شناسهٔ خبر: 75714294 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: اقتصاد نیوز | لینک خبر

هزینه‌های پنهان رواج آزار جنسی در محیط کار

پیامدهای اجتماعی و اقتصادی آزار جنسی زنان در محیط کار | وظیفه مدیران در برابر گزارش آزارهای جنسی

اقتصادنیوز: کارفرمایان و مدیران باید انگیزه‌‌های واقعی برای مقابله با آزار جنسی داشته باشند؛ زیرا در سازمان‌هایی که خشونت و آزار علیه زنان گزارش می‌شود، اعتبار بنگاه به میزان زیادی خدشه‌دار می‌شود.

صاحب‌خبر -

به گزارش اقتصادنیوز، «آزار جنسی چگونه مشارکت زنان در بازار کار را کاهش می‌دهد؟» این سوالی است که هفته نامه تجارت فردا در شماره این هفته خود به آن پرداخته است.

محمد طاهری ، روزنامه نگار و سردبیر هفته نامه تجارت فردا در سرمقاله این شماره نوشت؛

هشت سال پس از آنکه جنبش «می‌تو» سراسر جهان را درنوردید و در ایران نیز افشای برخی چهره‌های سرشناس را به دنبال داشت، موضوع آزار، اذیت و تجاوز جنسی همچنان از چالش‌های جدی جامعه به شمار می‌رود. طرح اتهام آزار جنسی و تجاوز علیه پژمان جمشیدی، بار دیگر پرونده‌های قدیمی را از زیر خاک بیرون کشیده و بحث‌های گسترده‌ای را در فضای عمومی برانگیخته است.

 اگرچه ممکن است برخی روایت‌ها با اغراق همراه باشد، اما واقعیت این است که شمار زیادی از زنان در محیط‌های کاری ناامن و مردسالار، تجربه‌هایی از آزار یا حتی تجاوز داشته‌اند. حتی اگر صادقانه و منصفانه به این موضوع نگاه کنیم، احتمال دارد هر کدام از ما آگاهانه یا ناآگانه، خانمی را آزرده باشیم. بسیاری از مردان، گاه بی‌آنکه آگاه باشند، رفتارهایی از خود نشان می‌دهند که مصداق آزار جنسی است. این آزارها معمولاً در محیط‌هایی رخ می‌دهد که مدیریت ناکارآمد است و روابط نادرست بر فرهنگ سازمان حاکم می‌شود.

شماره جدید هفته‌نامه «تجارت فردا» به این موضوع پرداخته است، چرا که از نگاه اقتصاددانان، آزار جنسی صرفاً مسئله‌ای اخلاقی نیست، بلکه پیامدهای اجتماعی و اقتصادی قابل توجهی دارد و این‌که پیامد آزارها تنها متوجه قربانیان نیست؛ بلکه حتی شاهدان و همکاران نیز از آثار روحی و روانی آن در امان نمی‌مانند. در واقع، این خشونت نه‌تنها تهدیدی برای سلامت جسمی و روانی افراد است، بلکه هزینه‌ای سنگین برای سازمان‌ها و بنگاه‌ها و در نهایت برای جامعه و اقتصاد به همراه دارد. 

از آن‌جا که آزار جنسی یکی از عوامل مؤثر بر ورود، ماندگاری و خروج افراد از بازار کار است، اقتصاددانان در سال‌های اخیر به بررسی پیامدهای زیان‌بار آن پرداخته‌اند. نتایج مطالعات نشان می‌دهد احتمال ترک شغل میان زنانی که آزار جنسی را گزارش کرده‌اند، ۲۵ درصد بیشتر از سایر زنان است؛ این میزان برای مردان ۱۵ درصد گزارش شده است. زنانی که محیط کار خود را ترک می‌کنند، معمولاً به مشاغلی با جایگاه پایین‌تر و درآمد کمتر رضایت می‌دهند. همچنین احتمال بیکار ماندن قربانیان زن تقریباً به‌اندازه کارگرانی است که به دلیل تعطیلی کارخانه، شغل خود را از دست داده‌اند. 

قربانیان آزار جنسی اغلب با کاهش تمرکز، افت بهره‌وری، اضطراب همیشگی، بی‌خوابی و احساس شرم یا گناه روبه‌رو می‌شوند. این وضعیت بر عملکرد شغلی آنان تأثیر مستقیم دارد و گاه به خروج کامل از بازار کار منجر می‌شود. به این ترتیب، ترس از بیکاری باعث می‌شود بسیاری از قربانیان از گزارش موارد آزار جنسی خودداری کنند. این ترس در شرایطی که اقتصاد گرفتار رکود است، شدت می‌یابد؛ چرا که در دوره‌های رکود تنها موارد بسیار شدید آزار، گزارش می‌شوند. برخی پژوهش‌ها نشان می‌دهند که زنان برای دور ماندن از محیط‌های آزاردهنده حاضرند تا ۱۷ درصد از دستمزد خود را از دست بدهند.

اما زیان‌ها به همین‌جا محدود نمی‌شود؛ سازمان‌ها و بنگاه‌ها نیز از تبعات چنین آزارهایی مصون نیستند. افزایش خروج کارکنان ماهر، افت روحیه تیمی، کاهش اعتماد به مدیران و آسیب به اعتبار برند از جمله پیامدهای مستقیم رواج آزار جنسی در محیط کار است. هزینه‌های پنهان ناشی از غیبت‌های کاری، شکایت‌های حقوقی و کاهش تعهد سازمانی نیز به زیان بهره‌وری کل بنگاه تمام می‌شود. پژوهش‌ها نشان می‌دهد در محیط‌هایی که حتی یک مورد آزار جنسی گزارش می‌شود، تمایل خانم‌ها به ادامه همکاری به‌طور محسوسی کاهش می‌یابد، حتی اگر خود، قربانی مستقیم آزار یا تجاوز جنسی نباشند. 

در مقابل، بنگاه‌هایی که در برابر آزار جنسی سکوت نمی‌کنند و با اتخاذ مواضعی شفاف و قاطع، آزارگران را وادار به پاسخ‌گویی و تحمل پیامد رفتارشان می‌کنند، نه‌تنها اعتماد کارکنان خود را افزایش می‌دهند، بلکه اعتبار بیشتری نیز در میان مشتریان و افکار عمومی به دست می‌آورند.

به همین دلیل، کارفرمایان و مدیران باید انگیزه‌‌های واقعی برای مقابله با آزار جنسی داشته باشند؛ زیرا در سازمان‌هایی که خشونت و آزار علیه زنان گزارش می‌شود، اعتبار بنگاه به میزان زیادی خدشه‌دار می‌شود. در چنین محیط‌هایی نه‌تنها بهره‌وری کاهش می‌یابد، بلکه جذب و حفظ نیروی انسانی توانمند نیز دشوارتر می‌شود. کارکنان احساس ناامنی و بی‌اعتمادی پیدا می‌کنند و فضای کاری به‌تدریج از همکاری و خلاقیت تهی می‌شود.

 در مقابل، سازمان‌هایی که سیاست‌های روشن، آموزش‌های مستمر و سازوکارهای مؤثر برای پیشگیری و رسیدگی به آزار جنسی دارند، محیطی سالم‌تر و کارآمدتر ایجاد می‌کنند. بنگاه‌هایی که در این زمینه رویکردی فعال و شفاف دارند، نه‌تنها از نظر عملکرد مالی موفق‌ترند، بلکه از اعتبار اجتماعی و برند قوی‌تری نیز برخوردار می‌شوند.