به گزارش خبرگزاری تسنیم از بوشهر، استان بوشهر یکی از دو مبدأ اصلی تأمین انرژی و ثروت کشورمان است که مردمان آن از این دارایی، سهمی اندک دارند. بوشهر با این تمکن اما به تضاد جدی گرفتار است: «تولید ثروت انبوه برای ایران و اشتغال محدود برای بومیان !» تناقض تلخی که مردم این استان هر روز آن را با چشم خود میبینند.
افزایش ضریب بومیگزینی هرچند مطالبهای بهحق است، اما درمانی ریشهای برای رفع بیکاری نیروی بومی نیست! آمارها و گزارشهای رسانهای درباره ایجاد شغل اگر چه جنبه مثبت و دلنشینی دارند ولی غافل از بیان همه واقعیت هستند. جوان تحصیلکرده بوشهری برای داشتن شغل باثبات، همچنان راه هجرت را برمیگزینند کوچ اجباری برای به کسب درآمدی که باید در خانه خودش حاصل کند. این یعنی ساختار اشتغال در استانی چنین برخوردار، بر پایه عدالت بنا نشده است.
مسئله اصلی بازار کار استان فقط به سهم و درصد حضور نیروهای بومی مربوط نیست مسئله اصلی، این مدل توسعه است که تصمیمگیری، مدیریت و پستهای کلیدی را دور از دسترس مردم محلی نگاه میدارد. حلقههای اصلی تصمیمسازی، خارج از بوشهر تشکیل میشود و نیروی بومی معمولاً در بیرونیترین این حلقهها باقی میماند. چنین رویکردی، نهتنها مانع پیشرفت فردی که سدی فراروی پرورش نسل متخصص محلی است.
مردمی که پیامدهای زیستمحیطی و اجتماعی ناشی از همجواری با صنایع را تحمل میکنند، حق دارند نخستین بهرهبرداران فرصتهای شغلی و مدیریتی در دیار خودشان باشند. توسعه، هنگامی مشروعیت دارد که منافعش به توازن هزینههایش برای همگان قابللمس باشد وقتی غبار توسعه بر شهرها و خانهها مینشیند و همهچیز را به تغییر مبتلا میکند، نمیتوان از مردم خواست فقط تماشاگر چنین وضعی بمانند.
از سوی دیگر، اگر نیروی بومی همواره در مشاغل موقت، خدماتی و معمولی قرار گیرد، شکاف میان مهارتها و نیازهای واقعی صنایع هر روز بیشتر خواهد شد. این چرخه معیوب، فرآیند یادگیری و انتقال تجربه محلی را متوقف کرده و نیل به نارضایتی اجتماعی را افزایش میدهد. بیتوجهی به این واقعیت، در بلندمدت میتواند انسجام اجتماعی را تهدید و اتحاد میان مردم و صنعت را شکننده کند.
در گذار از وضع موجود به مطلوب، سیاستگذار به جای مُسکن مقطعی میتواند اثربخشی بلندمدت را نشانه رود. صنایع مستقر در استان باید مسئولیت اجتماعی خود را فراتر از پروژههای نمادین عمرانی و زیست محیطی و بیشتر بر سرمایه انسانی متمرکز کنند. با رویکردهایی نظیر آموزش و مهارتآموزی هدفمند، انتقال تجربه و طراحی مسیرهای رشد و تعالی در پیشرفت ساکنان پیرامون خود بکوشند. اشتغال بومی اگر بناست پایدار باشد، بر توانمندسازی تکیه کند نه بخشنامههای فصلی و گزارشهای آماری !.
بوشهر نیازمند سازوکار شفاف برای جذب و ارتقای نیروی بومی است؛ راهبردی که کرامت نیروی کار را پاس داشته و نظارت مؤثر نهادهای محلی را ممکن سازد. افزایش ضریب بومیگزینی نباید به «بازی آماری» برای اقناع افکار عمومی تبدیل شود؛ چرا که «عدالت» در امکان پیشرفت و رشد افراد معنا مییابد نه عدد و درصد!
توسعه پایدار در بوشهر، بدین معناست که صنایع بپذیرند مربی و شریک نیروی بومی باشند نه صرفاً مصرفکننده نیروی کار. پیمانکار محلی باید تقویت و جوان بوشهری لازم است مدیر شود، نه فقط کارگر و کارمند! هر جا سرمایه ملی شکل میگیرد، بایسته است سرمایه اجتماعی هم رشد کند وگرنه این گنج، دیر یا زود امید را از دل همین مردم خواهد ربود.
بوشهر گنجی در دل دارد که سالهاست آن را به دامن ایران میریزد، بیآنکه پای این استان و مردمانش از گِل توسعه نیافتگی بیرون آمده باشد. عدالت هنگامی معنا و تحقق مییابد که انسان فراتر از ذخایر زیر زمین و کرانه دریا دیده شود و قدر بیابد. عدالت را نمیتوان وعده داد؛ باید به کار گرفت. مطالبه امروز نه از جنس گلایه است و نه خواهش که به شکایتی آشکار میماند: سهم مردم بوشهر از آینده باید همسنگ نقشی باشد که استان اجدادیشان، سالها در توسعه ایران ایفا کرده است.
نویسنده : حسین دلیر فعال رسانهای استان بوشهر
انتهای پیام/