شناسهٔ خبر: 75730714 - سرویس علمی-فناوری
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه همشهری | لینک خبر

اگر باران به کوهستان نبارد

زیستن در شهری که می‌دانیم همیشه کم‌آب بوده، هست و خواهد بود، بیش از هر چیز نیازمند درک مشترک از واقعیت بحران، انضباط در مصرف و همدلی میان مردم و مدیران است. روزنامه همشهری امروز،روزنامه همشهری صبح،صفحه روزنامه همشهری،دانلود روزنامه همشهری امروز،همشهری آنلاین

صاحب‌خبر -

محمد ابراهیم رئیسی؛  کارشناس اقتصاد آب و محیط‌زیست 

زیستن در شهری که می‌دانیم همیشه کم‌آب بوده، هست و خواهد بود، بیش از هر چیز نیازمند درک مشترک از واقعیت بحران، انضباط در مصرف و همدلی میان مردم و مدیران است.
تهران نه با طرح‌های پرهزینه انتقال آب نجات پیدا می‌کند و نه با وعده‌های کوتاه‌مدت. پیش از هر چیزی، باید بدانیم که ایران با میانگین ۲۵۰میلی‌متر بارش در سال، کشوری کم آب به‌حساب می‌آید و بدتر از آن پراکنش نامتوازن بارش‌هاست؛ جایی مثل گیلان بارش بیش از 1000میلی‌متر دارد، اما در نقاطی دیگر بارش‌ها بسیار ناچیز است مانند استان یزد که میزان متوسط بارش سالانه کمتر از 100میلی متر است. درواقع ما همیشه با 2 مسئله روبه‌رو بوده‌ایم: کمبود آب و توزیع نامناسب آن. هم‌اکنون پدیده‌ای مانند تغییرات اقلیمی نیز هر دوی این مسائل را تشدید کرده است؛ فصول تغییر کرده‌اند و الگوی دسترسی به آب دیگر مانند گذشته نیست.
در این وضعیت نمی‌توان با همان فرمان گذشته پیش رفت. برای حل مسئله آب، عرضه و تقاضای آب را باید با هم مدیریت کرد. تا‌کنون در بخش مدیریت عرضه، هر کاری که ممکن بود برای شهری مثل تهران انجام داده‌ایم؛ پیشران اصلی آن هم «افزایش جمعیت» بیش از ظرفیت است. حضور ۳ میلیون نفر از جمعیت کشور همسایه در تهران، روی آوردن به تأمین هزینه‌های شهر از محل عوارض شهری مثل عوارض ساخت‌وساز و تراکم در دوره‌های قبلی مدیریت شهر، به افزایش جمعیت دامن زده است. افزایش جمعیت برای یک سازمان سود و برای دیگری ضرر است. تعارض منافع بین سازمان‌ها فشار مضاعف بر منابع طبیعی و محیط‌زیست ایجاد کرده است. در نتیجه کنترل رشد جمعیت در تهران نخستین گام اساسی برای بازگرداندن تعادل آبی است. در کنار این مسئله، ضعف‌های جدی در مدیریت عرضه نیز وجود دارد؛ از نشت ۲۲ درصدی آب در شبکه توزیع تا تخصیص‌های نادرست. با این حال، مهم‌ترین بخش ماجرا در شرایط بحرانی فعلی، مدیریت تقاضاست؛ بخشی که سال‌ها از آن غفلت شده است. باید به مردم با سیگنال‌هایی از جنس اقتصاد رفتاری تا قیمت‌گذاری این پیام را رساند که «آب کالایی کمیاب و ارزشمند» است.  نگاه رادیکالیستی مثل تخلیه شهر از نظر کسانی که سال‌هاست روی تغییر اقلیم کار کرده‌اند اصلا موضوع جدید و عجیبی نیست. مهاجرت‌های اقلیمی ناشی از کمبود منابع فرایندی طبیعی است. تصور کنید تهران فقط 2 ساعت در روز آب داشته باشد؛ در چنین شرایطی، تخلیه شهر نه به دستور دولت، بلکه خودبه‌خود رخ خواهد داد. در وزارت نیرو آخرین مرحله مدیریت تقاضا، جیره‌بندی است؛ به‌نظر می‌رسد که پیش از آن با کاهش فشار آب و تشویق به خرید منبع آب و پمپ محدودیت‌های موقتی تلاش‌هایی برای مدیریت مصرف شده است. یادمان نرود که هم‌اکنون می‌توان بر این سیاست‌ها تاخت ولی امروز زمان سرزنش یا مقصر دانستن کسی نیست؛ باید با همدلی و اعتماد عمومی از این دوره عبور کنیم و سپس با تکیه بر سرمایه اجتماعی به نقد و مطالبه‌گری درباره آینده آب کشور بپردازیم. اگر شرایط کنونی تهران و بحران کمی آب جدی‌تر از بحران کیفی است ولی به یاد داشته باشیم در استان‌هایی مثل گیلان و مازندران درگیر «بحران کیفی آب» هستیم. در «ساعت 25آبی» باید از همه امکانات موجود برای گذر از این وضعیت بهره برد تا بتوان از این آخرین فرصت‎ها استفاده کرد‌ تا ناگهان چه زود دیر نشود.