خبرگزاری بینالمللی اهلبیت(ع) _ ابنا: در عصر اطلاعات، ما در اقیانوسی از دادههای تغذیهای غرق شدهایم؛ کالریها را میشماریم، گرمهای پروتئین را اندازه میگیریم و نگران کمبود ویتامینها هستیم. اما در این وسواس مدرن برای «چه خوردن»، اغلب یک حکمت عمیق را از یاد بردهایم: «چگونه خوردن».
آموزههای اسلامی، تغذیه را نه یک معادله شیمیایی، بلکه یک فرآیند کلنگر میبینند که در آن، آداب و آگاهی به اندازه خود غذا اهمیت دارد. این آموزهها یک نظام جامع سلامتمحور را تشکیل میدهند که میتواند در سبک زندگی مدرن برای ارتقاء سلامت به کار گرفته شود.
اصول بنیادینی چون اعتدال در مصرف، رعایت دقیق بهداشت، توجه به زمانبندی و ترکیب غذاها، و آگاهی از تأثیرات روانی-معنوی خوراک، چارچوبی کامل برای یک زندگی سالم ارائه میدهند. همسویی قابل توجه میان بسیاری از این توصیههای سنتی با یافتههای علوم پزشکی و تغذیه مدرن، بیانگر حکمت عملی عمیقی است که در این آموزهها نهفته است و امروزه نیز کاملاً کاربردی و قابل دفاع میباشد.
۱. قانون اول: برای سلامتی، کمتر آب بنوشید!
این توصیه در دنیای امروز که همه جا صحبت از نوشیدن هشت لیوان آب در روز است، کاملاً انقلابی به نظر میرسد: از نوشیدن بیرویه آب بپرهیزید. در حالی که فرهنگ مدرن سلامتی، هیدراتاسیون مداوم را ترویج میکند، روایات اسلامی با نگاهی دقیقتر، زیادهروی در نوشیدن آب را ریشه بسیاری از بیماریها میدانند.
امام صادق علیه السلام: از بسیار نوشیدن آب حذر کن زیرا نوشیدن آب زیاد موجب بروز هر دردی است. (۱)
نکته کلیدی در این نگاه، تمایز میان رفع تشنگی و نوشیدن از روی عادت است. منظور، تحمل تشنگی نیست، بلکه گوش سپردن به نیاز واقعی بدن است. از منظر فیزیولوژی مدرن، این توصیه قابل تأمل است؛ آیا نوشیدن آب زیاد، بهویژه همراه غذا، اسیدهای گوارشی را رقیق نمیکند و فرآیند هضم را مختل نمیسازد؟
یا شاید این رهنمود به کاهش فشار بر کلیهها اشاره دارد؟ این آموزه با توصیهای دیگر تکمیل میشود: «تا اشتها ندارید آب ننوشید و چون اشتها به نوشیدن آب داشتید آب را کم بنوشید.» (۲)همچنین، پرهیز از نوشیدن آب پس از غذاهای چرب، که «درد را به هیجان میآورد»، لایهای دیگر از این دقت حکیمانه را آشکار میسازد.
۲. قانون دوم: ایستاده یا نشسته؟ زمان نوشیدن آب، تعیینکننده است
یکی از شگفتانگیزترین دستورالعملها، تفاوتی است که میان نوشیدن آب در روز و شب وجود دارد. این نگاه نشان میدهد که حتی وضعیت فیزیکی بدن ما در هنگام یک عمل ساده نیز میتواند بر سلامتی تأثیرگذار باشد.
امام صادق علیهالسلام: «نوشیدن آب در روز به حالت ایستاده موجب افزونی عرق و بیشتر شدن نیروی بدن میگردد.» (۳)
امام صادق علیهالسلام: آب نوشیدن به حالت ایستاده در شب، زرد آب را در بدن ایجاد میکند. (۴)
این تمایز شگفتانگیز، گویای آگاهی عمیق از ریتمهای شبانهروزی بدن است. از منظر دانش امروز، میتوان اینگونه تحلیل کرد که بدن در طول روز در حالت فعال (سیستم عصبی سمپاتیک) و در شب در حالت استراحت و ترمیم (سیستم پاراسمپاتیک) قرار دارد. این توصیه نشانگر درکی شهودی از این است که چگونه وضعیت بدن ممکن است بر فرآیندهای متابولیک در این دو حالت متفاوت تأثیر بگذارد.
۳. قانون سوم: معده شما یک خانه سهبخشی است، نه یک انبار!
«کمخوری» و پرهیز از انباشتن معده، اصل مبنایی سلامت جسم در طب اسلامی است. پر بودن معده باعث فشار به دیافراگم و اختلال در نفس کشیدن و گوارش میشود.
مَا مَلاَ ءَادَمِیٌّ وِعَآءًا شَرًّا مِنْ بَطْنِهِ؛ فَإنْ کَانَ وَ لاَبُدَّ فَثُلْثٌ لِطَعَامِهِ وَ ثُلْثٌ لِشَرَابِهِ وَ ثُلْثٌ لِنَفَسِه. به بیانی امروزی: «انسان هیچ ظرفی را بدتر از شکم خود پر نمیکند. اما اگر ناگزیر از خوردن است، پس یکسوم [ظرفیت] آن را برای غذا، یکسوم برای نوشیدنی و یکسوم را برای تنفس خود واگذارد.» (۵)
این راهکار قدرتمند، که با قانون اول (نوشیدن آب کمتر) نیز همراستاست، جلوهای از یک اصل فراگیرتر است: پرهیز از تحمیل بار اضافی بر سیستمهای بدن. با خالی گذاشتن بخشی از معده، نه تنها به دستگاه گوارش اجازه فعالیت بهینه داده میشود، بلکه انرژی بدن برای عملکردهای عالیتر مانند تفکر و تمرکز حفظ میشود. این همان حقیقتی است که در این روایت بازتاب یافته: مَنْ اَقَلَّ اَکْلُهُ صَفی فِکْرُهُ (هر کس خوراکش اندک باشد، اندیشهاش زلال گردد).
۴. قانون چهارم: گوشت؛ مرز باریک میان خوشاخلاقی و سنگدلی
این قانون، یک شاهکار در باب اصل «تعادل» (میزان) است؛ مفهومی کلیدی در فلسفه اسلامی که از افراط و تفریط در هر امری پرهیز میکند. در آموزههای اسلامی، گوشت هم به عنوان منبع نیرو و خوشخویی ستایش شده و هم مصرف بیرویه آن عامل قساوت قلب معرفی میشود.
امام صادق علیهالسلام: هر کس چهل روز خوردن گوشت را ترک کند، خلق و خوی او بد و زشت می شود. (۶)
پیامبر اعظم صلیاللهعلیهوآله: هر کس چهل روز (پشت سرهم) گوشت بخورد، سنگدل می شود. (۷)
این دو روایت به ظاهر متضاد، ما را به نقطهای دقیق در میانه این طیف هدایت میکنند. پیام این نیست که گوشت خوب یا بد است؛ بلکه این است که تأثیر آن به میزان و تداوم مصرف بستگی دارد. این نگاه، غذا را نه فقط مادهای برای بقا، بلکه عاملی مؤثر بر روان و اخلاق انسان میداند. راهکار پیشنهادی در روایات، یعنی مصرف آن هر سه روز یکبار، یک دستورالعمل عملی برای بهرهمندی از فواید آن و در امان ماندن از مضرات افراط است.
۵. قانون پنجم: از ظرف لبهشکسته ننوشید!
این دستورالعمل، نمونهای درخشان از شیوههای ارتباطی بهداشت عمومی در دوران پیشامدرن است. توصیهای دقیق ما را از نوشیدن آب از لبه شکسته یا دسته ظرف منع میکند. دلیل آن، ترکیبی هوشمندانه از حکمت عملی و استعاره معنوی است.
امام صادق علیهالسلام: از دسته کوزه یا از لبه شکسته آن آب ننوشید زیرا محل آب نوشیدن شیطان است که برخی گفتهاند منظور کانون تجمع میکرب است.
این یک نبوغ روانشناختی است. یک اصل علمی معتبر، اینکه سفال ترکخورده و شکسته، محل تجمع باکتریهاست، در قالب یک استعاره بهیادماندنی رمزگذاری شده است.
۶. قانون ششم: غذا را با نمک آغاز و تمام کنید
این یکی از سادهترین و در عین حال پرمعناترین آداب سفره است: آغاز و پایان غذا با چشیدن ذرهای نمک. این سنت، فراتر از طعم، یک چارچوب آگاهانه برای وعده غذایی ایجاد میکند. از منظر فیزیولوژیک، شاید این عمل با تحریک غدد بزاقی، به آمادهسازی دستگاه گوارش برای هضم غذا کمک کند. اما از دیدگاه نمادین، نمک از دیرباز عنصری برای تصفیه و پاکی بوده است. بنابراین، یک پینچ نمک، آغاز و پایان وعده غذایی را به یک آیین هدفمند و آگاهانه تبدیل میکند.
در نگاه حکیمانه طب اسلامی، تغذیه فرآیندی است که جسم و روح را همزمان در بر میگیرد. این آداب، خوردن را از یک عمل صرفاً بیولوژیکی به تمرینی روزانه برای آگاهی، شکرگزاری و سلامت کلنگر ارتقا میدهند. آنها به ما یادآوری میکنند که «چگونه» میخوریم، به اندازه «چه» میخوریم، سرنوشتساز است. این قوانین صرفاً دستورالعمل نیستند؛ بلکه ابزارهایی برای تمرین ذهنآگاهی و ایجاد ارتباطی عمیقتر با بدن، ایمان و غذایی هستند که ما را زنده نگه میدارد.
پینوشت:
۱-(وسایلالشیعه، ج ۲۵، ص ۲۳۸)
۲-(وسائلالشیعه، ج ۲۵، ص۲۳۸)
۳-(روضةالواعظین، ص۵۲۰)
۴-(من لایحضره الفقیه، ج۳، ص۳۵۳)
۵-(تنبیه الخواطر، ج ۱، ص ۴۶)
۶-(بحار الأنوار، ج ۶۳، ص ۷۲)
۷-(دانشنامه احادیث پزشکی، ج ۲، ص ۱۲۷)