به گزارش خبرگزاری تسنیم از بابل، در روزگاری که هنوز واژههایی چون "کارآفرین" و "مسئولیت اجتماعی" معنای امروزی خود را نداشتند، مردی از دل خاک حاصلخیز مازندران برخاست که بخشندگی و خدمت را نه از سر شهرت، که از عمق ایمان و درد مردم معنا میکرد. سیدحسین فلاح نوشیروانی، فرزند سید احمد، در سال 1281 هجری شمسی، در روستای کوچک و گمنام «نوشیروانکلا» از توابع بندپی غربی بابل چشم به جهان گشود؛ روستایی که بعدها با نام او شناخته شد و افتخار پرورش یکی از بزرگترین خیران تاریخ معاصر ایران را به دوش کشید.
کودکی سید حسین با زمزمه قرآن آغاز شد. شش سال بیشتر نداشت که عم جزء را نزد زنی مومنه و باسواد به نام ملا باجی خیران فراگرفت؛ زنی که در آن دوران تاریکِ کمسوادی، چراغ دانایی را در دل کودکان روستا روشن نگه میداشت. او سپس نزد آخوند شیخ محمد سالاری، قرآن کریم را در مدت سه ماه ختم کرد؛ نشانهای از ذهنی تیز و روحی مشتاق علم.

نَسَب مادری سید حسین نیز رنگ و بوی علم و دیانت داشت. جد مادریاش، سید آقا نوشیروانی، از عالمان روشنضمیر و علاقهمند به دانش بود و همین اشتیاق باعث شد در روزگار خفقان و فقر فرهنگی، نوهاش را برای ادامه تحصیل به مدارس "شرافت" و "احمدی" در شهر بارفروش (نام قدیم بابل) بفرستد. سید حسین در همان دوران نوجوانی، استعداد و نبوغ خود را به رخ کشید؛ دانشآموزی ممتاز، مؤدب و پرتلاش که همگان به آینده درخشانش ایمان داشتند.
پس از پایان تحصیلات مقدماتی، با دل برافروخته از شوق تجربه و کار، رهسپار مشهد مقدس شد. جوانی جویای روزی حلال بود که دل در گرو ایمان و دستانی در خدمت تلاش داشت. از مشهد، راه تهران در پیش گرفت و سرنوشت او را به خانه و تجارتخانه مردی به نام حکیمزاده یزدی رساند؛ جایی که داستان بزرگ زندگی سید حسین رقم خورد.
او در آن تجارتخانه، از پله شاگردی آغاز کرد، اما نجابت، صداقت و امانتداریاش چنان در دل حکیمزاده و خانوادهاش نشست که بهزودی نهتنها مورد اعتماد کامل آنان قرار گرفت، بلکه به مقام مدیر داخلی شرکت و سپس به شراکت تجاری ارتقا یافت. خانواده حکیمزاده، سید حسین را چنان پاکسرشت و مطمئن یافتند که او را به دامادی خود برگزیدند. در آن دوران، این اعتماد و پیوند نشانهای از شخصیت استثنایی و ایمان عملی این مرد بود.
سالها بعد، سید حسین فلاح نوشیروانی تجارت مستقلی را پایهگذاری کرد. در بازار پررقابت آهن، نام او با اعتماد، انصاف و نیکنامی گره خورد. گویی دست تقدیر نیز با او همراه بود؛ روزی که کشتی حامل آهن او از کانال سوئز عبور کرد، ساعتی بعد کانال بسته شد و این رویداد به یکی از عوامل رشد مالی او بدل گشت. اما برخلاف بسیاری که ثروت را مایه تفاخر میدانند، سید حسین فلاح آن را فرصتی برای خدمت به مردم دید.
در یکی از سفرهایش به زادگاه، وقتی از جاده بندپی غربی به سمت بندپی شرقی میرفت، چشمش به زنی زائو افتاد که در کنار جاده، در انتظار ماشینی برای رسیدن به درمانگاه بود. همان لحظه، جرقهای در دل سید حسین روشن شد؛ جرقهای که بعدها به بنای یک زایشگاه در همان نقطه تبدیل شد. او گفت: «در همینجا باید زایشگاهی ساخته شود تا هیچ مادری رنج زایمان در کنار جاده را نکشد.» سالها بعد، آن زایشگاه به مرکز سلامت بندپی بدل شد؛ یادگاری از قلبی که برای مردم میتپید.
با گذشت زمان، روح بلند و نگاه انسانی او بیش از پیش به مردم گره خورد. فلاح نوشیروانی از جنس همان مردمانی بود که از دل رنج برخاسته بود؛ مردی که فقر و سختی را لمس کرده بود و میدانست شادی و آرامش تنها در بخشش و آبادانی معنا مییابد. همین شد که راه وقف را در پیش گرفت؛ نه از سر تجمل یا تظاهر، بلکه از روی عشق و ایمان.
او بخش عظیمی از ثروت خود را صرف ساخت دانشگاه، بیمارستان، مدرسه، و مراکز عامالمنفعه کرد. دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل، نگین افتخار مازندران، یادگار دستان اوست؛ دانشگاهی که امروز هزاران جوان ایرانی در آن درس میخوانند و علم میآموزند. افزون بر آن، دهها بنا از جمله هنرستان نوشیروانی، انیستیتو فنی، دانشکدهها، درمانگاهها، بانک خون، زمین فوتبال، پرورشگاه ایتام، بیمارستانها، مساجد و پلها با همت و سرمایه این مرد خدا ساخته شد.

بر اساس اسناد اداره اوقاف، تاکنون بیش از پنجاه اثر ماندگار از مرحوم سید حسین فلاح نوشیروانی در شهرستان بابل به ثبت رسیده است؛ آثاری که هر یک، چراغی روشن در مسیر خدمت و انساندوستیاند. اما هنوز هم مردم بابل میگویند «کارهای نانوشتهاش» بیش از آن است که در دفترها آمده؛ کمکهایی که بیهیچ نام و نشانی، در سکوت انجام میشد.
در سالهای اخیر، با پیشنهاد مردم و تصویب شورای فرهنگ عمومی شهرستان بابل، روز 15 آبانماه، زادروز این مرد نیکنام، به عنوان «روز بابل» نامگذاری شد؛ تا یاد او نه فقط در ذهن تاریخ، بلکه در قلب مردم بابل ماندگار بماند.
نام سید حسین فلاح نوشیروانی، نام مردی است که از روستایی کوچک برخاست، اما با همت، ایمان و عشق به مردم، به قلهای از انسانیت رسید. او ثروتمندی بود که ثروتش را در مسیر مهر خرج کرد، تاجری که به جای اندوختن مال، سرمایهاش را وقف فردای بهتر مردم کرد، و انسانی که رفت اما آثارش هنوز در خیابانها، بیمارستانها و دلهای مردم این دیار زنده است.
امروز اگر از کنار دانشگاه صنعتی بابل بگذری و صدای خنده جوانان را بشنوی، در واقع پژواک همان قلبی را میشنوی که دههها پیش در دل بندپی میتپید؛ قلبی که برای عزت و آبادانی مردمش میزد.
سید مصطفی میرتبار فرماندار بابل در گفتگو با تسنیم و با گویش مازندرانی اظهار کرد: زنده یاد نوشیروانی با کارهای عام المنفعه در حوزه های علمی، بهداشتی، اجتماعی و فرهنگی در ذهن و یاد و تاریخ بابل و ایران ماندگار شد.
میرتبار با تاکید بر اینکه، مردم بابل 15آبان را برای همیشه در ذهن خود با عنوان زاد روز یک خیر نامی حک کرده اند و به پاس خدمات گسترده زنده یاد نوشیروانی این روز را به نام روز بابل در تقویم مازندران نوشتند، افزود : مازندران یک استان ویژه است و بابل فرهیخته ترین و حوزوی ترین و المپیکی ترین و پرجمعیت ترین شهر مازندران است.
وی یادآور شد: کارهای خیرخواهانه سید حسین فلاح نوشیروانی، پایه و اساس حرکتی بزرگ در بابل شد؛ حرکتی که موجب شد این شهر در جنبههای مختلف آموزشی، مدرسه سازی ، درمانی و کمک به یتیمان، از پیشگامان در کشور باشد. خیرین بابل به تاسی از مرحوم نوشیروانی در تمام صحنه ها که نیاز باشد حضور دارند.خیرین بابلی که راه و منش او را ادامه دادند، امروز نیز به این مسیر افتخار میکنند و تأثیر شگرف او بر جامعه همچنان پابرجاست.
انتهای پیام/