خبرگزاری تسنیم ـ جواد کاوندی*؛ بیانات رهبر آگاه انقلاب اسلامی در دیدار با مسئولین برگزاری کنگره بین المللی مرحوم میرزای نائینی و روایت بدیع ایشان از کتاب ارزشمند «تنبیه الامة و تنزیه الملة» بار دیگر موجب شد تا اندیشه سیاسی این نظریهپرداز بزرگ عصر مشروطه موضوعی برای تأمل گردد.
یکی از مهمترین بخشهای سخنان رهبر انقلاب اسلامی در آن دیدار اشاره به جمعآوری کتاب «تنبیه الامة و تنزیه الملة» توسط میرزای نائینی بود. کتابی که در صدد پرداخت نظری به حادثه بزرگ مشروطه بود اما در نهایت توسط خود نویسنده از دسترس جامعه خارج شد! برای هر ذهنی این حق وجود دارد که درباره این اتفاق بپرسد، چرا؟ چرا چنین شد؟ چرا میرزای نائینی که شاید روزی در این فکر بود که چگونه میتواند اندیشهاش را به مخاطب برساند، اینک تلاش داشت تا چنین نباشد؟
البته پاسخ چندان دشوار نیست و رهبری نیز در بیانات خود بهعلت این اقدام اشاره کردند و آن اینکه میرزا به یقین رسیدهبود که اندیشهی او در خدمت پدیدهای قرار گرفته است که مورد تایید او نمیباشد. میرزای نائینی بهعنوان یک نظریهپرداز اصیل اسلامی از کانون اصلی جهان تشیع در آن روزگار برای حادثهای که میرفت تا سرنوشت تاریخی ملت ایران را رقم بزند به حمایت از مشروطه پرداخت و تلاش کرد تا دیدگاه اسلام در خصوص حکومت و سیاست در اسلام را تبیین نماید. در اینجا چیزی که اهمیت دارد این است که آیا آنچه در ایران رخ میداد تابع نظریات میرزا بود یا صرفاً از اثر اجتماعی دیدگاه او در راستای اهداف خود بهرهمند میشد؟
گاهی جامعه شناسی علم میخواهد بگوید یک اثر فکری میتواند اثری اجتماعی داشتهباشد که ابداً سنخیتی با محتوای خود ندارد. گاهی مناسبات اجتماعی بهگونهای مدیریت میشود که این امکان را در اختیار رهبران سیاسی قرار میدهد تا از یک کتاب با اینکه به محتوای او اعتقادی ندارند اما بهنحوی مورد استفاده قرار بدهند که غرض ایشان حاصل شود. باید گفت از منظر بخش قابل توجهی از رهبران مشروطه که هیچ نسبتی بین خود و اهداف عالیه اسلام تعریف نکرده بودند، کارکرد کتاب میرزای نائینی صرفاً همین بود که آری حوزه نجف هم حامی ماست و اینکه کسی بگوید مشروطه باید اسلامی باشد و الا مورد تأیید نیست سخنی به غایت گزاف است؛ زیرا مشروطهای که مورد تایید نجف باشد لاجرم اسلامی است و آنچه خود اسلامی باشد نیازی به اسلامی کردن مجدد ندارد؛ پس کسانی که مشروعه سازی مشروطه را مطرح میکنند در واقع بهدنبال تحصیل اغراض دیگری هستند که آنها را ذیل واژه مشروعه دنبال میکنند. این استدلال کافی بود تا کسی که به درک غیر اسلامی بودن مشروطه نائل شده بود خود را مقابل کانون اسلام ببیند و این یعنی مبارزه اسلام با اسلام.
البته اخذ تاییدیه مشروطهچیان از نجف فواید بسیاری برای ایشان داشت زیرا جامعه ایران در آن عصر اثرپذیری زیادی از روحانیت و اسلام داشت و اگر نهاد مرجعیت به تایید یک اتفاق اجتماعی_سیاسی میپرداخت میتوانست اعتماد جامعه ایران را نیز جلب نماید.
باید دانست رهبران مشروطه به طراحی مختصات پرداختند که برای افراد و حتی سخنان ایشان معنای جدیدی غیر از آنچه خود ایشان میگفتند اعطا میکرد و اتفاقاً قادر بود معنای مورد نظر خود را به پذیرش عمومی جامعه نیز برساند. در حقیقت این مختصات معنایی بود که مشخص میکرد منظور میرزای نائینی از سیاست در اسلام چیست نه خود میرزا. این مختصات معنایی بود که مشخص میکرد میرزای نائینی به تایید چه چیزی پرداختهاست! یکی دیگر از کارکردهای این مختصات معنایی این نیز بود که حتی مشخص میکرد که ذهنیت نجف نسبت به آنچه در ایران رخ میدهد چگونه باید باشد.
به اختصار باید گفت این مختصات معنایی توان این را داشت که با معنا بخشی مدیریت شده بگوید چه چیزی چیست؟!
این رویکرد هستی و چیستی افراد در ساحت اجتماعی را نهتنها مصادره میکرد بلکه خلق میکرد و کاری میکرد که فرد خودش نباشد و دیگری متناسب با اهداف آن نظام معنایی را بهجای خود حقیقی افراد مینشاند؛ لکن این مختصات معنایی کاذب، قادر به مانایی نبود و کارکردی موقت داشت و البته همین مقدار برای مشروطهچیان کافی بود تا مرکب خویش را به هدف مورد نظر برسانند.
آنگاه که هدف ایشان حاصل شد ای بسا دیگر نیازی به این مختصات معنایی نداشته و آن را کنار میگذاشتند و برای رسیدن به اهداف جدید به طراحی نظام معنایی جدیدی میپرداختند. با فتح تهران و استقرار نهایی مشروطه انگلیسی چهره کاذب مختصات معنایی مشروطهچیان نیز فروریخت و با کنار رفتن این چهرهی کاذب، افراد قادر میشدند خود اجتماعی واقعیشان را درک کنند و از خوابی که دشمن برای ایشان دیدهبودند برخیزند.
درست در همین لحظه فرد، برساختهاش در آن نظام معنایی را شناخته و از آنجا که بین خود واقعی و خود بر ساختهاش تفاوت میدید به انکار کارکردی آن میپرداخت.
زین رو جمع آوری کتاب «تنبیه الامة و تنزیه الملة» توسط خود میرزای نائینی با این هدف بود که بگوید من آنی نیستم که مشروطهچیان میگفتند!
* دکتری جامعهشناسی سیاسی
انتهای پیام/