آبجی خانم خواهر بزرگ ماهرخ بود، ولی هر کس که سابقه نداشت و آنها را میدید, ممکن نبود باور بکند که با هم خواهر هستند. آبجی خانم بلند بالا، لاغر و گندمگون بود و لبهای کلفت و موهای مشکی داشت و روی هم رفته زشت بود. در صورتی که ماهرخ کوتاه و سفید بود. بینی کوچک، موهای خرمایی و چشمهای گیرنده داشت و هر وقت میخندید روی لپهای او چال میافتاد. از حیث رفتار و روش هم آنها خیلی با هم فرق داشتند....
گوینده: خانم ز. نویدی