به گزارش خبرگزاری تسنیم از یاسوج، استان کهگیلویه و بویراحمد با داشتن سهمی قابل توجه در منابع آبی کشور یعنی حدود 10 درصد از کل منابع آب تجدیدپذیر ایران همواره به عنوان یک برج آب در جغرافیای ملی شناخته شده و با رودخانههای خروشان و چشمهسار فراوان، پتانسیل تأمین آب بخشهای وسیعی از کشور را دارا است و با این حال در تناقضی آشکار، شهروندان همین استان به ویژه در مرکز آن یعنی شهر یاسوج، با مشکلات مزمن، ناعادلانه و گاه غیرقابل توجیه در دسترسی به آب شرب سالم و پایدار مواجهاند.
این وضعیت بغرنج نشاندهنده عمق ناترازیهای زیرساختی، ناکارآمدی در برنامهریزیهای بلندمدت و ضعفهای مدیریتی ساختاری در بدنه شرکت آب و فاضلاب استان است و این گزارش به تشریح ابعاد مختلف این بحران مدیریتی از توزیع ناعادلانه گرفته تا ابهامات مالی و حقوقی کارکنان میپردازد و خواستار پاسخگویی فوری متولیان امر است.
بدون شک عدالت در دسترسی به آب، اصلیترین وظیفه هر نهاد خدماتی است که در کهگیلویه و بویراحمد این اصل به طور سیستماتیک نقض میشود و در شهر یاسوج، شاهد دوگانگی عجیبی در فشار و زمانبندی توزیع آب هستیم تا جایی که برخی از محلات و مناطق مرفه یا خوشمسیر، با دسترسی تقریباً 24 ساعته به آب شرب مواجهاند و در مقابل بخشهای وسیعی از شهر بهویژه مناطق محرومتر یا دارای شیب نامناسب توپوگرافی همچون مولویها تنها برای مدت زمان محدودی در شبانهروز (گاهی کمتر از دو ساعت) آب دریافت میکنند.
این تفاوت فاحش یعنی اختلاف بیش از 10 برابری در دسترسی ساعتی نه تنها یک مسئله فنی و هیدرولیکی ساده نیست، بلکه نشان از اولویتبندیهای غلط در تنظیم شیرهای اصلی و مدیریت فشار در شبکه توزیع دارد و این وضعیت مستقیماً کرامت انسانی شهروندان را زیر سؤال برده و رضایت عمومی را به شدت کاهش داده است.
شبکههای توزیع قدیمی با قطرهای نامناسب و اتصالات سست، قادر به تأمین فشار استاندارد در همه نقاط نیستند و در مناطق مرتفع نیاز به پمپاژهای قدرتمندتر یا استفاده از مخازن جدید و ایجاد ایستگاههای تقویتی احساس میشود، اما کندی در اجرای پروژههای توسعه شبکه این نابرابری را تشدید کرده است و سهم پروژههای توسعه و بازسازی شبکه توزیع در مقابل پروژههای سدسازی و انتقال، نیازمند بازنگری فوری است.
یکی از دردناکترین نمادهای سوءمدیریت در این استان وضعیت اسفناک شبکههای انتقال و توزیع است که منجر به هدررفت منابع آبی عظیم میشود.
میزان آب بهداشتی تولید شده در استان کهگیلویه و بویراحمد به دلیل فرسودگی گسترده لولههای انتقال و توزیع با تلفات سرسامآوری همراه است و بر اساس برآوردهای غیررسمی و مشاهدات میدانی، میزان هدررفت فیزیکی در شبکه توزیع یاسوج و شهرهای بزرگ دیگر از مرز 30 تا 40 درصد فراتر رفته است.
این هدررفت نه تنها اتلاف منابع تجدیدپذیر کشور است، بلکه فشار مضاعفی بر هزینههای جاری شرکت وارد میکند یعنی با یک حساب سرانگشتی عملاً 35 درصد از انرژی، سرمایه اولیه و منابع آبی استان بدون هیچ سودی از بین میرود، که این امر در شرایط تحریم و محدودیت بودجه یک فاجعه مدیریتی محسوب میشود.
در حوزه فاضلاب، وضعیت از توزیع آب نیز وخیمتر است و پوشش کامل شبکه جمعآوری و تصفیه فاضلاب در شهرهای استان به ویژه در مناطق توسعه یافته یاسوج بسیار ناچیز است که این امر منجر به آلودگیهای زیستمحیطی به خطر افتادن منابع آب زیرزمینی و بروز مشکلات بهداشتی برای شهروندان میشود و عدم اجرای به موقع تصفیهخانهها یا بهرهبرداری ناقص از آنها نمایانگر عدم اولویتبندی صحیح در تخصیص بودجههای عمرانی است.
یکی از نقاط حساس و التهابآور در مدیریت شرکت آب و فاضلاب استان، تفاوت فاحش میان وضعیت معیشتی کارکنان خط مقدم و دریافتیهای مدیران ارشد است، شنیدهها حاکی از این است که حقوق و دستمزد مأموران قرائت کنتور، تعمیرکاران و کارگران عملیاتی شرکت که در معرض گرما و سرما برای خدمترسانی به مردم هستند، به موقع پرداخت نمیشود و در بسیاری موارد، متناسب با افزایش هزینههای زندگی نیست و این گروه از کارمندان که ستون فقرات عملیاتی شرکت محسوب میشوند، با مشکلات معیشتی دست و پنجه نرم میکنند.
در مقابل این وضعیت اخبار نگرانکنندهای مبنی بر وجود فیشهای حقوقی بسیار سنگین برای مدیرعامل و حلقه نزدیک به ایشان مطرح شده است و این فیشها مبالغی در حدود 100 میلیون تومان و بالاتر را نشان میدهند که در یک شرکت دولتی خدماتی در استانی با این سطح از مشکلات نه تنها توجیهپذیر نیست، بلکه نوعی تجملگرایی در شرایط بحران محسوب میشود.
این دوگانگی، شکافی عمیق میان مدیریت و بدنه کارشناسی ایجاد کرده است و هم اکنون سؤال اساسی این است که اگر شرکت با این میزان هدررفت و مطالبات معوق، توانایی تأمین حداقل حقوق کارگران را ندارد، منطق تخصیص منابع به پرداختهای کلان در ردههای مدیریتی چیست؟
مدیریت درآمدی شرکت آب و فاضلاب استان، به دلیل ضعفهای اجرایی و تصمیمگیریهای شتابزده، به یک بحران جدید برای مشترکین تبدیل شده است و در بسیاری از مناطق، به دلیل بروز اختلافات با مأموران قرائت کنتور ناشی از اعتراضات عمومی یا مشکلات امنیتی و فنی، قرائت کنتورها برای ماهها متوقف شده است که این امر منجر به صدور قبضهای علیالحسابی غیرواقعی و انباشت بدهی برای مشترکین شده است و در نهایت وقتی صورتحساب واقعی صادر میشود، مشترک با بدهیهای سنگین مواجه شده و شرکت نیز بدون مقدمه اقدام به قطع کنتور مینماید.
اخیراً، جهشهای چند برابری در مبالغ قبوض آببها، خشم عمومی را برانگیخته است و این افزایش نرخ، بدون اطلاعرسانی شفاف و بدون در نظر گرفتن وضعیت اقتصادی مردم صورت گرفته است و اما عجیبترین بخش نحوه محاسبه برای برخی مشترکین است.
گزارشها حاکی از آن است که برخی منازل مسکونی عادی به اشتباه یا با استناد به رویههای جدید با عنوان سکونتگاههای غیردائم طبقهبندی شدهاند و بر اساس این طبقهبندی نرخ مصرف آب آنها با ضریبی بسیار بالا مثلاً 50 برابر قیمت کاربری خانگی عادی محاسبه میشود و این تصمیمگیری که ظاهراً بدون بررسی میدانی دقیق و صرفاً بر اساس اطلاعات ناقص در سامانه صورت گرفته توانسته است قبوض خانوادههای متوسط را به ارقامی نجومی تبدیل کند که این رفتار مدیریتی نه تنها غیرکارشناسی است، بلکه منجر به سلب اعتماد عمومی و افزایش مطالبات معوق ناشی از اعتراضات به مراجع بالاتر شده است.
رضا رضایی مدیرعامل شرکت آب و فاضلاب استان کهگیلویه و بویراحمد در شرایطی حساس و مملو از ناترازیهای ساختاری و ابهامات مالی حدود 10 ماه پیش سکان هدایت این مجموعه را به دست گرفته است و این دوره 10 ماهه زمان کافی برای ارزیابی وضعیت و تدوین برنامه عملیاتی بوده است.
انتظار میرود مسئولان آبفا پاسخ دهند که برنامه زمانبندی شده و مشخص برای برقراری عدالت توزیع آب 24 ساعته در مناطق محروم یاسوج و شهرستانها، در مقابل مناطقی که دسترسی کامل دارند، چیست و تا چه زمانی این دوگانگی ادامه خواهد داشت؟، برنامه دقیق آنان برای کاهش نرخ هدررفت فیزیکی از سطح کنونی بیش از 30 درصد به میانگین استاندارد ملی در 12 ماه آینده چگونه تعریف شده است؟ منابع مالی تأمین شده برای این بازسازیها کجاست؟، با توجه به گزارشهای متعدد درباره فیشهای حقوقی نامتعارف مدیران، چه تضمینی برای شفافیت مالی و برقراری عدالت در پرداختهای درونسازمانی ارائه میدهند؟ و آیا اقدامات لازم برای پرداخت به موقع و عادلانه مطالبات کارکنان عملیاتی صورت گرفته است؟ و رویکرد آنان در قبال مشترکینی که به دلیل سوءمدیریت قرائت، با بدهیهای نجومی مواجه شدهاند چیست؟ آیا دستور لغو محاسبات مبتنی بر نرخ سکونتگاه غیردائم برای مشترکین عادی صادر خواهد شد؟.
تا زمانی که پاسخهای شفاف و اقدامات عملیاتی مشخصی برای حل این چالشهای چندوجهی ارائه نشود، وضعیت آب در قلب پرآبترین استان کشور نه یک مسئله فنی، بلکه نمادی از بحران بیتدبیری مدیریتی باقی خواهد ماند و احقاق حق شهروندان مظلوم کهگیلویه و بویراحمد نیازمند عزمی جدی فراتر از انتصابات مدیریتی است.
انتهای پیام/
