جهان صنعت نیوز – بازار جهانی نقره در آستانه تحولی تاریخی قرار دارد. فلزی که برای قرنها به عنوان نماد ثروت، پشتوانه پول و کالای سرمایهای شناخته میشد، اکنون در حال تغییر جایگاه خود از یک فلز گرانبها به یک ماده حیاتی است. قرار گرفتن نقره در فهرست مواد معدنی حیاتی سال ۲۰۲۵ در ایالات متحده نشان میدهد که اهمیت این فلز دیگر فقط درخشش نیست بلکه در مدار اقتصاد صنعتی و فناوریهای سبز آینده تعریف میشود. همین تغییر جایگاه، میتواند زنجیره عرضه جهانی نقره را دگرگون کند و مسیر تجارت و سیاستگذاری فلزات را تحت تأثیر قرار دهد.
اگرچه نقره هنوز جایگاه خود را بهعنوان یکی از چهار فلز گرانبهای اصلی حفظ کرده است اما واقعیت بازار نشان میدهد بیش از ۶۰ درصد تقاضای آن از حوزه سرمایهگذاری یا زیورآلات نمیآید بلکه از صنایع مدرن سرچشمه میگیرد. از پنلهای خورشیدی و تجهیزات الکترونیکی گرفته تا کاربردهای پزشکی و خودروسازی، نقره در قلب تحول صنعتی قرن بیستویکم جای گرفته است.
رشد انفجاری این کاربردها باعث شده بازار جهانی نقره در پنج سال گذشته با کسری عرضه مداوم روبهرو باشد. موجودی انبارها کاهش یافته، ذخایر سطحی به پایینترین حد تاریخی رسیده و تعادل میان عرضه و تقاضا بهشدت شکننده شده است. در چنین شرایطی، شناسایی نقره بهعنوان ماده حیاتی عملاً بهمعنای ورود آن به دایرهای از تصمیمات راهبردی، تعرفهای و حتی امنیتی است.
بنابراین بازار نقره، علاوه بر فشارهای ساختاری عرضه و تقاضا، درگیر تبعات سیاستهای تجاری جهانی نیز شده است. جنگ تعرفهای و سیاستهای حمایتی دولت آمریکا در سالهای اخیر موجب نوسانات شدید در بازار فلزات شده است.
در آغاز سال جاری میلادی، نگرانی از احتمال وضع تعرفه بر نقره باعث شد مؤسسات مالی و بانکهای فلزات در نیویورک ذخایر خود را بهطور کمسابقهای افزایش دهند. در نتیجه، حجم بالایی از نقره به خزانههای آمریکایی سرازیر شد؛ اما این افزایش ذخایر داخلی، همزمان موجب کاهش عرضه در لندن یکی از مراکز اصلی تجارت نقره جهان و جهش نرخ این فلز شد؛ بهگونهای که نرخهای لیزینگ به رکورد تاریخی ۳۴ درصد رسید.
از سوی دیگر، تقاضای بیسابقه مصرفکنندگان هندی باعث تشدید فشار بر بازار لندن شد.. چنین نشانههایی بیانگر فشردگی شدید در زنجیره تأمین جهانی نقره است.
در نگاه ایالات متحده، فهرست مواد معدنی حیاتی ابزاری راهبردی برای جهتدهی به سیاست صنعتی و تجاری است. قرار گرفتن نقره در این فهرست، آن را در کنار فلزاتی چون مس، سیلیکون، رنیوم و زغالسنگ متالورژیک قرار میدهد که نقش حیاتی در امنیت انرژی و فناوری دارند.
این اقدام به دولت آمریکا اجازه میدهد تا در چارچوب بند ۲۳۲ قانون تجارت، بررسیهایی درباره واردات، فرآوری و محصولات مشتق از این فلزات انجام دهد. در عمل، چنین فرآیندی میتواند به اعمال محدودیتهای تجاری، تعرفههای هدفمند یا حتی حمایت از تولید داخلی منجر شود. به این ترتیب، نقره که تاکنون از خطر تعرفهها در امان مانده بود، اکنون ممکن است در ردیف کالاهایی قرار گیرد که واردات یا صادرات آن با کنترلهای ویژه همراه میشود.
تحلیلگران بازار فلزات بر این باورند که شناسایی نقره بهعنوان کالای حیاتی، نهتنها از نوسانات بازار نخواهد کاست بلکه احتمالاً آن را تشدید میکند. زیرا از یکسو، فشار سیاستی برای حفظ ذخایر داخلی افزایش مییابد و از سوی دیگر، عرضه جهانی بهدلیل محدودیتهای تجاری و افزایش تقاضای صنعتی دچار گلوگاههای تازه خواهد شد.
تا زمانی که توازن میان عرضه و تقاضا برقرار نشود، ثباتی در بازار متصور نیست. ایجاد مازاد تولید نیز در کوتاهمدت بعید است، زیرا هیچ نشانهای از کاهش تقاضای صنعتی بهویژه در صنایع الکترونیک و انرژیهای تجدیدپذیر دیده نمیشود. برعکس رشد صنعت خورشیدی و خودروهای برقی بهعنوان دو مصرفکننده بزرگ نقره در حال گسترش است.
در سالهای اخیر، بخش قابلتوجهی از رشد تقاضای نقره به صنعت پنلهای خورشیدی مربوط بوده است. نقره بهدلیل رسانایی بالا و مقاومت در برابر خوردگی، نقش حیاتی در سلولهای فتوولتائیک ایفا میکند و حدود ۱۵ درصد از هزینه تولید هر پنل را به خود اختصاص میدهد. اما همین وابستگی بالا، در صورت افزایش قیمت نقره میتواند به عامل تهدید تبدیل شود. هر ۱۰ دلار افزایش در قیمت نقره، فشار مضاعفی بر تولیدکنندگان پنل وارد میکند تا سهم مصرف نقره را کاهش دهند. صنایع تولیدکننده هماکنون در تلاشاند از فناوریهای جایگزین مانند استفاده از مس در مسیر انتقال الکترونها بهره ببرند. اگرچه این فناوریها هنوز در مقیاس صنعتی کاملاً تثبیت نشدهاند اما روند جایگزینی در حال شکلگیری است.
بنابراین، اگر قیمت نقره در سطحهای بالا باقی بماند، ممکن است بهطور ناخواسته موجب کاهش تقاضای بلندمدت از سوی صنایع خورشیدی شود؛ پدیدهای که از آن بهعنوان قربانی شدن قیمت بهدست موفقیت خود یاد میشود.
نقره برخلاف فلزاتی مانند مس یا آلومینیوم، عمدتاً بهعنوان محصول جانبی استخراج سایر فلزات بهدست میآید. این ویژگی باعث میشود تولید آن کمتر با نوسانات قیمتی واکنش نشان دهد. افزایش قیمت نقره الزاماً به رشد فوری تولید منجر نمیشود، زیرا تصمیمات استخراجی بر مبنای معادن مس، روی یا طلا اتخاذ میشود. در نتیجه، انعطافپذیری عرضه بسیار محدود است.
در چنین شرایطی تداوم کسری عرضه میتواند ساختار بازار جهانی نقره را بهطور پایدار تغییر دهد. کشورهایی که ذخایر قابلتوجهی دارند، نظیر مکزیک، پرو و چین، احتمالاً به بازیگران راهبردیتر بدل میشوند. از سوی دیگر، تقاضای فزاینده در آمریکا، اروپا و آسیا ممکن است مسیرهای جدیدی از رقابت ژئوپلیتیکی برای دسترسی به منابع را رقم بزند.
تغییر جایگاه نقره را باید در بستر بزرگتر گذار صنعتی جهانی تحلیل کرد. همانگونه که لیتیوم، کبالت و نیکل با ظهور خودروهای برقی به منابع حیاتی تبدیل شدند، نقره نیز با رشد فناوریهای سبز در حال پیوستن به این حلقه است. این تغییر نه فقط اقتصادی بلکه راهبردی است؛ چرا که وابستگی به واردات نقره میتواند برای کشورها به مسئلهای امنیتی تبدیل شود.
در آینده شاهد شکلگیری زنجیرههای تأمین منطقهای خواهیم بود که بهجای بازارهای جهانی پراکنده، حول محور همکاریهای استراتژیک شکل میگیرند. ایالات متحده احتمالاً تلاش خواهد کرد تولید و فرآوری نقره را در خاک خود یا کشورهای همپیمان متمرکز کند تا ریسک وابستگی به چین یا آمریکای لاتین را کاهش دهد.
افزایش اهمیت نقره فرصتهایی تازه برای سرمایهگذاری، نوآوری صنعتی و توسعه فناوری فراهم میکند، اما همزمان تهدیدهایی برای بازار آزاد و رقابت سالم نیز به همراه دارد. اگر کشورها با رویکرد ملیگرایانه به ذخایر نقره بنگرند، احتمال بروز تنشهای تجاری و محدودیتهای صادراتی افزایش مییابد.
از سوی دیگر، فشار برای جایگزینی نقره در صنایع مختلف، بهویژه در بخش انرژی خورشیدی، ممکن است مسیر تحقیق و توسعه را به سمت مواد جدیدی مانند مس یا آلیاژهای رسانا سوق دهد. در بلندمدت، این روند میتواند ساختار تقاضای جهانی نقره را تغییر دهد و نوسانات شدید قیمتی را به یکی از ویژگیهای دائمی این بازار تبدیل کند.
نقره در میانه دو جهان قرار گرفته است؛ جهان سنتی فلزات گرانبها و جهان مدرن فلزات حیاتی. این دوگانگی باعث شده هم سرمایهگذاران مالی و هم سیاستگذاران صنعتی به آن توجه ویژهای نشان دهند. اما این توجه دو لبه دارد؛ از یکسو نقره را به یکی از مهمترین داراییهای استراتژیک قرن جدید بدل میکند، و از سوی دیگر، آن را در معرض نوسانات شدید، سیاستگذاریهای محدودکننده و رقابتهای ژئوپلیتیکی قرار میدهد.
جهان در آستانه دوران جدیدی است که در آن درخشش نقره نه فقط بر گردن انسانها، بلکه بر سقف نیروگاههای خورشیدی، بردهای الکترونیکی و خطوط انتقال انرژی بازتاب خواهد یافت. این تحول، معنای ثروت، انرژی و امنیت را برای همیشه تغییر میدهد.
∎