شناسهٔ خبر: 75768355 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: اقتصاد آنلاین | لینک خبر

اقتصادآنلاین گزارش می‌دهد؛

قزاقستان به دنبال پیوستن به پیمان ابراهیم؛ مرزهای شمالی ایران تهدید می‌شود؟

با آنکه قزاقستان و اسرائیل از نخسین سال‌های استقلال «آستانه» از اتحاد جماهیر شوروی دارای روابط نزدیک سیاسی- اقتصادی بودند، اما این عضو «پیمان امنیت دسته جمعی» تصمیم گرفت تا فراتر از روابط سنتی با روسیه- چین، وارد ترتیبات امنیتی- اقتصادی جاری در منطقه شمال اقیانوس هند شود. این رخداد پس از آن صورت گرفت که قزاقستان تصمیم گرفت برای ایجاد نوعی موازنه در تنظیم روابط با مسکو- پکن، سطح روابط دوجانبه با ایالات متحده را افزایش دهد. در این صحنه سوال کلیدی برای تحلیلگران ایرانی آن است که آیا پیوستن قزاقستان به پیمان ابراهیم می‌تواند منشا تهدیدات جدید امنیتی در مرز‌های شمالی کشور باشد؟

صاحب‌خبر -

اقتصاد آنلاین، محمد بیات: در حالی که اندیشکده‌ها، رسانه‌ها و نخبگان متمرکز بر مسائل خاورمیانه در حال پیگیری اخبار مربوط به پیوستن کشور‌هایی همچون سعودی، سوریه، قطر، اندونزی و حتی پاکستان به پیمان ابراهیم بودند، ناگهان خبر ابراز تمایل «قزاق‌ها» برای پیوستن به پیمان ابراهیم، شوک جدیدی به روند‌های سیاسی- امنیتی در منطقه «منا» وارد کرد. آمیت سگال خبرنگار- تحلیلگر شبکه ۱۲ اسرائیل ضمن پوشش گسترده این خبر، در شبکه اجتماعی «ایکس» مدعی شد که پیوستن آستانه به پیمان لزوما به معنای عادی سازی روابط و حتی گسترش روابط میان دو نظام سیاسی نیست، بلکه نشانه‌ای آشکار از پیوستن قزاقستان به ائتلاف‌های ضدامنیتی علیه ایران و محور مقاومت است.

فارغ از این روایت جهت دار، تهران همواره روابطی مثبت و براساس احترام متقابل با همسایه شمالی خود داشته است. این دو قدرت اوراسیایی به دلیل شباهت‌های بسیار در حوزه‌های جغرافیایی، انسانی و توان ملی همواره در صحنه‌های مختلف مورد مقایسه قرار می‌گیرند.

حال پیوستن آستانه به پیمان ابراهیم این ابهام را برای تهران ایجاد کرده است که آیا قزاق‌ها قصد دارند تا به قیمت کسب امتیازات راهبردی از واشنگتن روابط سنتی با تهران را تخریب کنند یا آنکه این تحول جدید صرفا حرکتی تاکتیکی برای جلب نظر رئیس جمهور آمریکا یعنی دونالد ترامپ بوده است!

روابط دیرینه قزاقستان و اسرائیل

روابط قزاقستان و رژیم اسرائیل از دهه ۱۹۹۰ میلادی بلافاصله پس از فروپاشی بلوک شرق و استقلال قزاقستان در سال ۱۹۹۱ آغاز شد. در آوریل ۱۹۹۲ دو طرف روابط دیپلماتیک کامل برقرار کردند و سفارتخانه‌هایی در آستانه (نورسلطان سابق) و تل‌آویو افتتاح شد. این روابط از ابتدا بر پایه منافع اقتصادی و امنیتی استوار بود؛ قزاقستان به عنوان کشوری غنی از منابع انرژی و مواد معدنی و رژیم اسرائیل با فناوری‌های پیشرفته در کشاورزی، امنیت سایبری و دفاع، مبادلاتی گسترده داشتند. در سال ۱۹۹۶ اتاق بازرگانی مشترک تأسیس شد و بازدید‌های مقامات بالا مانند سفر نتانیاهو به قزاقستان در ۲۰۱۶، همکاری‌ها را تعمیق بخشید.

 تا سال جاری میلادی بیش از ۶۰۰ شرکت آمریکایی-اسرائیلی در قزاقستان فعال بودند و تجارت دوجانبه به میلیارد‌ها دلار رسید، اما این پیوند‌ها همیشه زیر سایه نفوذ واشنگتن و تلاش برای دور زدن تحریم‌های کشور‌های عربی علیه اسرائیل بود. در نوامبر ۲۰۲۵ با اعلام پیوستن رسمی قزاقستان به پیمان ابراهیم طی تماسی سه‌جانبه میان ترامپ، توکایف و نتانیاهو، این روابط از حالت دوجانبه به چارچوب رسمی عادی‌سازی تحت نظارت آمریکا درآمد، که نشان‌دهنده تداوم سیاست خارجی چندوجهی آستانه، اما با گرایش فزاینده به محور غربی-صهیونیستی است.

تمایل قزاق‌ها برای پیوستن به پیمان ابراهیم از کجا آغاز شد؟

تمایل قزاق‌های برای پیوستن به پیمان ابراهیم طی اجلاس C۵+۱ در واشنگتن، ریشه در عوامل اقتصادی و ژئوپلیتیکی دارد. آستانه با پیوستن به این پیمان نمادین که پیش‌تر شامل امارات، بحرین، مراکش و سودان بود به دنبال جذب سرمایه‌گذاری‌های کلان آمریکایی و دسترسی به فناوری‌های اسرائیلی در حوزه مواد معدنی حیاتی، انرژی و امنیت سایبری است.

ترامپ این الحاق را «اولین کشور در دوره دوم ریاست‌جمهوری‌ام» نامید و قزاقستان را به عنوان پلی برای گسترش پیمان به آسیای مرکزی معرفی کرد. این تصمیم تلاشی برای جلب نظر واشنگتن و خروج از انزوای ناشی از وابستگی به روسیه و چین به ویژه پس از امضای توافق مواد معدنی با آمریکا است. با وجود روابط دیپلماتیک ۳۳ ساله، این گام عمدتاً تبلیغاتی است تا رژیم صهیونیستی را از انزوا خارج کند، اما برای قزاقستان فرصتی برای تقویت اقتصاد و ارسال سیگنال تحمل مذهبی فراهم می‌آورد. منتقدان آن را «استیصال» رژیم اشغالگر در برابر جنایات غزه می‌دانند، که توجه جهانی را از نسل‌کشی منحرف می‌کند.

این تحول مهم اهمیت استراتژیک بالایی برای رژیم صهیونیستی دارد، زیرا نخستین کشور آسیای مرکزی است که به این چارچوب می‌پیوندد و دامنه آن را از خاورمیانه به اوراسیا گسترش می‌دهد. این اقدام نمادین تلاش ترامپ برای احیای دستاورد دوره اول خود است و رژیم صهیونیستی را به عنوان «باشگاه قدرت» معرفی می‌کند، در حالی که پس از دو سال جنایت در غزه و لبنان، با انزوای جهانی رو‌به‌رو است. برای تل‌آویو این الحاق دسترسی به منابع قزاقستان و تقویت ائتلاف ضدایرانی را تسهیل می‌کند، اما در عمل تغییری در روابط موجود ایجاد نمی‌کند. از دیدگاه مقاومت فلسطین، این پیوستن «فساد اخلاقی» و پاداش به جنایتکاران است. نکته کلیدی آن است که قزاقستان با این اقدام شتاب زده صرفا به شکستن دیوار انزوای اسرائیل کمک کرده حال آنکه هنوز امتیاز قابل توجهی از این رژیم یا دولت آمریکا دریافت نکرده است.

یارکشی در نظم بین‌المللی

نظم بین المللی به سرعت در حال حرکت به سمت نوعی «تصلب» و عبور از وضعیت «سیالیت» و «عدم قطعیت» است. بلوک‌های قدرت؛ به ویژه آمریکای ترامپ معتقدند که جهان در شرایطی همچون سال‌های پیش از آغاز جنگ جهانی دوم یا فروپاشی دیوار برلین قرار دارد، پس باید آماده گسترش دامنه رقابت‌های ژئوپلیتیکی میان قدرت‌های نوظهور و حافظان نظم قدیم باشیم.

در چنین شرایطی قدرت‌های میانی- منطقه‌ای که به راحتی نمی‌توانند یک بازیگر را انتخاب و بازیگر دیگر را حذف کنند سعی دارند تا با دنبال کردن سیاست «موازنه مثبت» به سمت بیشینه سازی منافع و ارتقای جایگاه در نظم آتی بپردازند. قزاقستان نیز به مانند ترکیه، سعودی، برزیل، اندونزی و ویتنام قصد دارد تا در نظم جدید جایگاه متفاوتی از یک کشور وابسته به روسیه یا چین پیدا کند.

 برهمین اساس «قماری» همچون پیوستن آستانه به پیمان ابراهیم نشان دهنده تمایل این قدرت منطقه‌ای برای ورود به باشگاه «قدرت‌های میانی» است. در چنین شرایطی ایران ضمن پرهیز از شتاب زدگی یا اقدام احساسی باید از هرگونه تشدید تنش با آستانه پرهیز و به دنبال افزایش سطح وابستگی متقابل با این کشور باشد. چنین اقدامی همراه با هشیاری دستگاه‌های امنیتی می‌تواند به کنترل رفتار آستانه در میان مدت و بلندمدت کمک کند.