خبرگزاری آنا - مهدی لطیفی، اظهارات تازه جولانی، رئیسجمهور تازهظهور سوریه، بیاغراق آینه تمامنمای فصل جدیدی از مهندسی سیاسی در خاورمیانه است؛ فصلی که در آن مرز میان «استقلال» و «وابستگی» چنان مخدوش شده که حتی فردی با سابقهای لبریز از ابهام و خونریزی، امروز با ژست نوسازی و صلح، کنار پرچم آمریکا و زیر نگاه تأییدآمیز تلآویو لبخند میزند. او در گفتوگو با واشنگتنپست، مدعی شده کشورش نیروهای ایرانی و حزبالله را اخراج کرده و در مسیر روابط تازه با واشنگتن و حتی گفتوگوهای مستقیم با اسرائیل است. اما در پس این کلمات پر زرقوبرق، چیزی جز تلاش برای بازنویسی حافظه سیاسی منطقه دیده نمیشود؛ تلاشی که اگر ادامه یابد، نه تنها به پاکزدایی تاریخ مقاومت منجر میشود، بلکه سوریه را به صحنه جدیدی از رقابت سرد میان واشنگتن، تلآویو و مسکو بدل خواهد کرد.
امنیت رژیم صهیونیستی دغدغه مشروع دمشق
ادعای جولانی درباره «اخراج» نیروهای مقاومت از خاک سوریه، در ظاهر یک تصمیم حاکمیتی جلوه میکند، اما در اصل نشانه عقبنشینی از همان اصولی است که سوریه را در سالهای سخت جنگ از فروپاشی نجات داد. او با زبانی که تکهتکه از گفتمان رسانههای غربی اقتباس شده، امنیت رژیم صهیونیستی را دغدغه مشروع دمشق جلوه میدهد و میگوید «اسرائیل از تهدید میلیشیاهای ایرانی میترسد». اما این گزاره، اگر از دریچه واقعیت تحلیل شود، معنایی جز واگذاری توان بازدارندگی ملی سوریه به دشمن دیرینهاش ندارد. درواقع، رئیسجمهور جدید از همان ابتدا خود را در قالب مأمور اجرایی پروژهای تعریف میکند که هدفش زدودن هر نشانه از محور مقاومت در جنوب و غرب آسیاست.
همین شخص در همان مصاحبه، جملهای را بر زبان آورده که در هر قاموس منطقی نشان از تناقض عمیق دارد: او گفته است «من هیچ انسان بیگناهی را نکشتهام». اما دستکم یک دهه خون و ویرانی در شهرهای سوریه گواهی تلخ بر خلاف این ادعاست. از دوما تا ادلب، از حماه تا دیرالزور، صدای ناله مردمی که قربانی خشونت گروههای مسلح تحت حمایت خارجی شدند هنوز در حافظه جمعی سوریه زنده است. تاریخ این کشور فراموش نخواهد کرد که همین فرد و گروههای همپیمانش، روزگاری با پولهای ارسالشده از ریاض و حمایت لجستیکی واشنگتن، کمر به تجزیه سوریه بستند. جولانی که امروز با کت و کراوات در برابر خبرنگاران آمریکایی از دموکراسی حرف میزند، همان کسی است که در سالهای نخست جنگ داخلی، در فهرست تروریستهای جهانی آمریکا قرار داشت و برای دستگیریاش جایزهای سنگین تعیین شده بود.
تروریست مفهوم لغزنده در سیاست آمریکایی.
اما سیاستهای واشنگتن در قبال خاورمیانه نشان دادهاند که «تروریست بودن» مفهومی لغزنده است؛ تروریست آن است که هنوز با آنها معامله نکرده باشد. زمانی که فرد یا گروهی در مسیر منافع آمریکا و اسرائیل قرار گیرد، برچسبها بهسرعت تغییر میکنند. واشنگتن، با تکیه بر ماشین رسانهای خود، میکوشد گذشته خونآلود امثال جولانی را از حافظه تاریخی جهانیان پاک کند تا چهره جدیدی از «رهبر عملگرا و صلحطلب» بسازد. اما هر قدر هم که روایت غرب از تحولات سوریه رنگ دیپلماتیک بگیرد، حقیقت در زیر غبار این بازیها پنهان نخواهد ماند: کسی که تا دیروز عامل فروپاشی بود، امروز مأمور بازسازی نمیشود، مگر بر اساس سناریویی که بازسازیاش نیز به خدمت منافع بیگانه درآید.
جولانی در ادامه مصاحبه میگوید سوریه وارد گفتوگوهای مستقیم با اسرائیل شده و پیشرفتهایی هم حاصل شده است. چنین جملهای نشانهای است از چرخشی کامل به سوی نظریه «امنیت متقابل»، مفهومی که اسرائیلیها از دهه ۱۹۹۰ برای خنثیسازی عمق استراتژیک مقاومت در محور دمشق ـ تهران طراحی کردند. او میگوید «برای توافق نهایی، اسرائیل باید به مرزهای پیش از ۸ دسامبر بازگردد»؛ اما این تنها بازی زبانی است برای پوشاندن واقعیت اصلی: پذیرش حضور دائمی اسرائیل بر بخشی از خاک عربی. جولانی پا را از این هم فراتر گذاشته و میگوید «ایالات متحده با ماست در این مذاکرات». چنین جملهای یعنی بازگشت سوریه به مدار همان قدرتی که در همه سالهای بحران، با اعمال تحریم و حمایت از مسلحین، کشور را به ویرانهای بدل کرد.
نگاه ابزارانگارانه به روابط دیپلماتیک
در بخش دیگر گفتوگو، رئیسجمهور جدید به روابط با روسیه اشاره میکند و میگوید «نیاز به همکاری با مسکو داریم، چون عضو دائم شورای امنیت است». این نگاه ابزارانگارانه به روابط دیپلماتیک نشان میدهد که دمشقِ جولانی، برخلاف اسلاف خود، به استقلال حوزه تصمیمات سیاست خارجی باور ندارد. رابطه با روسیه نه بر پایه توازن قوا، بلکه بر مبنای نیاز به رأی و حمایت مصلحتی تفسیر میشود؛ رویکردی که در سیاست بینالملل به سرعت به استحاله حاکمیتی منجر میگردد. عجیبتر آنکه او صراحتاً از «لزوم محاکمه بشار اسد» سخن گفته است. این جمله فراتر از یک موضعگیری سیاسی، تلاشی است برای حذف حافظه مقاومت از ساختار قدرت دمشق. اسد، فارغ از ارزیابیهای سیاسی، نماد ایستادگی سوریه در برابر تهاجم خارجی است. حمله به او یعنی مقدمهچینی برای تخریب آخرین نشانههای استقلال ملی سوریه.
هدف پنهانتر این مهندسی جدید، تطهیر چهرهای است که غرب نیاز دارد تا حضور غیرمستقیمش در منطقه را مشروع نشان دهد. رسانههای آمریکایی و اسرائیلی با تکیه بر روایتهای گزینشی، از جولانیچهرهای در حال «تبدیل از تروریست به سیاستمدار مدرن» ساختهاند. همان سازوکاری که پیشتر درباره چهرههایی مانند خالد مشعل، حمد بن جاسم یا حتی برخی سران پیشین طالبان تجربه شده است: دشمن دیروز، شریک امروز میشود، مشروط بر آنکه به نظم امنیتی واشنگتن وفادار بماند. جولانی نیز اکنون در همین مسیر حرکت میکند. او خوب میداند که مشروعیت داخلی ندارد؛ پس مشروعیتش را از تأیید واشنگتن و به رسمیت شناختن تلآویو میگیرد.
با وجود این بزک رسانهای، مردم سوریه حافظه قویتری از آن دارند که بتوان آنها را با مانورهای تبلیغاتی فریب داد. میلیونها آواره، دهها شهر ویران، و هزاران خانوادهای که عزیزانشان را در بمبارانها از دست دادهاند، هنوز روایت خود را از جنگ دارند. برای آنان، فرقی نمیکند رئیسجمهور تازه بر سر میز مذاکره بنشیند یا در برابر دوربین از «دوستی با آمریکا» بگوید؛ آنچه در ذهن مردم مانده، تصویر ویران دمشق و بغض مادران در اردوگاههای مرز ترکیه است.
امتیازدهی آمریکا برای ترسیم دوباره نقشه نفوذ در منطقه
از سوی دیگر، سیاست تازه آمریکا در تعلیق موقت بخشی از تحریمها نیز بهطور آشکار با هدف تطهیر جولانی و تحکیم قدرت او طراحی شده است. واشنگتن به ظاهر بخشهایی از قانون قیصر را متوقف کرده، اما نه برای مردم سوریه، بلکه برای ترسیم دوباره نقشه نفوذ در منطقه این امتیاز را داده است. تجربه نشان داده چنین تصمیمهایی کوتاهمدتاند و با پایان یافتن کارکرد سیاسی فرد هدف، بلافاصله لغو میشوند. جولانی امروز در مقام برنده ظاهر شده، اما فردا با تغییر نیاز استراتژیک واشنگتن، همانند بسیاری از مهرههای پیشین خود به حاشیه رانده خواهد شد.
پیوند او با پروژه امنیتی اسرائیل نیز قرار نیست طولانی باشد. تاریخ بهخوبی نشان داده هر مهرهای که در خدمت امنیت رژیم صهیونیستی قرار گیرد، پس از پایان مأموریت کنار زده میشود تا جای خود را به چهره تازهای بدهد که بتواند با لباس نجاتبخش جدید ظاهر شود. نمونههای دیگر از لبنان، عراق و افغانستان یادآور همین الگوی تکراریاند: «استفاده، بهرهبرداری، حذف». این قانون نانوشته سیاست خارجی واشنگتن است.
فرجام سخن
بنابراین، اگرچه جولانی امروز با اعتمادبهنفس و لبخند از «روابط تازه با آمریکا» و «آغاز فصل تفاهم با اسرائیل» سخن میگوید، مسیر او به گورستان سیاسی همان مهرههایی ختم خواهد شد که زمانی قهرمان رسانههای غربی بودند و زمانی دیگر، قاچخورده و فراموششده از حافظه جهان حذف شدند. تاریخ مصرف چنین دگرگونیهای مصنوعی کوتاه است؛ چه در خاورمیانه و چه در هر نقطه از جهان که قدرت، تاویل تازهای از واقعیت میسازد.
جولانی شاید امروز باور داشته باشد که با نزدیکی به محور آمریکایی میتواند کشورش را از انزوا رها کند، اما حقیقت آن است که استقلال هیچ کشوری بر پایه اعتماد به دشمنان تاریخی بنا نمیشود. ملت سوریه، که طعم تلخ جنگ و تحریم را با گوشت و پوست خود چشیدهاند، دیر یا زود میان وعدههای واشنگتن و واقعیت میدان انتخاب خواهند کرد. در آن روز، نه سخنان پرطمطراق در روزنامههای آمریکایی و نه لبخندهای دیپلماتیک در کاخ سفید، هیچکدام نخواهند توانست چهره واقعی مردی را پنهان کنند که از دل جنگ زاده شد تا ابزار صلحی طراحیشده از بیرون باشد.
سرنوشت او پیشاپیش نوشته شده است: همانگونه که روزی نامش در فهرست تروریستها قرار گرفت و برای سرش جایزه تعیین شد، فردا نیز از فهرست متحدان موقت واشنگتن حذف خواهد شد. آمریکا حافظهای طولانی برای منافع خود دارد و حافظهای کوتاه برای کسانی که از آنان عبور کرده است. تاریخ مصرف جولانی، هرچند زیر نور فلاشهای خبری تمدید شده، اما همچنان محدود است؛ و این بار، نه ملت سوریه که خود اوست که در فصل پایانی این نمایش، قربانی ضرورتهای استراتژیک جدید خواهد شد.
انتهای پیام/