حسن اردستانی - روزنامه اطلاعات| اضطراب معیشتی(Livelihood Anxiety) به نگرانی مزمن و استرس روانی ناشی از ناامنی معیشتی اشاره دارد، که شامل ترس از ناتوانی در دسترسی پایدار به منابع اساسی مانند غذا، درآمد و مسکن است.
این مفهوم در چارچوب معیشت پایدار (Sustainable Livelihoods Framework) ریشه دارد، جایی که معیشت به عنوان ترکیبی از داراییها (انسانی، مالی، طبیعی، اجتماعی و فیزیکی) و قابلیتهای مقابله با شوکها تعریف میشود.
امروزه ثابت شده که اضطراب معیشتی به ویژه در جوامع آسیبپذیر میتواند به اختلالات شناختی مانند کاهش حافظه کاری و افزایش آسیبپذیری روانی منجر شود.
بر اساس پژوهش صورت گرفته در یکی از دانشگاه ها، معمولاً مهمترین آسیبهای معیشتی در هر کشوری به واسطه افزایش پیدرپی نرخ تورم و کاهش قدرت خرید مصرف کنندگان ایجاد می شود.
تورم به عنوان یک شوک اقتصادی مکرر، اضطراب معیشتی را تشدید میکند و با افزایش هزینههای زندگی، قدرت خرید را کاهش میدهد، به همین دلیل منجر به استرس مالی و افزایش خطر اضطراب و همچنین افسردگی میشود.
پژوهش صورت گرفته نشان می دهد، در اغلب جوامع دارای نرخ تورم بالا، با خطر افزایش اضطراب عمومی و افسردگی آحاد مردم روبرو هستیم. اما نقش رشد نرخ تورم در ایجاد اضطراب میان دهکهای مختلف درآمدی متفاوت است.
به عنوان مثال در خانوارهای کمدرآمد، تورم به استراتژی بحرانمحور (مانند فروش داراییها) دامن میزند و چرخهای از ناامنی معیشتی- روانی ایجاد میکند. افراد کم درآمد در مواجهه با نوسان شدید و متوالی نرخ تورم، قدرت مقاومت کمتری دارند و برای پایداری در چنین فضایی اضطراب آوری، به فروش انواع داراییهای خود روی میآورند که همین واکنش موجب تشدید اظراب معیشتی– روانی در آنها می شود. بنابر این شدت اضطراب ایجاده در این دهک های درآمدی از سایر دهک های درآمدی بیشتر است.
البته راهکارهای کنترل و مدیریت این بحران در جوامع مبتلا به تورم اقتصادی متفاوت است، اما جملگی بر رویکردهای یکپارچهای تمرکز دارند که عوامل اقتصادی و روانی را با یکدیگر به شرح زیر ترکیب میکنند :
ادغام برنامههای تأمین معیشت با استراتژی حمایت از سلامت روان و همچنین آموزش مهارتهای شغلی درکنار دسترسی افراد به داراییهای متفاوت میتواند استرس را تا حد ۳۰ درصد بطور مستقیم و ۷۰درصد بطور غیرمستقیم (از طریق کاهش ناامنی غذایی) کاهش دهد.
مدیریت اقتصادی جامعه باید ضمن اجرای برنامه های حمایت از قدرت خرید خانوارها، روی سلامت روانی مردم و کاهش استرس ناشی از رشد تورم برنامه ریزی کند. همچنین با آموزش های مهارت شغلی به دهکهای درآمدی اطمینان دهد که حتی در صورت از دست رفتن بخشی از داراییها، قادر خواهند بود از طریق مهارت حرفه ای خود دوباره کسب درآمد کنند.
علاوه بر این اجرای سیاستهای ضدتورمی و حمایت اجتماعی شامل: پرداخت یارانههای هدفمند، بیمه بیکاری و مواردی از این دست می تواند استرس تورمی را در گروههای آسیبپذیر کاهش دهد.
مضافاً اینکه استراتژیهای پایدار شامل: ترویج پسانداز و تنوعبخشی درآمدهای معیشتی به جای فروش داراییها در این بهبود تأثیرگذار است.
مردم باید عادت کنند که بخشی از درآمد ماهانه خود را برای ذخیره مصرفی در مواجهه با بحران تورم پس انداز کنند، حتی اگر این پس انداز ماهانه بسیار ناچیز باشد. درآمد خانوار نیز نباید وابسته به یک فعالیت شغلی باشد، زیرا تنوع درآمدها احتمال بروز اضطراب های معیشتی را به شدت کاهش می دهد.
با اتخاذ همین روشهای مدیریتی می توان از شدت اضطراب ناشی از رشد نرخ تورم در جامعه کاست و مانع فروپاشی روانی افراد شد.
حسن اردستانی - روزنامه اطلاعات| اضطراب معیشتی(Livelihood Anxiety) به نگرانی مزمن و استرس روانی ناشی از ناامنی معیشتی اشاره دارد، که شامل ترس از ناتوانی در دسترسی پایدار به منابع اساسی مانند غذا، درآمد و مسکن است.
این مفهوم در چارچوب معیشت پایدار (Sustainable Livelihoods Framework) ریشه دارد، جایی که معیشت به عنوان ترکیبی از داراییها (انسانی، مالی، طبیعی، اجتماعی و فیزیکی) و قابلیتهای مقابله با شوکها تعریف میشود.
امروزه ثابت شده که اضطراب معیشتی به ویژه در جوامع آسیبپذیر میتواند به اختلالات شناختی مانند کاهش حافظه کاری و افزایش آسیبپذیری روانی منجر شود.
بر اساس پژوهش صورت گرفته در یکی از دانشگاه ها، معمولاً مهمترین آسیبهای معیشتی در هر کشوری به واسطه افزایش پیدرپی نرخ تورم و کاهش قدرت خرید مصرف کنندگان ایجاد می شود.
تورم به عنوان یک شوک اقتصادی مکرر، اضطراب معیشتی را تشدید میکند و با افزایش هزینههای زندگی، قدرت خرید را کاهش میدهد، به همین دلیل منجر به استرس مالی و افزایش خطر اضطراب و همچنین افسردگی میشود.
پژوهش صورت گرفته نشان می دهد، در اغلب جوامع دارای نرخ تورم بالا، با خطر افزایش اضطراب عمومی و افسردگی آحاد مردم روبرو هستیم. اما نقش رشد نرخ تورم در ایجاد اضطراب میان دهکهای مختلف درآمدی متفاوت است.
به عنوان مثال در خانوارهای کمدرآمد، تورم به استراتژی بحرانمحور (مانند فروش داراییها) دامن میزند و چرخهای از ناامنی معیشتی- روانی ایجاد میکند. افراد کم درآمد در مواجهه با نوسان شدید و متوالی نرخ تورم، قدرت مقاومت کمتری دارند و برای پایداری در چنین فضایی اضطراب آوری، به فروش انواع داراییهای خود روی میآورند که همین واکنش موجب تشدید اظراب معیشتی– روانی در آنها می شود. بنابر این شدت اضطراب ایجاده در این دهک های درآمدی از سایر دهک های درآمدی بیشتر است.
البته راهکارهای کنترل و مدیریت این بحران در جوامع مبتلا به تورم اقتصادی متفاوت است، اما جملگی بر رویکردهای یکپارچهای تمرکز دارند که عوامل اقتصادی و روانی را با یکدیگر به شرح زیر ترکیب میکنند :
ادغام برنامههای تأمین معیشت با استراتژی حمایت از سلامت روان و همچنین آموزش مهارتهای شغلی درکنار دسترسی افراد به داراییهای متفاوت میتواند استرس را تا حد ۳۰ درصد بطور مستقیم و ۷۰درصد بطور غیرمستقیم (از طریق کاهش ناامنی غذایی) کاهش دهد.
مدیریت اقتصادی جامعه باید ضمن اجرای برنامه های حمایت از قدرت خرید خانوارها، روی سلامت روانی مردم و کاهش استرس ناشی از رشد تورم برنامه ریزی کند. همچنین با آموزش های مهارت شغلی به دهکهای درآمدی اطمینان دهد که حتی در صورت از دست رفتن بخشی از داراییها، قادر خواهند بود از طریق مهارت حرفه ای خود دوباره کسب درآمد کنند.
علاوه بر این اجرای سیاستهای ضدتورمی و حمایت اجتماعی شامل: پرداخت یارانههای هدفمند، بیمه بیکاری و مواردی از این دست می تواند استرس تورمی را در گروههای آسیبپذیر کاهش دهد.
مضافاً اینکه استراتژیهای پایدار شامل: ترویج پسانداز و تنوعبخشی درآمدهای معیشتی به جای فروش داراییها در این بهبود تأثیرگذار است.
مردم باید عادت کنند که بخشی از درآمد ماهانه خود را برای ذخیره مصرفی در مواجهه با بحران تورم پس انداز کنند، حتی اگر این پس انداز ماهانه بسیار ناچیز باشد. درآمد خانوار نیز نباید وابسته به یک فعالیت شغلی باشد، زیرا تنوع درآمدها احتمال بروز اضطراب های معیشتی را به شدت کاهش می دهد.
با اتخاذ همین روشهای مدیریتی می توان از شدت اضطراب ناشی از رشد نرخ تورم در جامعه کاست و مانع فروپاشی روانی افراد شد.