شناسهٔ خبر: 75743352 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه اطلاعات | لینک خبر

هشدار خراسان: مراقب دوقطبی حجاب در جامعه باشید!

درحالی‌که کشور با تهدیدهای بیرونی و چالش‌های جدی در عرصه اقتصاد، آب و انرژی مواجه است، پخش تصاویری از پوشش‌های نامتعارف شامل نمایش بخشی از بدن، تعادل نسبی در وادی پوشش را به‌مخاطره انداخته و زمینه‌ساز دوقطبی تازه‌ای شده که باعث فرسایش جامعه خواهد شد

صاحب‌خبر -

روزنامه خراسان نوشت: برای مدت‌ها  جامعه ما درگیر بحث‌هایی مثل گشت ارشاد و مصادیق بدپوششی بود؛ سال ها قبل حتی برخی از اشکال پوشش در عین پوشیدگی به‌خاطر آن‌چه تبرج خوانده می‌شد مورد بحث بود. جامعه طی حدود دو دهه گام به گام با این موضوع جلو آمد تا این‌که به دلایل مختلفی که مهم‌ترینش رویکرد دولت و بعد هم تجاوز رژیم صهیونیستی به کشورمان بود، بحث پوشش به نوعی از اولویت خارج شد. در روزهایی که دشمن به کشورمان حمله کرده بود شاهد این بودیم که بسیاری از آن‌ها که پوشش‌شان با معیارهای مرسوم همخوان نبود با محوریت نام ایران، از دل و جان علیه دشمن بودند؛ اما وقتی کمی از آن روزها فاصله گرفتیم چالش تازه‌ای آغاز شد؛ برگزاری رویدادهایی در شهرهایی مثل تهران، شیراز و کیش مثل ماچا پارتی، هالووین و... بستر بروز پوشش‌های تازه‌ای شد که مرزهای قبلی را رد کرده بود و ابعادش نه فقط از منظر فقهی یا استانداردهای حاکمیتی، بلکه حتی در تعارض با عرف مدنظر اکثریت جامعه بود. انتشار تصاویری از خیابان‌ها، کافه‌ها و رویدادها با لباس‌هایی که مناسب باشگاه ورزشی زنانه است دوباره حساسیت‌هایی را ایجاد کرد و بحث لزوم برخورد با پوشش‌های نامناسب را پیش کشید. اشکال جدید افراط‌ در بحث پوشش، جامعه‌ای را که به تعادل نسبی رسیده بود به‌جای گفت‌وگو، در مسیر دوقطبی و واکنش‌های پرهزینه می‌برند؛ همان جایی که انسجام اجتماعی آسیب می‌بیند و چراغ گفت و گو خاموش می‌شود.     

از اندرونی تا اینستاگرام

در تاریخ اجتماعی ایران، مفهوم حجاب همواره فراتر از پوششی ظاهری بوده است؛ تجلی سنت، وقار و حیا و سبک زندگی حول محور خانواده و دین. در فرهنگ ایرانیِ پیش از مدرنیته، «پوشش» نمادی از تمایز و حرمت تلقی می‌شد؛ حدی طبیعی میان «درون خانوادگی» و «عرصه عمومی». همان‌طور که معماری ما اندرونی و بیرونی داشت و مرزهای خانواده با دیگران پررنگ بود. غیر از همه این‌ها حجاب ورای پوشش نوعی رفتار، سرمایه فرهنگی و ویترین اعتقادی فرد هم محسوب می‌شد. بعدها کم کم نوع پوشش خانم‌ها از حوزه عرف به عرصه‌های دیگر کشیده شد؛ به اشتباه این تصور پیش آمد که حجاب و مدرنیته، حجاب و تحصیلات دانشگاهی، حجاب و شاغل بودن در تناقض با هم هستند؛ برای همین حجاب به تدریج از نماد فرهنگی به نماد تقابل و هویت جمعی بدل شد. بعد از پیروزی انقلاب سعی بر بازگرداندن این معنا به قالبی منسجم بود؛ قالبی که طی آن میان سبک زندگی دینی حضور در اجتماع توازن برقرار کند. پزشک، فیلم‌ساز، قهرمان ورزشی، سیاستمدار و نماینده زن داشته باشیم. نوعی تعادل بین آن‌چه بودیم و اقتضائات روز بدون این‌که در تقابل با هم باشند.

وقتی پوشش فقط پوشش نیست

جامعه ایرانی طی سال‌های اخیر در مسیر تجربه پرنوسانی حرکت کرد. آن‌چه امروز دیده می‌شود؛ از پوشش‌های خارج از عرف گرفته تا بازنمایی‌های افراطی در شبکه‌های اجتماعی؛ فقط مسئله‌ لباس نیست؛ نماد تغییر دیدگاه برخی اقشار و نسل‌ها از تعریف هویت است؛ نوعی نافرمانی علیه بسیاری از ساخـتــارهــا ی فــرهــنــگی اجتماعی که در پوشش نمود پیدا کرده. برای درک بهتر موضوع می‌توان برخی از خانم‌های میان‌سالی که اساساً اعتقادی به حجاب سر ندارند و با مویی ساده بدون شال و آرایش حرکت می‌کنند را با برخی از تین‌ایجرهایی مقایسه کرد که از اکسسوری، تا لباس، رژ تیره و ... تمام توان‌شان را گذاشتند تا با تمایز در ظاهر متفاوت بودن از دیگران و اعتراض را نشان دهند. برای اولی نداشتن حجاب پیامی به جامعه و حاکمیت نیست، برای دومی اما پوشش شبیه تابلو اعلاناتی است که رویش بیانیه نوشته شده است.

روزنامه خراسان نوشت: برای مدت‌ها  جامعه ما درگیر بحث‌هایی مثل گشت ارشاد و مصادیق بدپوششی بود؛ سال ها قبل حتی برخی از اشکال پوشش در عین پوشیدگی به‌خاطر آن‌چه تبرج خوانده می‌شد مورد بحث بود. جامعه طی حدود دو دهه گام به گام با این موضوع جلو آمد تا این‌که به دلایل مختلفی که مهم‌ترینش رویکرد دولت و بعد هم تجاوز رژیم صهیونیستی به کشورمان بود، بحث پوشش به نوعی از اولویت خارج شد. در روزهایی که دشمن به کشورمان حمله کرده بود شاهد این بودیم که بسیاری از آن‌ها که پوشش‌شان با معیارهای مرسوم همخوان نبود با محوریت نام ایران، از دل و جان علیه دشمن بودند؛ اما وقتی کمی از آن روزها فاصله گرفتیم چالش تازه‌ای آغاز شد؛ برگزاری رویدادهایی در شهرهایی مثل تهران، شیراز و کیش مثل ماچا پارتی، هالووین و... بستر بروز پوشش‌های تازه‌ای شد که مرزهای قبلی را رد کرده بود و ابعادش نه فقط از منظر فقهی یا استانداردهای حاکمیتی، بلکه حتی در تعارض با عرف مدنظر اکثریت جامعه بود. انتشار تصاویری از خیابان‌ها، کافه‌ها و رویدادها با لباس‌هایی که مناسب باشگاه ورزشی زنانه است دوباره حساسیت‌هایی را ایجاد کرد و بحث لزوم برخورد با پوشش‌های نامناسب را پیش کشید. اشکال جدید افراط‌ در بحث پوشش، جامعه‌ای را که به تعادل نسبی رسیده بود به‌جای گفت‌وگو، در مسیر دوقطبی و واکنش‌های پرهزینه می‌برند؛ همان جایی که انسجام اجتماعی آسیب می‌بیند و چراغ گفت و گو خاموش می‌شود.     

از اندرونی تا اینستاگرام

در تاریخ اجتماعی ایران، مفهوم حجاب همواره فراتر از پوششی ظاهری بوده است؛ تجلی سنت، وقار و حیا و سبک زندگی حول محور خانواده و دین. در فرهنگ ایرانیِ پیش از مدرنیته، «پوشش» نمادی از تمایز و حرمت تلقی می‌شد؛ حدی طبیعی میان «درون خانوادگی» و «عرصه عمومی». همان‌طور که معماری ما اندرونی و بیرونی داشت و مرزهای خانواده با دیگران پررنگ بود. غیر از همه این‌ها حجاب ورای پوشش نوعی رفتار، سرمایه فرهنگی و ویترین اعتقادی فرد هم محسوب می‌شد. بعدها کم کم نوع پوشش خانم‌ها از حوزه عرف به عرصه‌های دیگر کشیده شد؛ به اشتباه این تصور پیش آمد که حجاب و مدرنیته، حجاب و تحصیلات دانشگاهی، حجاب و شاغل بودن در تناقض با هم هستند؛ برای همین حجاب به تدریج از نماد فرهنگی به نماد تقابل و هویت جمعی بدل شد. بعد از پیروزی انقلاب سعی بر بازگرداندن این معنا به قالبی منسجم بود؛ قالبی که طی آن میان سبک زندگی دینی حضور در اجتماع توازن برقرار کند. پزشک، فیلم‌ساز، قهرمان ورزشی، سیاستمدار و نماینده زن داشته باشیم. نوعی تعادل بین آن‌چه بودیم و اقتضائات روز بدون این‌که در تقابل با هم باشند.

وقتی پوشش فقط پوشش نیست

جامعه ایرانی طی سال‌های اخیر در مسیر تجربه پرنوسانی حرکت کرد. آن‌چه امروز دیده می‌شود؛ از پوشش‌های خارج از عرف گرفته تا بازنمایی‌های افراطی در شبکه‌های اجتماعی؛ فقط مسئله‌ لباس نیست؛ نماد تغییر دیدگاه برخی اقشار و نسل‌ها از تعریف هویت است؛ نوعی نافرمانی علیه بسیاری از ساخـتــارهــا ی فــرهــنــگی اجتماعی که در پوشش نمود پیدا کرده. برای درک بهتر موضوع می‌توان برخی از خانم‌های میان‌سالی که اساساً اعتقادی به حجاب سر ندارند و با مویی ساده بدون شال و آرایش حرکت می‌کنند را با برخی از تین‌ایجرهایی مقایسه کرد که از اکسسوری، تا لباس، رژ تیره و ... تمام توان‌شان را گذاشتند تا با تمایز در ظاهر متفاوت بودن از دیگران و اعتراض را نشان دهند. برای اولی نداشتن حجاب پیامی به جامعه و حاکمیت نیست، برای دومی اما پوشش شبیه تابلو اعلاناتی است که رویش بیانیه نوشته شده است.