عباسعلی علیزاده، رئیس پیشین دادگستری استان های خراسان و تهران در گفتوگو با برنامه فصل ۱۱ باذکر خاطره ای گفت: مرحوم رئیسی و چند نفر دیگر از قضات، تصمیم داشتند کاریکاتوریستی را به دلیل طراحی یک کاریکاتور اهانت بار اعدام کنند.
علیزاده می گوید: این کاریکاتور در خانه متهم کشف شده ولی جایی منتشر نشده بود.
سرانجام موضوع به اطلاع رهبری رسید و ایشان گفتند که این کاریکاتور منتشر نشده و مجازاتی ندارد
ماجرای مجله فاراد و اولین کارتونیستی که به ۱۰ سال حبس محکوم شد
شاید اولین بار بعد از انقلاب که برای یک کارتونیست درخواست حکم اعدام صادر شد، درباره کارتونیست مجله فاراد بود که اواخر دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ منتشر میشد. ماجرا از این قرار بود که در دوران ریاستجمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی و حضور سیدمحمد خاتمی در وزارت ارشاد، مجله فاراد طرحی از یک فوتبالیست منتشر کرد که چهرهاش به آیتالله خمینی تعبیر شد.
انتشار این تصویر باعث خشم گروهی از روحانیون و نیروهای انقلابی شد. ناگهان معترضان به دفتر مجله حمله کردند و وسایل آن را به خیابان پرتاب کردند و خسارات سنگینی برجا گذاشتند. در قم نیز بلافاصله تجمعاتی برگزار شد که تاکید همه بر اعدام عوامل مجله بود.
بلافاصله قوه قضائیه که ریاست آن بر عهدهی محمد یزدی بود، به موضوع ورود کرد و کارتونیست و مدیران روزنامه بازداشت شدند. دادگاه فاراد یکی از پرتنشترین محاکم مطبوعاتی آن دهه بود.
مدیرمسئول مجله، ناصر عربها، مسئولیت را به گردن کاریکاتوریست انداخت و هیأت منصفه مطبوعات نیز نظر و دفاع او را پذیرفت. با این حال حکم دادگاه برای «عربها» شش ماه زندان و لغو امتیاز مجله بود.
اما ماجرا برای کارتونیست مجله متفاوت شد. با این که برخی گفتند این کارتون در چاپخانه کیهان و بدون اطلاع طراح، روی بدن فوتبالیست مونتاژ شده است، کسی این نظر را قبول نکرد.
حکم کارتونیست بسیار سنگین صادر شد. در ابتدا عدهای خواستار اعدام بودند اما قاضی دادگاه کارتونیست را به یک سال حبس و پنجاه ضربه شلاق محکوم کرد که این حکم با اعتراض دادستان وقت، حجتالاسلام سید ابراهیم رئیسی، در دیوان عالی روبرو شد و به ده سال زندان افزایش یافت. او سرانجام پس از دو سال حبس آزاد شد و فاراد برای همیشه به محاق توقیف رفت و تعطیل شد.
پس از این ماجرا، سیدمحمد خاتمی در اعتراض به فشارها و فضای بسته فرهنگی از وزارت ارشاد استعفا داد. او در نامه استعفایش از «تنگحوصلهگانی که رونق فرهنگ را برنمیتابند» انتقاد کرد و هشدار داد که «نفی آزادیهای مشروع، به دلزدگی و ناامنی اهل فرهنگ میانجامد».
عباسعلی علیزاده، رئیس پیشین دادگستری استان های خراسان و تهران در گفتوگو با برنامه فصل ۱۱ باذکر خاطره ای گفت: مرحوم رئیسی و چند نفر دیگر از قضات، تصمیم داشتند کاریکاتوریستی را به دلیل طراحی یک کاریکاتور اهانت بار اعدام کنند.
علیزاده می گوید: این کاریکاتور در خانه متهم کشف شده ولی جایی منتشر نشده بود.
سرانجام موضوع به اطلاع رهبری رسید و ایشان گفتند که این کاریکاتور منتشر نشده و مجازاتی ندارد
ماجرای مجله فاراد و اولین کارتونیستی که به ۱۰ سال حبس محکوم شد
شاید اولین بار بعد از انقلاب که برای یک کارتونیست درخواست حکم اعدام صادر شد، درباره کارتونیست مجله فاراد بود که اواخر دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ منتشر میشد. ماجرا از این قرار بود که در دوران ریاستجمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی و حضور سیدمحمد خاتمی در وزارت ارشاد، مجله فاراد طرحی از یک فوتبالیست منتشر کرد که چهرهاش به آیتالله خمینی تعبیر شد.
انتشار این تصویر باعث خشم گروهی از روحانیون و نیروهای انقلابی شد. ناگهان معترضان به دفتر مجله حمله کردند و وسایل آن را به خیابان پرتاب کردند و خسارات سنگینی برجا گذاشتند. در قم نیز بلافاصله تجمعاتی برگزار شد که تاکید همه بر اعدام عوامل مجله بود.
بلافاصله قوه قضائیه که ریاست آن بر عهدهی محمد یزدی بود، به موضوع ورود کرد و کارتونیست و مدیران روزنامه بازداشت شدند. دادگاه فاراد یکی از پرتنشترین محاکم مطبوعاتی آن دهه بود.
مدیرمسئول مجله، ناصر عربها، مسئولیت را به گردن کاریکاتوریست انداخت و هیأت منصفه مطبوعات نیز نظر و دفاع او را پذیرفت. با این حال حکم دادگاه برای «عربها» شش ماه زندان و لغو امتیاز مجله بود.
اما ماجرا برای کارتونیست مجله متفاوت شد. با این که برخی گفتند این کارتون در چاپخانه کیهان و بدون اطلاع طراح، روی بدن فوتبالیست مونتاژ شده است، کسی این نظر را قبول نکرد.
حکم کارتونیست بسیار سنگین صادر شد. در ابتدا عدهای خواستار اعدام بودند اما قاضی دادگاه کارتونیست را به یک سال حبس و پنجاه ضربه شلاق محکوم کرد که این حکم با اعتراض دادستان وقت، حجتالاسلام سید ابراهیم رئیسی، در دیوان عالی روبرو شد و به ده سال زندان افزایش یافت. او سرانجام پس از دو سال حبس آزاد شد و فاراد برای همیشه به محاق توقیف رفت و تعطیل شد.
پس از این ماجرا، سیدمحمد خاتمی در اعتراض به فشارها و فضای بسته فرهنگی از وزارت ارشاد استعفا داد. او در نامه استعفایش از «تنگحوصلهگانی که رونق فرهنگ را برنمیتابند» انتقاد کرد و هشدار داد که «نفی آزادیهای مشروع، به دلزدگی و ناامنی اهل فرهنگ میانجامد».