شناسهٔ خبر: 75566061 - سرویس استانی
نسخه قابل چاپ منبع: تسنیم | لینک خبر

بازخوانی داستان زندگی مادری که امروز مهمان فرزندان شهیدش است

انگار همین دیروز بود که به منزلش رفتم تا از خاطرات او و دو فرزند شهیدش بنویسم، حاجیه خانم تخویجی مادر شهیدان اسداللهی است که روز گذشته دار فانی را وداع گفت و به فرزندان شهیدش پیوست مراسم تشییع این مادر شهید امروز برگزار می‌شود.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرگزاری تسنیم از بیرجند، انگار همین دیروز بود که زنگ خانه‌اش را به صدا درآوردم، از پشت آیفون با صدای مهربان اما لرزان، نامم را پرسید و درب را باز کرد. با همان عصای چوبی‌اش خود را به بالکن رسانده بود تا به استقبال من بیاید. آری هنگامی که با مادر شهید روبرو می‌شوی تازه می‌فهمی که از دامن این مادران است که این غیور مردان تربیت شده‌اند تا امروز به معراج برسند. این مادران کوه صبر، استقامت، قله عفاف و پاکدامنی‌اند و گویی آسمان وسعتش را از این مادران به ارث برده است و قلم عاجز از نوشتن فداکاری و ایثار این مادران است.

قدم اولی که برای رفتن و رسیدن به خانه مادر  شهیدان اسداللهی برداشتم حسی عجیب سرتاسر وجودم را فرا گرفته بود و علت آرامش از وجود مادری بود که با وجود پشت خمیده اما عصازنان پشت درب منزل منتظر رسیدنم بود.

به راستی چه زیبا گفت شهید اهل قلم سید مرتضی آوینی  که "زندگی زیباست، اما شهادت زیبا تراست". آری مادر که باشی هر وقت که نگاه به قاب‌عکس فرزندت می‌کنی باورت نمی‌شود که او دیگر نمی‌آید. مادر که باشی صبح با خاطرات فرزند شهیدت از خواب بیدار می‌شوی و شب هم با خاطرات او سر بر بالین می‌گذاری. 

او می‌گوید پدرم شب قبل از تولد درخواب می‌بیند که آهویی بزرگ را شکار کرده است و همین سبب می‌شود تا نام من را آهو بگذارند. آهو در روستای تشبند بزرگ می‌شود، پدرش کشاورز و مادرش خانه دار بود. در آن زمان پدرم در روستا به مهمان داری معروف بود و دست و دلباز با اینکه سواد نداشتند امابه نماز و روزه، خمس و زکات پای بند بودند. از همان کودکی به ذکر مصیبت ائمه علاقه زیادی داشته و اگر همراه مادر به مراسم روضه می‌رفتم تمام مصیبت‌ها را در ذهن خود حفظ کرده و در مواقع بیکاری برای خود زمزمه می‌کردم. من دل خوشی از روزگار جوانی ندارم هر مصیبتی که فکر کنید به سرم آمده اما بازهم خدا را شاکرم. هرگاه مشکلات و مصائب را به یاد می‌آورم برای خود مصیبت‌های امام حسین (ع) و زینب کبری (س) را می‌خوانم آنگار دردهایم را فراموش می‌کنم.

مکتب نرفته‌ام  اما سی‌پاره را یاد گرفته بودم. در آن زمان برق نبود و من روزها به مادر و پدر در کارها کمک می‌کردم و شبها در زیر مهتاب قرآن حفظ می‌کردم. 17ساله بودم که ازدواج کردم و در آن زمان توبافی و کرباس می‌بافتم و در کار کشاورزی کمک می‌کردم به گونه‌ای که 3 فرسخ را در روستای چک درخت کاشتم. شوهرم طلبه بود به او حاجی میرعلی می‌گفتند چون او روحانی بود حاضر شدم همسرش شوم. 6 فرزند به نام‌های زهرا، فاطمه، حسین، حسن، جواد و هادی داشتیم که از میان فرزندانمان هادی طلبه شد.

آن زمان در روستای چک زندگی می‌کردیم و زندگی در آن دوران سخت بود. مانند الان همه امکانات فراهم نبود و مردم کار زیاد می‌کردند اما همیشه تلاش داشتند تا رزق آنها حلال باشد. در آن زمان کارم خانه‌داری و تربیت و پرورش فرزندان بود و سعی می‌کردم در اوقات بیکاری قرآن بخوانم.

شهید جواد اسداللهی فرزند اولمان در اول آبان ماه سال 1341 در روستای چک نوزاد از توابع شهرستان درمیان متولد شد. یادم نمی‌آید که فرزندان خود را تنبیه کرده باشم. هادی درس طلبگی دوست داشت و من گوسفندان را بزرگ می‌کردم و می‌بردم مدرسه طلاب تا آنها بخورند و هادی درس طلبگی بیاموزد. هادی بعد از 5 سال تحصیل در مدرسه علمیه بیرجند به منظور تکمیل معلومات دینی عازم شهر مقدس قم شد و من در فراق او دیگر خواهر و برادرانش را بزرگ می‌کردم.

هادی را خیلی دوست داشتم او همیشه در کارها به من کمک می‌کرد در آن زمان چون تلفن درخانه نبود وقتی هادی از من دور می‌شد خیلی دلتنگش می‌شدم. نگاهش به عکس فرزندانش جواد و هادی است. گاهی سکوتش یک معنا حرف داشت. او آروز دارد هیچ فردی آروز بر دل زیارت امام رضا(ع) نباشد و خدا به حق امام هشتم همه را حاجت روا کرده و حاجت دل مادران شهدای مفقودالاثر که پیدا شدن نام و نشانی از فرزندانشان است را بدهد.

روحانی شهید هادی اسداللهی متولد دوم آبان 1335 در تاریخ 28 مرداد 1363 بر اثر اصابت گلوله دشمن در منطقه عملیاتی دره افشین و شهید والامقام جواد اسداللهی متولد اول آبان 1341 در تاریخ 22 تیر 1360 بر اثر خمپاره در منطقه مهران به درجه رفیع شهادت نائل شد.

و حالا امروز که این گزارش را مرور می‌کنم مادر شهیدان اسداللهی دیگر در میان ما نیست و حاجیه خانم آهو تخویجی، مادر شهیدان والامقام جواد اسداللهی و روحانی شهید هادی اسداللهی بر اثر کهولت سن و بیماری پس از سال‌ها فراق از فرزندانش، در سن 95 سالگی دعوت حق را لبیک گفته و به فرزندان شهیدش پیوسته است. یاد و نام او و فرزندان شهیدش گرامی باد.

شهید , اخبار استان خراسان جنوبی ,

شهید , اخبار استان خراسان جنوبی ,

شهید , اخبار استان خراسان جنوبی ,

انتهای پیام/ 254