شناسهٔ خبر: 75804303 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: برنا | لینک خبر

بوروکراسی در ایران به‌جای نظم‌دهی، به مانعی برای حرکت اجتماعی تبدیل شده است

برنا - گروه سیاسی: یک فعال دانشجویی با اشاره به ریشه‌های نظری بوروکراسی و تفاوت آن در جوامع مدرن و شبه‌مدرن گفت: در حالی‌که بوروکراسی در ذات خود می‌تواند نظم و کارآمدی به نظام اداری ببخشد، در جامعه ایران به دلیل شکل‌گیری نهادها بر پایه اراده سیاسی و نه خواست اجتماعی، به یکی از عوامل کندی، ناکارآمدی و بی‌انگیزگی در جامعه تبدیل شده است. برنا - گروه سیاسی: یک فعال دانشجویی با اشاره به ریشه‌های نظری بوروکراسی و تفاوت آن در جوامع مدرن و شبه‌مدرن گفت: در حالی‌که بوروکراسی در ذات خود می‌تواند نظم و کارآمدی به نظام اداری ببخشد، در جامعه ایران به دلیل شکل‌گیری نهادها بر پایه اراده سیاسی و نه خواست اجتماعی، به یکی از عوامل کندی، ناکارآمدی و بی‌انگیزگی در جامعه تبدیل شده است.

صاحب‌خبر -

مهدی وفایی‌نژاد، فعال دانشجویی، در گفت‌وگو با خبرنگار سیاسی خبرگزاری برنا اظهار کرد: برای بررسی وضعیت بوروکراسی، ابتدا باید خود این مفهوم را به‌درستی تعریف کنیم. بوروکراسی در اصل، یک نظام اداری با ساختار سلسله‌مراتبی است که برای نظم‌دهی و تسهیل امور طراحی شده. به تعبیر ماکس وبر، بوروکراسی می‌تواند الگویی کارآمد برای سازماندهی انسانی باشد؛ زیرا ویژگی‌هایی همچون تقسیم‌کار مشخص، تمرکز نیروها، وجود قوانین از پیش تعیین‌شده و نظم سازمانی را به همراه دارد.

وی افزود: ذات بوروکراسی در اصل منفی نیست. اگر ساختار آن به‌درستی طراحی شود، می‌تواند به نظم، شفافیت و سرعت در اجرای امور کمک کند. مشکل از آنجا آغاز می‌شود که در جوامعی مانند ایران، این مفهوم بدون بستر فکری و تاریخی لازم وارد ساختار اجتماعی شده است.

 جامعه شبه‌مدرن ایران؛ چرخ‌دنده‌ای که گریس ندارد

این فعال دانشجویی با اشاره به تفاوت میان جوامع مدرن و جامعه ایران گفت: در جوامع مدرن، نهادها از دل نیازهای واقعی جامعه و در مسیر طبیعی مدرنیزاسیون شکل گرفته‌اند. اما در جامعه ما، بسیاری از نهادها نه بر اساس خواست اجتماعی بلکه بر مبنای اراده سیاسی ایجاد شده‌اند. به همین دلیل، اگر جامعه را به چرخ‌دنده‌ای تشبیه کنیم، در جوامع مدرن این چرخ‌دنده‌ها با گریس روان حرکت می‌کنند؛ یعنی دانشگاه با صنعت، صنعت با زندگی مردم و نهادها با یکدیگر هماهنگ‌اند. اما در جامعه شبه‌مدرن ما، این گریس دائماً کم‌وزیاد می‌شود و گاه کل سیستم از حرکت بازمی‌ایستد.

وفایی‌نژاد در ادامه گفت: در جامعه بوروکراسی‌زده ایران، حتی اگر مشکل را شناسایی کنید و برای حل آن به اداره‌ای مراجعه کنید، از پس کاغذبازی‌ها و پیچیدگی‌های بی‌پایان اداری برنمی‌آیید. این وضعیت باعث قفل شدن روندها و ایجاد بن‌بست‌های مقطعی می‌شود. معمولاً در این مواقع، یک اراده فراتر از قانون وارد می‌شود تا مسیر را باز کند. کارل مارکس این پدیده را “بناپارتیسم” می‌نامید؛ یعنی زمانی که یک فرد یا گروه سیاسی خارج از ساختارهای رسمی و قانونی، با قدرت شخصی خود بن‌بست جامعه را می‌شکند.

وی افزود: بناپارتیسم معمولاً در جوامعی ظهور می‌کند که نهادهای اداری ناکارآمدند و مردم راهی برای طرح خواسته‌های خود در چارچوب رسمی ندارند. در واقع، نوعی فشار اضطراری برای به حرکت درآوردن چرخ‌دنده‌ای است که در ساختار قفل‌شده اداری گیر کرده است.

تجربه‌ای از واقعیت بوروکراسی در ایران

این فعال دانشجویی با اشاره به تجربه شخصی خود بیان کرد: چندی پیش برای انجام کاری مربوط به یکی از تولیدکنندگان صنایع دستی به اداره صنعت مراجعه کردم. با اینکه بارها تأکید شده و حتی مقام معظم رهبری نیز بر رفع موانع تولید تأکید داشته‌اند، اما به‌دلیل سیاست‌زدگی سیستم اداری، کار انجام نشد. برای انجام یک کار ساده مجبور شدیم چندین بار مراجعه کنیم و این رفت‌و‌آمدها تنها انگیزه ما را از بین برد.

وی ادامه داد: در جوامعی که فاقد سنت تاریخی و تجربه نهادسازی هستند، برخورد با ساختارهای مدرن بدون آمادگی ذهنی و فرهنگی، نه تنها روند توسعه را کند می‌کند بلکه انگیزه فردی را نیز می‌سوزاند.

 تأثیر بوروکراسی بر تولید، اشتغال و تحصیل

وفایی‌نژاد با اشاره به تأثیر این پدیده در بخش‌های مختلف کشور گفت: در حوزه تولید و صنعت، درگیری‌های اداری مستقیماً روند رشد اقتصادی را کند می‌کند. کارآفرینان و تولیدکنندگان به‌جای تمرکز بر کار اصلی خود، مجبورند بیشتر وقتشان را صرف عبور از موانع اداری کنند. در حوزه آموزش نیز اگرچه مشکل تنها از بوروکراسی نیست، اما ساختار ناکارآمد و تصمیم‌گیری‌های غیرکارشناسی باعث شده کیفیت آموزش آسیب ببیند.

بوروکراسی درست، لازمه نظم؛ بوروکراسی غلط، عامل رکود

این فعال دانشجویی جمع‌بندی کرد: بوروکراسی اگر درست طراحی و اجرا شود، می‌تواند به نظم، شفافیت و سرعت امور کمک کند. اما در جامعه‌ای که نهادهایش بر اساس خواست واقعی مردم شکل نگرفته‌اند، همین بوروکراسی به مانعی برای حرکت تبدیل می‌شود. افراد به‌جای آنکه با انگیزه به‌دنبال کار، تولید و تحصیل باشند، بیشتر وقت خود را صرف عبور از دیوارهای اداری می‌کنند.

وی خاطرنشان کرد: برای اینکه چرخ‌دنده‌های جامعه به‌درستی بچرخند، باید هم ساختارها اصلاح شوند و هم نوعی خودآگاهی اجتماعی شکل بگیرد. مردم باید بدانند چگونه با این سیستم‌ها تعامل کنند، نه اینکه در آن‌ها گرفتار شوند. تنها در این صورت است که بوروکراسی می‌تواند به ابزاری برای پیشرفت تبدیل شود، نه مانعی در برابر آن.

وفایی‌نژاد با اشاره به تمدن دیرینه کشورمان، اظهار کرد: اگر ما خود را ایرانی بدانیم و بخواهیم یک ملت واحد برای خود تعریف کنیم، باید به سه مؤلفه بنیادین توجه داشته باشیم: تاریخ، فرهنگ و سیاست. این سه، به تعبیر دکتر عبدالرحمن عالم، ارکان اصلی شکل‌گیری ملیت‌اند. اما من این سه را نه به‌صورت منفک، بلکه در قالب یک روند تاریخی پیوسته می‌نگرم؛ روندی که برای انسان، به‌مثابه انسان، سنتی زنده و نوعی خودآگاهی تاریخی پدید می‌آورد. این خودآگاهی، در ناخودآگاه ذهنی ما، مفهومی به نام ایرانی بودن را تداعی می‌کند.

وی در ادامه افزود: هرچند بخش بزرگی از سنت فکری ایران با اسلام و تلفیق آن با فلسفه یونانی شکوفا شد، از این رو بسیاری از متفکران شرقی، شکوفایی علمی خود را ادامه سنت علمی ایرانی می‌دانند، اما ریشه‌های سنتی و تاریخی ما بسیار ژرف‌ترند. ما بیش از ۲۷ قرن از تشکیل نخستین امپراطوری‌مان فاصله داریم، و چه بخواهیم و چه نخواهیم، این ریشه‌ها در ناخودآگاه جمعی ما حضور دارند.

این فعال دانشجویی با اشاره به سخن مشهور فیلسوف آلمانی هگل خاطرنشان کرد: هگل می‌گوید: “یک رویداد تاریخی از طریق تکرارش خود را تثبیت می‌کند.” ما نیز، در تمام این قرون، همواره در پی تثبیت هویت خود بوده‌ایم.

کوروش؛ نماد جهان‌داری و منش انسانی

وفایی‌نژاد با اشاره به جایگاه کوروش در حافظه تاریخی ایرانیان گفت: در تاریخ خود پادشاهی داشته‌ایم که نه‌تنها جهان‌گیر، بلکه جهاندار بوده است. بنا بر برخی روایت‌ها، علامه طباطبایی کوروش را همان “ذوالقرنین” مذکور در قرآن می‌داند. این پادشاه، بر مبنای دانشی از جهان‌داری، منشوری به‌جا گذاشت که امروز در دانشگاه‌ها و موزه‌های جهان به‌عنوان سندی از حقوق بشر معرفی می‌شود و برای هر ایرانی، به مثابه ایرانی بودن، حسی از غرور و افتخار به همراه دارد.

وی افزود: فارغ از برداشت‌های دینی یا تاریخی، کوروش برای ملت ایران یادآور دوره‌ای است که ایران در اوج شکوه و اقتدار خود قرار داشت. این احساس تعلق به گذشته، بخش جدایی‌ناپذیر از هویت جمعی ماست.

 ایرانی بودن؛ گفت‌وگویی دائمی با تاریخ

وفایی‌نژاد در ادامه بیان کرد: ما ایرانیان، مردمانی غرق در تاریخیم. حتی در حرکت به‌سوی آینده، نگاه‌مان به گذشته است. و این نه نقطه‌ ضعف، بلکه نشانه‌ی پیوندی عمیق با میراثی است که پر است از مفاخر و اندیشمندانی که با قلم زرین خود صفحه‌ای از روزگار را زرین نگاشته‌اند: از کوروش تا شاپور، از فارابی تا سهروردی، از ابن‌سینا تا خیام، حافظ و مولانا.

او تأکید کرد: ایرانی بودن، یعنی زیستن در گفت‌وگویی مداوم با تاریخ؛ گفت‌وگویی که نه به عقب‌نشینی می‌انجامد، نه به خودشیفتگی، بلکه به آفرینش مداوم معنا و بازسازی خویشتن. ایرانی آگاه کسی است که با غرور، آگاهی و مسئولیت از خود بپرسد: من کیستم، و چه باید بکنم؟

از مشروطه تا انقلاب؛ تداوم خودآگاهی ملی

وفایی‌نژاد با اشاره به مسیر تاریخی کنش‌های اجتماعی ملت ایران گفت: کنش‌های اجتماعی پس از جنگ‌های ایران و روس و از دست دادن آن همه جغرافیا و استقلال سرزمینی، نقطه‌ی عطفی در ذهن تاریخی ما بودند. از مشروطه تا ملی شدن صنعت نفت و از آن تا انقلاب اسلامی، همگی کنش‌هایی تاریخی‌اند که ریشه در ناخودآگاه جمعی ما دارند.

وی در پایان خاطرنشان کرد: در دل بحران‌ها، ملت ایران همواره به گذشته‌ی خود نگریسته و کوشیده است شکوه تاریخی‌اش را بازیابد. از این منظر، کوروش در دل و نظر مردم ایران از جایگاهی ویژه برخوردار است، زیرا تداعی‌کننده‌ی تاریخی است که با بندبند وجود ما ایرانیان گره خورده است.

انتهای پیام