عصر ایران/ سواد زندگی؛ مریم طرزی- بسیاری از ما در دورانی از زندگی این احساس آشنا را تجربه میکنیم: "من در جایی که باید باشم، نیستم." این حس که در مقایسه با همسالانمان، در رسیدن به اهداف مهم زندگی مانند شغل ثابت، تشکیل خانواده یا خرید مسکن عقب افتادهایم، میتواند به نوعی اضطراب تبدیل شود که از آن به عنوان "اضطراب نقطه عطف"(Milestone anxiety) یاد میشود.

Milestone anxiety یا اضطراب در نقطه عطف زندگی
این اضطراب، ریشه در شکاف بین انتظارات ما از خودمان و واقعیت فعلی زندگیمان دارد.
در دنیای امروز، فشارهای اجتماعی و اقتصادی این حس را تشدید کردهاند، اما مهم است بدانیم که این احساس نه تنها طبیعی است، بلکه نقطه عطفی است برای بازنگری در معیارهای موفقیت و یافتن مسیر منحصربفرد خودمان.
این اضطراب شامل یک احساس غیرقابل توصیف از شکست حیاتی است. شامل این احساس است که بزرگ شدن و بالغ شدن به معنای فتح آنچه در کودکی آرزویش را داشتیم، نبوده است.
علاوه بر این، جامعه و مکانیسمهای اقتصادی که آن را تنظیم میکنند، میتوانند رضایت و استقلال شخصی ما را کند کنند.
به عنوان مثال، پیدا کردن یک شغل پایدار یا توانایی خرید خانه آسان نیست و این ناامیدی مداوم اغلب به نوعی ناراحتی روانی تبدیل میشود.
اگر در حال حاضر از اضطراب مربوط به نقاط عطف زندگی خود رنج میبرید، پیشنهاد میکنیم با ما همراه شوید.

اضطراب و انتظارات ما از شادی و رضایت
اضطراب مربوط به نقاط عطف زندگی، فشار روانی است که افراد هنگام درک این که هنوز به بسیاری از انتظارات و اهداف زندگی خود نرسیدهاند، تجربه میکنند. اگر میخواهید پیامد این واقعیت را درک کنید، باید ارتباط انتظارات خود را با رضایت، رفاه و شادی انسان روشن کنید. اگر این انتظارات برآورده نشوند، بخشی از شما فرو میریزد.
مطالعهای در مجله Cognition & Emotion نشان میدهد وقتی افراد به چیزی که انتظارش را دارند نمیرسند، احساس ناراحتی و رنجشان بیشتر از وقتی است که به آن هدف برسند و بعد متوجه شوند آنقدرها خوب نیست.
مثلاً تصور کنید مدتها در آرزوی داشتن یک شغل ثابت هستید. اگر آن شغل را پیدا کنید اما بعد بفهمید آنطور که فکر میکردید عالی نیست، ناراحتیتان کمتر از زمانی است که اصلاً نتوانید آن شغل را به دست آورید.
با این حال، باید توجه داشت که این نوع اضطراب یا دلناشادی یک بیماری یا اختلال روانی شناختهشده نیست. به همین دلیل در دفترچه تشخیص اختلالات روانی (DSM-V) ذکر نشده است.
اما واقعیتی روانشناختی است که میتواند باعث احساس ناراحتی و فشار روحی زیاد در افراد شود.
ویژگیهای اضطراب فشار زندگی
در سال 2022، شرکت مشاوره روانشناسی، Relate، مطالعهای انجام داد که موضوعی را مطرح کرد که زیاد مورد بحث قرار نمیگیرد:
نسل هزاره و نسل Z، بیش از هر نسل دیگری، در مراحل مهم زندگیشان دچار اضطراب و نگرانی شدید میشوند.
امروزه جوانان برای رسیدن به استقلال مالی، خانهدار شدن یا تشکیل خانواده، به زمان بسیار بیشتری نیاز دارند و همین فاصله بین خواستهها و واقعیت زندگی، احساس ناکامی را در آنها افزایش میدهد.
این وضعیت تصویری روشن از درونِ ذهن و احساسات بسیاری از جوانان است؛ جایی پر از افکار منفی و فشار روانی مانند:
عزتنفس پایین و احساس بیارزشی.
احساس شکست در زندگی یا نرسیدن به اهداف.
گفتوگوی درونی انتقادی؛ سرزنش کردن خود و تخریب ذهنی.
خودپنداره تحریفشده و تصویر نادرست از موفقیت شخصی.
ناامیدی و باور اینکه «هیچوقت به آنچه میخواهم نمیرسم».
تصور اینکه دیگران یا جامعه به خاطر شکستهایشان قضاوتشان میکنند.
اضطراب ناشی از مقایسه اجتماعی؛ مقایسه مداوم خود با اطرافیان یا تصاویر فریبنده در شبکههای اجتماعی.
نشخوار ذهنی مداوم درباره شکستها، مثل: «من هنوز جایی که باید باشم نیستم»، «به انتظاراتم نرسیدهام»، «خانوادهام را ناامید کردهام» یا «همه موفقتر از مناند».
و در نهایت علائم جسمی مثل خستگی، دردهای عضلانی، سردرد، تپش قلب، مشکلات گوارشی، بیخوابی یا تغییر در عادت غذایی.
اگر این اضطراب برای مدت طولانی ادامه پیدا کند و با احساس ناامیدی پایدار همراه شود، احتمال بروز اختلالات جدی روانی مثل افسردگی وجود دارد.
درهمین زمینه،دانشگاه ویسکانسین-مدیسون در آمریکا پژوهشیhttps://psychiatryonline.org/doi/10.1176/appi.ajp.2020.20030305 انجام داده که ارتباط مستقیم بین اضطراب مزمن و افسردگی را نشان میدهد.
درمانگران امروزه با نوعی احساس مشترک در میان مراجعان جوان روبهرو هستند — احساس مداوم نرسیدن به انتظارات خود — پدیدهای که هر روز بیشتر در فضای روانشناختی دیده میشود.

ریشههای اضطراب در مراحل مهم زندگی
بخش عمدهای از رنجهای روانی انسان، نتیجه مستقیم زمینهای است که او را در بر میگیرد و در آن قرار میگیرد. در واقع، همه ما ابزارهای بهتر یا بدتری برای مقابله با سختیها داریم.
با این حال، امروزه جوانان بیش از هر زمان دیگری از اثرات جامعهای که مانع استقلال و خودشکوفایی آنها میشود، رنج میبرند.
در اینجا برخی از جنبههایی که بر بروز اضطراب ناشی از فشار حیاتی تأثیر میگذارند، آورده شده است:
انتقاد به دلیل نداشتن شغل یا شریک زندگی پایدار و فرزند.
خودخواهی. تنبیه خود با این ایده که باید قبلاً به نقاط عطف خاصی دست یافته باشند.
درونیسازی روایتهای خانواده و جامعه در مورد آنچه باید در هر مرحله از چرخه زندگی به دست آورند. وقتی این دستاوردها را به دست نمیآورند، رنج میبرند.
رسانههای اجتماعی. این ویترین دیجیتال فقط درخشانترین و بهترین نسخههای هر کسی را نشان میدهد. جوانان فقط باید کمی در اینستاگرام یا تیک تاک بچرخند تا فرض میکنند که همه از آنها موفقتر و شادتر هستند. این امر به شدت بر سلامت روان آنها تأثیر میگذارد.
مقایسه اجتماعی. تحقیقات منتشر شده در مجله Current Psychology، به تفصیل به اضطراب ناشی از ناتوانی در دستیابی به استانداردهای اجتماعی خاص میپردازد.
این تحقیقات ادعا میکند که همه ما میخواهیم مانند دیگران باشیم و به همانها دست یابیم. در نتیجه، وقتی به آن دست نمییابیم، برای خود زندانهایی از اضطراب میسازیم.
راهکارهایی برای مدیریت اضطراب نقطه عطف
اضطراب نقطه عطف یکی از رایجترین دلایل مراجعه افراد زیر ۴۰ سال به روانشناس است.
مقابله با این احساسات شکست و این ایده که جامعه موانع متعددی را برای جلوگیری از رشد و شکوفایی شخصی آنها ایجاد میکند، آسان نیست.
بنابراین، در این شرایط چه کاری میتوان انجام داد؟
اگر از این نوع اضطراب رنج میبرید، در اینجا چند توصیه ارائه شده است.
استراحت کنید، دیدگاههای جدیدی ایجاد کنید و دکمه تنظیم مجدد را فشار دهید.
اضطراب بیش از حد مانع از تفکر واضح و تأملی شما میشود. اگر ذهن شما طوری به شما حمله کند که انگار بدترین دشمن شماست، احساس بهتری خواهید داشت.
در این زمینه، در حالت ایدهآل، باید چند روزی به خودتان استراحت دهید و از ارتباطات اجتماعی و تکنولوژیکی فاصله بگیرید.
در واقع، تنها بودن برای کار بر روی ایدههایی که پیشنهاد میدهیم مفید است:
اهداف خود را از نو تدوین کنید. این به شما امکان میدهد موتور امید جدید را روشن کنید.
به برخی تغییرات زندگی فکر کنید. گاهی اوقات، یک تغییر کوچک در روال زندگیتان، تمام چیزی است که برای کشف انگیزههای جدید نیاز دارید.
به زندگی فعلی خود از زاویه دید دیگری نگاه کنید. نرسیدن به آنچه میخواهید، شما را شکستخورده نمیکند. به گذشته نگاه کنید و به یاد داشته باشید که در گذشته در بسیاری از زمینهها موفق بودهاید.

خود-دلسوزی را تمرین کنید
وقت آن رسیده که از بدگویی و بیارزش کردن خود دست بردارید. باید به خودتان همانطور که به بهترین دوستتان احترام میگذارید، احترام بگذارید.
گفتگوی درونی خود را اصلاح کنید. با خودتان همدلتر، فهمیدهتر و مهربانتر باشید.
خود-دلسوزی یک منبع روانشناختی عالی برای استفاده در مواقع اضطراب و دلسردی است.
یکی از کلیدهای کاهش اضطراب در مراحل مهم زندگی، دست کشیدن از مقایسه خود با دیگران و دلسوزتر بودن با خودتان است.
به نقاط عطف از دست رفتهتان فکر کنید: آیا واقعاً آنقدر مهم هستند؟
گاهی اوقات، اهدافی که برای خودتان تعیین میکنید، ممکن است حتی متعلق به شما نباشند.
آنها اغلب توسط جامعه یا خانوادهتان برای شما تعیین شدهاند. به آنچه که به آن دست نیافتهاید فکر کنید و ارزیابی کنید که آیا واقعاً برای شاد بودن به آن نیاز دارید یا خیر.
شاید بتوانید آن نقطه عطف را با یک نقطه عطف انگیزهبخش دیگر جایگزین کنید.
به عنوان مثال، ممکن است خانهای نداشته باشید، اما شاید چیزی که واقعاً در حال حاضر میخواهید سفر و زندگی کوچنشینی باشد.
درمان پذیرش و تعهد
اگر نمیتوانید به تنهایی با اضطراب نقاط عطف کنار بیایید، درمان پذیرش و تعهد (ACT) میتواند کمک کند.
این رویکرد با آموزش نحوه برخورد با سختترین یا نامطلوبترین حوزههای زندگیتان، به شما کمک میکند زندگی معنادارتری ایجاد کنید.
این درمان بر ارزشها و خودشناسی کار میکند. ابزارهایی را در اختیار شما قرار میدهد تا بتوانید آنچه را که نمیتوانید کنترل کنید بپذیرید و دیدگاه توانمندتری از خودتان ایجاد کنید.
بدون شک، این یک درمان واقعاً مفید در موارد اضطراب نقاط عطف است.
ایجاد تغییر و درخواست حمایت
در نهایت، اگر در حال حاضر این تجربه را پشت سر میگذارید و این احساس همچنان ادامه دارد که به جایی که میخواهید نرسیدهاید، در ایجاد تغییر تردید نکنید و به اطرافیان خود تکیه کنید.
باید در نظر داشته باشید که تنها نیستید و تنها کسی نیستید که از این نوع اضطراب رنج میبرید. در برههای از زمان، واقعیت شما تغییر خواهد کرد و شما شروع به حرکت در جهت دلخواه خود خواهید کرد.
کانال تلگرامی سواد زندگی: savadzendegi@