به گزارش خبرگزاری تسنیم از شیراز، زهرا جعفری، از فعالان و پیشکسوتان عرصه رسانه طی یادداشتی نوشت: در روشنایی روز، در قلب شیراز، بخشی از باغ مینو یکی از فاخرترین و زیباترین خانهباغهای تاریخی این شهر زیر تیغ بیرحمانه بیل مکانیکی و لودر رفت.
درختانی که روزگاری سایه مهربانی و نیکوکاری بودند، قربانی سودای مادی شدند.
و خانهای که یادگار سخاوت، هنر و هویت بود، به پای حساب و ترازنامه قربانی شد.
باغ مینوی شیراز ، تنها یک اثر تاریخی نیست؛ یکی از مهمترین شناسههای فرهنگی این شهر است و روحی جاری در حافظه جمعی مردمان این کهن شهر و اما، ثبت ملی که قرار بود سپری برای حفاظت از ان در برابر هرگونه خدشه وآسیب باشد، به برگ کاغذی بیرمق بدل شد.
یاد نیک محمد نمازی
بیش از یک قرن پیش، مرحوم محمد نمازی، خیر بزرگ شیرازی، نه تنها بخش عمدهای از دارایی خود را وقف امور عامالمنفعه کرد، بلکه با این اقدام، وظیفهی اجتماعی و ادای دین خود به آیندگان را به زیباترین شکل به نمایش گذاشت.
او در وقفنامه بیمارستان نمازی چنین نوشت:
«ثروت و دارایی افراد، اگرچه شرعاً شخصی است، ولی اخلاقاً ودیعهای است که به صاحبان آن سپرده شده تا با امانت و دوربینی برای ترقی همنوع خود صرف شود.»
باغ تاریخی مینو، یکی از یادگارهای ارزشمند اوست؛ جلوهای از زیبایی و هنر معماری ایرانی که در درون خود نشانههای هویتی بسیاری دارد.
از جمله، این خانهباغ دارنده نخستین پلاک آب لولهکشی (یک) در شیراز و ایران است، نمادی بیبدیل از پیشتازی، نوآوری و توجه به رفاه عمومی. این نشانه اندیشه والای مردی است که پیش از همه، به آبادانی، سلامت و آسایش مردم خود میاندیشید.
مهندسی هنر در باغ مینو
معمار این خانهباغ باشکوه، استاد ابوالقاسم مهندسی، از چهرههای درخشان معماری ایران در دوران معاصر است. او در طراحی و ساخت این عمارت، همچون دیگر آثار ماندگار خود، روح ایرانی و اصالت هنری را به تصویر کشید.
شاهکارهای دیگر اورا او میتوان در عمارت و باغ شاپوری، خانه امانت، گاراژ ایرانپیما و دهها خانه و یادمان دیگر در شیراز دید آثاری که هنوز بر دیوارهایشان ردّ ذوق، ظرافت و اصالت نمایان است
فاجعهای در روشنایی روز
و امروز، تخریب بخشی از همین خانهباغ تاریخی، نه تنها تجاوزی به یک اثر ملی، بلکه بیاحترامی به میراث اخلاقی و اجتماعی انسانهایی است که روزگاری با نیت خیر و برای مردم ساختند.
باغ مینو در شهریورماه 1382 به شمارهی ثبتی 9924، در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. اما در سال 1389، در اقدامی حیرتانگیز، آگهی فروش این اثر در روزنامههای سراسری منتشر شد. در آن زمان اعلام شد: مالکان اعلام کردهاند که «ملی بودن اثر اهمیتی ندارد» و «مالکیت ششدانگ آن به خریدار منتقل میشود».
همان زمان، این رفتار، راه را برای تخریب امروز نشان داد. و تأسفبارتر آنکه، اداره کل میراث فرهنگی نهتنها واکنشی نشان نداد، بلکه حتی هیچگونه طرح دعوایی نیز ارائه نکرد. سکوت آن روز، آوار امروز را ساخت.
و اکنون، نامی سنگین و تأسفبار در برابر این تخریب به چشم میخورد: یکبانک با قدمتی طولانی. بانکی که باید امانتدار سرمایه مردم باشد، امروز در قامت ویرانگر تاریخ و خاموشگر خاطرهها ظاهر شده است.
این بانک، به استناد «مالکیت حقوقی»، بیمجوز و بیاعتنا به قوانین و حرمت میراث فرهنگی، بخشی از بناهای فاخر در ورودی باغ و درختان کهنسال آن را تخریب کرده است؛ و امروز این پرسش بر دل هر شهروند شیرازی سنگینی میکند: چگونه بانکی که شعارش «با امید زندگی کن» است، با امید و اعتماد مردم چنین بیرحمانه رفتار میکند؟
مگر نمیداند، هیچ سند و هیچ دفترخانهای، در هیچ جای جهان نمیتواند مشروعیت بریدن ریشههای هویت را صادر کند.
از جبهخانه تا باغ مینو؛ تکرار یک طمع
این نخستینبار نیست که نهادهای بانکی از مسیر رسالت خود منحرف میشوند. چند سال پیش، یک بانک دیگر در ماجرای جبهخانه تاریخی شیراز بنایی گرانسنگ از دوره زندیه همان مسیر را پیمود.
ملکی که از طریق مزایده قانونی واگذار شده بود، سالها بعد هدف شکایات بیپایان بانک قرار گرفت.
در بحث ملک تاریخی جبهخانه، بانک ملی به طرفیت از یک شرکت خصوصی منحله، بدون هیچگونه مالکیتی، سالها پس از مزایده، سنگاندازیهای خود را در مسیر سرمایهگذار خارجی و دوستداران هویت، با عناوین مختلف ادامه داد و حتی پس از رأی صریح دیوان عدالت اداری به نفع مالکان، بانک با عنوانی تازه، دوباره طرح دعوی کرد؛ تا شاید دوباره بتواند در مسیر مرمت واحیای یک عمارت به اذعان خودش مخروبه اخلالهای دیگری ایجاد نماید. رفتاری که همچنان ادامه دارد.
شهرِ گروگان
اگر در خیابانهای شهر قدم بزنید. برجهای نیمهکاره، سازههای متروک و پروژههایی را میبینیم که سالهاست در رهن بانکها پوسیدهاند. این بناها نه نشانهی رونق، بلکه یادگار رکود و بیتدبیریاند.
در حالی که بانکها در صفحات براق ترازنامهشان، همین سازهها ساختمانهای مرده را «دارایی» مینامند و از آن سود میبرند، شهر، مردم و میراث این سرزمین بهای آن را میپردازند.
چرا باید مردم و شهر هزینهی کارشناسیهای سستبنیاد و ضعف مدیران مالی را بپردازند؟ چرا هر خطای بانکی، باید زخمی تازه بر چهرهی شهر بنشاند؟
چرا تاریخ و طبیعت ما باید در گرو وامهای بیپایان بمیرند؟
بحران در نظام مالی
دیگر سخن از یک باغ یا ملک نیست. مسئله، بحران فرهنک در نظام مالی کشور است.
بانکهایی که باید مولد سرمایه اجتماعی باشند، به ویرانگر تاریخ و خاموشگر خاطرهها بدل شدهاند.
قدرت مالی و تیمهای حقوقی گران قیمت در خدمت سودی قرار گرفته که بوی بیرحمی میدهد.
در پوشش «سرمایهگذاری»، آرام و بیصدا، شریانهای فرهنگی و طبیعی کشور را میبرند.
امروز در جراحی بزرگ اقتصادی کشور بانکها باید از حصار مصونیت بیرون امده و بانک سپه نیز پاسخ دهد: چگونه یکی از زیر مجموعه هایش به تخریب اثری ثبتشده ملی دست زدهاست؟
والبته در ترازهای مالی اش ثبت کند؛ خدشه بر اعتماد عمومی، بزرگترین زیان بانکی تاریخ اوست.
مسئولیت امروز، قضاوت فردا
و امروز در مقابل چنین اقدام وحشتناک وغیر قابل باور از مسئولان ارشد استان، دستگاه قضایی وتصمیمگیران وتصمیم سازان در سطح استانی و ملی انتظار میرود؛ با قاطعیتی بیتعارف وارد میدان شوند.
قانون باید نه فقط علیه یک گروه مالی، بلکه علیه سازوکار بانکی مولد این تخریبها اعمال شود.
همانگونه که، کامران میرحاجی، دادستان مرکز استان، اعلام با فوریت وقاطع اعلام کرد: «باغ تاریخی مینو که در یک فرایند مالی به موسسهای وابسته به یکی از بانکها واگذار شده بود، مالک جدید آن بخشی از ورودی عمارت و تعدادی از درختان محوطه را تخریب کرده بود.»: «پس از دریافت گزارش، بلافاصله با دستور قضایی روند تخریب متوقف و ادوات مربوط جمعآوری شد.»
میرحاجی با تأکید بر قوانین مربوط به حفاظت آثار تاریخی تأکید کرد: «هرگونه تغییر در عمارتهای تاریخی باید با مجوز میراث فرهنگی و با هماهنگی شهرداری و در چارچوب مقررات حفظ، بازسازی و ترمیم انجام شود. اما این مالک پس از رد شدن درخواست تغییرات غیر اصولی از سوی میراث فرهنگی، به صورت غیرقانونی اقدام به تخریب بخشی از باغ کرد.»
دادستان مرکز فارس در پایان تصریح کرد: «پرونده قضایی برای متهمین تشکیل شده و مراحل قانونی پیگیری میشود.»
باید به این باور برسیم اگر امروز در برابر این روند نایستیم، فردا نوبت باغی دیگر، خانهای دیگر و بخشی دیگر از حافظهی جمعی ماست.
بانک برای بقا وسود آوری باید در پی نوآوری، تولید و خلق ارزش واقعی باشد، نه سوداگری در فرهنک و هویت. اقتصادی که از ریشهی فرهنگ بریده شود، دیگر «پیشرفت» نیست ویرانی با ظاهری آراسته است.
باغ مینوها را شاید بتوان دوباره بازسازی کرد.
اما اعتماد ازدسترفته مردم هرگز بازنخواهد گشت.
زیرا هیچ مُهر و امضایی، مشروعیت نابودی وجدان عمومی را صادر نمیکند.
مطمئن باشید؛ اگر باغها قربانی سود شوند و خانهها قربانی ترازنامه.
کشوری خواهیم داشت با برجهایی بلند و روحی ویران.
هشدار حافظه
زمانی بانکها معماریشان به رخ کشیدن فرهنگ و تمدن و معرف آن بود. امروز، اما هیچ اثری از آن نگاه نیست.
بانک تخریبگر باغ مینو باید بداند: شیراز حافظه دارد، و حافظهاش را با هیچ سودی معامله نخواهد کرد.
زیرا ملتی که میراث خود را به پای طمع بسپارد، آیندهاش را پیشفروش کرده است.
به خودمان بیاییم، پیش از آنکه دیر شود.
تأکید بر بازسازی ودوباره سازی این خانه، تنها برای بازگرداندن یک بنا نیست.
بلکه برای بازگرداندن حیثیت تار
انتهای پیام/424