول یا مربی اول میتواند در کنار زمین حضور پیدا کند، چند لحظهای صحبت کند، تفکراتی را به مربی یادآور شود یا نکاتی را از عملکرد تیم گوشزد کند اما وظیفه آنالیزورها تنها جمعآوری دادههاست. آنها دادهها را جمع میکنند و یا به صورت کتبی، شفاهی یا تصویری در اختیار کادر فنی قرار میدهند.
کار آنالیزور و کمک مربی مکمل هم هستند
او تصریح کرد: برای مثال میگویند این تیم با دو مهاجم بازی میکند، یکی از آنها مثلا بازیکن سایه است، سپس نشان میدهند که این بازیکن چگونه در پشت دیگری حرکت میکند یا جلوتر بازی میکند. این همان کاری است که آنالیزورها انجام میدهند یا مثلا میگویند بازیکن شماره ۱۰ در میانه میدان چنین نقشی دارد، سپس شماره و موقعیت او را مشخص میکنند. در این مرحله، کمکمربی وارد عمل میشود و پیشنهاد میدهد که از بازیکن شماره فلان برای یارگیری آن بازیکن استفاده شود. بنابراین یکی داده (Data) را ارائه میدهد و دیگری از آن داده، نتیجهگیری میکند. دادههایی که آنالیزور ارائه میدهد، مرحله نخست کار است. او با مشاهده، اطلاعات خام را منتقل میکند اما این اطلاعات باید به موضوع تبدیل شود. وقتی اطلاعات به موضوع تبدیل شد، مربی آن را درک کرده و برایش ضدموضوع میسازد اینجاست که تعامل مربی و سرمربی شکل میگیرد. درواقع زمانی که دادهها به تحلیل و توصیف برسند، کار آنالیزور انجام میشود اما زمانی که این دادهها به تصمیم و دانش مربیگری تبدیل شوند، وارد حوزه مربیان و دستیاران فنی میشویم.
باید فرایند کاری گالیاردی مشخص شود
مربی سابق تیم ملی ادامه داد: اگر گالیاردی آنالیزور باشد، میتواند تیمهای حریف را از نظر آماری و فنی بررسی کند، دادهها را مشاهده و گزارش دهد و بگوید این تیم چنین سیستمی دارد یا بازیکنانش چنین نقشهایی دارند اما این تنها مرحله مشاهده است. مشاهده وقتی معنا پیدا میکند که به توصیف و تحلیل برسد و سپس به دانش مربیگری تبدیل شود. زمانی که از دانش مربیگری صحبت میکنیم، در واقع از سطحی بالاتر از آنالیز صحبت میکنیم جایی که کمکمربیان بزرگ دنیا، که خود صاحب دانش جامع فوتبال هستند، نقشآفرینی میکنند. در حالیکه آنالیزورها تنها در سطح مشاهده عمل میکنند و دانش کلی فوتبال را ندارند. بنابراین اگر هدف از آوردن این فرد، انجام مشاهدات و ارائه اطلاعات به امیر قلعهنویی باشد، باید مشخص شود که پس از این مرحله چه کسی قرار است از این دادهها استفاده کند.
تنها آوردن آنالیزور کافی نیست
او تصریح کرد: آنالیزور میگوید این تیم چنین سیستم و تاکتیکی دارد، این بازیکن چنین نقشی دارد، این یکی باید کنترل شود اما در نهایت این مربی و دستیارانش هستند که باید تصمیم بگیرند چه واکنشی نشان دهند. مشکل زمانی ایجاد میشود که اطلاعات پیچیدهای از سوی آنالیزور ارائه شود اما دستیاری که در کنار مربی است، درک کافی از آن نداشته باشد. مثل این است که یک دکترای تربیت بدنی را به دبستان بفرستیم و بگوییم به دانشآموزان ابتدایی آمادگی جسمانی درس بدهد طبیعتا سطح مطالب برای درک آنان بالا خواهد بود. در فوتبال نیز دقیقا همینطور است. اگر فردی را آوردهاند تا فقط آنالیز کند، ما در ایران هم کلاسهای آنالیز برگزار میکنیم و آنالیزورهای خوبی داریم. البته کسی که از اروپا میآید ممکن است نگاه عمیقتر و پیچیدهتری به فوتبال داشته باشد و جزئیات بیشتری ببیند اما در نهایت باید این دادهها به تدبیر عملی تبدیل شود.
اگر دستیار همسطح گالیاردی را نیاوریم، کار ناقص خواهد ماند
چراغپور افزود: برای اینکه تحلیلها به عمل تبدیل شوند، نیاز به دستیاری داریم که از نظر سطح دانش و درک فنی، با آن آنالیزور اروپایی هماهنگ باشد. پیشنهاد میکنم حالا که آنالیزور را آوردهاند، دستیاری را نیز بیاورند که براساس روش و شیوهٔ آنالیزور ایتالیایی بتواند با او کار کند. آن دستیار را هم بیاورند تا نیمهٔ کار تکمیل شود. اگر فقط آنالیزور را بیاوریم و دستیار همسطحش را نیاوریم، کار ناقص خواهد ماند. اگر آنالیزور بخواهد خودش با تیم کار کند، دوباره مشکل معکوسی پیش خواهد آمد و سیستم عملا ریست میشود چرا که او برای کار کردن به دادههایی نیاز دارد که در اختیارش نیست. دو چیز لازم است، یک آنالیزور اروپایی و دو دستیار اروپایی؛ اگر فقط یکی از این دو را بیاوریم به نظرم کار نیمهکاره میماند.
تیمهایی که بهسرعت تشکیل میشوند، تیمِ قویای نیستند
وی در مورد تورنمنت چهارجانبه امارات و دیدار اول تیم ملی با کیپ ورد که بازیکنان لژیونر زیادی دارد، گفت: اینجا نیز دو مؤلفه وجود دارد یکی اینکه نفرات قوی باشند و دیگری اینکه تیم ساختار و سازماندهی قوی داشته باشد. معمولا تیمهایی که بهسرعت تشکیل میشوند از بازیکنان حرفهایِ ترنسفرشده از جاهای مختلف استفاده میکنند و دور هم جمعشان میکنند. آنها معمولا تیمِ قویای نیستند. حتی تیم منتخب دنیا که وقتی قدیمها با یک باشگاه بازی میکرد، معمولا میباخت، با وجود اینکه بزرگهای زیادی در آن تیم حضور داشتند، چون فرصت شکلگرفتنِ هماهنگی و ویژنِ تیمی برای تکتکِ آنها فراهم نبود.
در این تورنمنت همهٔ تیمها بیشتر جنبهٔ فردی را مدنظرشان قرار دادهاند
او اضافه کرد: اگر تیمی از قبل ساختار و ریتم تیمی داشته باشد، یک بازیکن بزرگ وقتی وارد آن تیم میشود، معمولا آنچنان برجسته دیده نمیشود چون تیم و ریتمش از پیش شکل گرفته است. مثلا مسی سالها در آرژانتین بازی کرد و در تیم ملی زیر ذرهبین نقد قرار میگرفت که این همان مسی بارسلونا نیست یا در ایران، مهدی مهدویکیا وقتی برای تیم ملی بازی میکرد انتقاد میشد که این مهدی، مهدویکیا آلمان نیست یا حتی طارمی، سردار آزمون یا جهانبخش نیز گاهی با این نوع قضاوتها روبهرو شدهاند. در نتیجه ما با دو مقوله مواجهیم، یکی نگاه فردی به بازیکن و دیگری کارِ تیمی و ساختارِ تیم. در این تورنمنت همهٔ تیمها بیشتر جنبهٔ فردی را مدنظرشان قرار دادهاند. مثل خودِ ما که بازیکنان جدید آوردیم و بعضیها را دعوت نکردیم و بیشتر روی بازیکنانِ تازه تمرکز کردهایم تا ساختارِ تیم. بعضیها هم از بازیکنان قدیمی استفاده میکنند تا به تیم کمک کنند.
تورنمنت امارات وسیلهٔ خوبی برای ایجادِ تنظیم و هماهنگی است
چراغپور در مورد تورنمت دبی ادامه داد: به همین دلیل تیمها از این تورنمنت برای سازماندهی و ساختارسازیِ تیم استفاده میکنند و این نکته مثبت است. جدای از نتایج و کیفیت بازی، مثلا بازیکنانِ تیمها پلِیِرهایِ قویای هستند و هرکس بهتنهایی با توپ توانایی بالایی دارد اما وقتی قرار است بازی تیمی شکل بگیرد، به دلیل اینکه این بازیکنان کمتر با هم بازی کردهاند و در جاهای مختلف و تحت تفکرات مربیان متفاوت بازی میکردهاند، وقتی کنار هم قرار میگیرند در قالبِ تفکرِ جدید چندان چنگی به دل نمیزنند و تنظیمِ تیمی کافی ندارند. با این حال، این تورنمنت وسیلهٔ خوبی برای ایجادِ تنظیم و هماهنگی است.
انتهای پیام/