اگرچه ناصر ملکمطیعی ستاره فقید سینمای ایران به عنوان یک آرتیست شناخته میشود، ولی مصاحبهای که خبرورزشی ۱۹ آبان سال ۹۲ به صورت اختصاصی با ایشان انجام داد ثابت کرد که استاد به معنای واقعی کلمه ورزشکار و ورزشدوست بوده است.
بدون هیچ توضیح اضافهای نظر شما را به چکیده این مصاحبه خواندنی که ۱۲ سال قبل سروصدای قابلتوجهی هم به راه انداخت، جلب میکنیم:
- من هرچه دارم از سینماست ولی فراموش نمیکنم که از ورزش وارد حیطه هنر شدم. در اوایل قرن بیستم هنگامی که هنوز فوتبال در ایران رایج نبود، ما در دبستان والیبال بازی میکردیم. البته وقتی در سال ۱۳۱۸ ورزشگاه امجدیه یا همان شهید شیرودی فعلی افتتاح شد، من و دوستانم که کودک بودیم به کنار زمین میرفتیم و شده بودیم توپجمعکن.
- بعد از والیبال به سمت فوتبال گرایش پیدا کردم و در مسابقات آموزشگاهی حاضر میشدم. اواسط دهه ۲۰ بود و ما برای مسابقات آموزشگاهها به امجدیه رفته بودیم. مرحوم حسین صدقیانی که بهحق باید او را پدر فوتبال ایران دانست، مسئول استعدادیابی بود و من مقابل ایشان قیچیبرگردان زدم. آن زمان این حرکت اصلا مرسوم نبود و به همین خاطر او فکر کرد دارم مسخرهبازی درمیآورم و از زمین اخراجم کرد. من هم دیگر رفتم که رفتم!
- بعد از اینکه وارد سینما شدم و اسم و رسمی برای خودم پیدا کردم، همچنان فوتبال را به عنوان یک فرد علاقمند دنبال میکردم. حتی برای مقطعی تیم هنرمندان راه انداخته و چند مسابقه عامالمنفعه هم انجام دادیم. این را هم بگویم که من برای مقطعی در آموزش و پرورش کار میکردم و دبیر ورزش بودم. واقعا به معلم ورزش بودن خودم افتخار میکنم و شاگردانی داشتم که به مدارج عالی رسیدند.
- در سال ۱۳۳۰ اولین دوره داوری حرفهای کشتی در ایران برگزار شد و من در آن شرکت کردم و با نمره خوب قبول شدم. از همان زمان با بچههای کشتی در ارتباط بودم و این ارتباط همچنان برقرار است. دقیقا مثل فوتبالیها که همچنان با هم رفیق هستیم.
- شاید باورتان نشود ولی از المپیک ۱۹۶۰ رم تا ۱۹۷۶ مونترال به عنوان تماشاچی حضور داشتم و مسابقات را از نزدیک میدیدم. طوری برنامهریزی میکردم که در زمان برگزاری المپیک فیلمبرداری نداشته باشم. اردیبهشت سال ۱۳۴۷ فینال رقابتهای فوتبال جام ملتهای آسیا در ایران را هم در ورزشگاه امجدیه از نزدیک دیدم. هیچوقت فراموش نمیکنم که ۶ ساعت قبل از بازی به ورزشگاه رفتم تا مبادا بلیت گیرم نیاید. مسابقه را بردیم و برای اولین بار ایران قهرمان جام ملتهای آسیا شد.
- هنوز هم فوتبال و کشتی را به طور جدی تماشا میکنم. در فوتبال عاشق ژوی و اینیستا هستم. سبک کاری لوییس فیلیپ اسکولاری را هم دوست دارم.
- سال ۱۳۴۶ وقتی مرحوم تختی از دنیا رفت، مردم برای مراسم تشییع او کاری کردند کارستان. من در آن زمان در اوج شهرت و محبوبیت بودم ولی باورتان نمیشود هنگام تشییع تختی در ابن بابویه، وقتی تابوت را آوردند، برای اولین و آخرین بار با وجود شهرتی که داشتم کسی توجهی به من نمیکرد. این به خاطر کملطفی مردم نبود چون همیشه به من لطف دارند دقیقا به خاطر ابهت و محبوبیت آقا تختی بود.
- جهانپهلوان تختی با مرحوم فردین در اردوی تیم ملی کشتی بودند و یک روز آقا تختی به من گفت فردین استعداد هنری خیلی خوبی دارد و میتواند فیلم بازی کند. من هماهنگ کردم تا فردین در استودیو پارس با دکتر اسماعیل کوشان و سیامک یاسمی ملاقات کند. آنها بلافاصله بعد از اینکه فردین را دیدند او را پسندیدند و این قهرمان ورزشی وارد عرصه سینما شد.
- در مقطعی من ۲۰هزار تومان دستمزد میگرفتم و گرانترین بازیگر سینمای ایران بودم ولی در همان زمان به پهلوان تختی پیشنهاد ۱۰۰هزار تومانی برای بازی در فیلم را دادند و او قبول نکرد.
بیشتر بخوانید: نکونام: یک مدیر به خود من گفت سرمربی تیم ملی اطلاعات ایران را فروخته/ با کیروش همانکاری را میکنند که با برانکو کردند
