شناسهٔ خبر: 75544973 - سرویس بین‌الملل
نسخه قابل چاپ منبع: دانشجو | لینک خبر

گزارش|

تکرار سناریوی لبنان در غزه/ آتش‌بس در غزه به کجا رسید؟

آتش‌بس در غزه آغازی بر صلح نیست؛ بلکه مرحله‌ای تازه از نبرد سیاسی و بازسازی مقاومت فلسطین در برابر اشغال و فشارهای اسرائیل و آمریکا است.

صاحب‌خبر -

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری دانشجو؛ دو هفته از اعلام توقف درگیری‌ها در نوار غزه می‌گذرد؛ آتشی که هفت ماه تمام، بر خاک، انسان و حافظه جمعی فلسطینیان بارید، سرانجام با توافق شرم‌الشیخ تا حدی خاموش شد.
اما آتش‌بس، بیش از آنکه نشانه‌ای از صلح باشد، آغاز مرحله‌ای تازه از نبردی سیاسی و امنیتی است که در آن هر طرف می‌کوشد دستاوردهای میدانی خود را به برتری سیاسی بدل کند.

غزه امروز بر لبه‌ی تیغی باریک حرکت می‌کند: از یک سو نشانه‌هایی از آرامش نسبی، بازگشت محدود آوارگان و آغاز کمک‌های بشردوستانه دیده می‌شود؛ و از سوی دیگر، نشانه‌هایی از نقض مکرر توافق از سوی ارتش اسرائیل، و تداوم محاصره‌ای که بیش از یک و نیم دهه ادامه داشته است.

 

اجرای ناقص توافق شرم‌الشیخ 

 

توافقی که زیر نظر مصر و ایالات متحده حاصل شد، در ظاهر شامل تبادل اسرا، عقب‌نشینی نیروهای اسرائیلی از بخش شمالی و مرکزی غزه، و آغاز بازسازی محدود مناطق مسکونی است.اما واقعیت میدانی چیز دیگری می‌گوید: بسیاری از مناطق جنوبی هنوز زیر کنترل ارتش رژیم اسرائیل است، و عبور کامیون‌های کمک‌رسانی از گذرگاه رفح با محدودیت شدید ادامه دارد.

 


به‌گفته منابع دیپلماتیک، آمریکا بر اجرای کامل این توافق پافشاری می‌کند، چراکه تثبیت آتش‌بس برای کاخ سفید بخشی از استراتژی مهار بحران خاورمیانه است؛ بحرانی که در صورت انفجار دوباره، می‌تواند انتخابات داخلی آمریکا را نیز تحت تأثیر قرار دهد.

 

 

تکرار سناریوی لبنان در غزه/ آتش‌بس در غزه به کجا رسید؟

 

 

نقض مکرر آتش‌بس توسط رژیم صهیونیستی

 

با وجود اعلام آتش‌بس، ارتش اسرائیل هنوز کنترل بسیاری از نقاط حیاتی را در دست دارد و مانع بازگشت ده‌ها هزار خانواده آواره به خانه‌هایشان می‌شود.در شمال غزه، تانک‌ها همچنان در مسیرهای اصلی حضور دارند و پهپادهای تجسسی شبانه‌روز در آسمان پرواز می‌کنند.

 

شهادت خانواده «ابو شعبان» در حمله‌ای هوایی که هیچ توجیه نظامی نداشت، بار دیگر خشم عمومی را برانگیخت.این حادثه تنها یکی از ده‌ها نقض توافق است که در گزارش‌های سازمان ملل ثبت شده.
با وجود این، آمریکا همچنان می‌کوشد طرفین را از درگیری مجدد بازدارد و اجرای مرحله دوم توافق را آغاز کند.

 

رژیم صهیونیستی به دنبال تکرار سناریوی لبنان

 

به باور بسیاری از تحلیل‌گران، آنچه امروز در غزه جریان دارد، چیزی فراتر از آتش‌بس است.این یک مرحله انتقالی طراحی‌شده است که واشنگتن از آن به‌عنوان سکوی پرتاب برای طرح بزرگ‌تر خود در منطقه استفاده می‌کند:تبدیل گروه‌های مقاومت  به‌ویژه در فلسطین و لبنان  از سازمان‌هایی نظامی به احزاب سیاسی قابل‌کنترل.

 

در این چارچوب، آمریکا تلاش می‌کند با ترکیبی از فشار اقتصادی و وعده‌های سیاسی، مسیر مقاومت را از میدان نبرد به میز مذاکره منتقل کند.هدف نهایی روشن است: تثبیت نظم جدید خاورمیانه و گسترش توافق‌های ابراهیم، بی‌آنکه اسرائیل مجبور به پرداخت هزینه واقعی صلح شود.

 

غزه امروز شباهت زیادی به صحنه لبنان پس از جنگ ۲۰۰۶ دارد.در هر دو حالت، مقاومت توانسته ساختار خود را حفظ کند و در عین حال وارد فاز بازسازی شود.با این حال، تفاوتی اساسی وجود دارد: لبنان دارای دولت رسمی و ساختار سیاسی شناخته‌شده است، در حالی که غزه فاقد دولت مرکزی و نهادهای مشروع بین‌المللی است.

 

در جنوب لبنان، رژیم اسرائیل هنوز از پنج منطقه مرزی عقب‌نشینی نکرده و به حملات پهپادی و تجاوزهای هوایی ادامه می‌دهد.در مقابل، مقاومت لبنان نیز همچنان آماده است و توازن بازدارندگی را حفظ کرده است؛ وضعیتی که اسرائیل از تکرار آن در غزه هراس دارد.

 

هدف واقعی آمریکا از کنترل بحران

 

واشنگتن به‌خوبی می‌داند که بازسازی نظامی حماس و محبوبیت فزاینده مقاومت، دیر یا زود می‌تواند معادلات قدرت را در منطقه تغییر دهد.از این‌رو، هدف اصلی آمریکا نه برقراری صلح، بلکه مدیریت بحران به‌گونه‌ای است که آتش زیر خاکستر باقی بماند، اما شعله‌ور نشود.

در این سیاست دوگانه، ایالات متحده از یک‌سو بر اجرای توافق شرم‌الشیخ تأکید می‌کند، و از سوی دیگر، در پشت‌صحنه از تداوم محاصره و فشار بر مقاومت چشم نمی‌پوشد.به بیان دیگر، واشنگتن در پی ایجاد وضعیت تعادل کنترل‌شده است؛ وضعیتی که در آن هیچ‌کس پیروز مطلق نباشد، اما اسرائیل همچنان برتری راهبردی خود را حفظ کند.

 

 

تکرار سناریوی لبنان در غزه/ آتش‌بس در غزه به کجا رسید؟

 

ابهام در تحقق راه‌حل دو دولتی

 

یکی از چالش‌های بزرگ مرحله جدید، نبود دولت رسمی در غزه است.در حالی‌که رژیم اسرائیل با بازگشت تشکیلات خودگردان فلسطین مخالفت می‌کند، هنوز هیچ جدول زمانی برای تشکیل دولت موقت یا نیروهای بین‌المللی ثبات تعیین نشده است.


از همین رو، تمامی تماس‌ها و مذاکرات غیرمستقیم از طریق میانجی‌گران منطقه‌ای، به‌ویژه مصر و قطر، با حماس انجام می‌شود.

 

گزارش‌هایی وجود دارد که نشان می‌دهد واشنگتن در آینده نزدیک ممکن است به‌طور مستقیم با نمایندگان حماس وارد گفت‌وگو شود؛ همان‌گونه که در دوره‌های پیشین، فرستادگان آمریکایی در دوحه و قاهره دیدارهایی غیررسمی با مقامات این جنبش داشتند.

 

اما اگر اسرائیل مانع اجرای مرحله دوم توافق شود، احتمال دارد حماس قدرت حاکمه مطلق در غزه باقی بماند؛ سناریویی که می‌تواند در آینده بهانه‌ای برای حمله‌ای دیگر از سوی تل‌آویو فراهم کند.

 

در سراسر غزه، نشانه‌های بازسازی نه‌تنها در ساختمان‌ها، بلکه در روح مردم دیده می‌شود.جوانان داوطلب برای پاکسازی خرابه‌ها، گروه‌های امدادی، و نهادهای مردمی که در فقدان دولت رسمی شکل گرفته‌اند، همگی نشان می‌دهند که غزه در حال تولد دوباره است.

 

مقاومت فلسطینی  با وجود فشار نظامی و اقتصادی  اکنون بیش از هر زمان دیگری به‌عنوان انتخاب طبیعی ملت فلسطین مطرح است.در چشم بسیاری از اعراب، مقاومت نه تهدید، بلکه تنها ابزار دفاع مشروع در برابر اشغالگری است.

 

تحولات غزه تأثیری مستقیم بر معادلات خاورمیانه گذاشته است.کشورهای عربی که در سال‌های اخیر به سمت عادی‌سازی روابط با تل‌آویو حرکت کرده بودند، اکنون با فشار افکار عمومی و اعتراضات گسترده مواجه‌اند.تصاویر ویرانی‌های غزه بار دیگر مسئله فلسطین را به اولویت وجدان جمعی جهان اسلام تبدیل کرده است.

 

در سطح جهانی، شکاف میان مواضع رسمی دولت‌ها و دیدگاه ملت‌ها به‌وضوح افزایش یافته است.جنبش‌های دانشجویی در اروپا و آمریکا، هنرمندان در آمریکای لاتین، و سازمان‌های مردم‌نهاد در آسیا، همگی در حمایت از مردم غزه صدای واحدی یافته‌اند.

 

 صدای غزه؛ از ویرانی تا وجدان جهانی

 

در خیابان‌های غزه، هنوز صدای بی‌خانمان‌ها با غرش ماشین‌های بازسازی در هم آمیخته است.
اما در پس این ویرانی، پیام روشنی نهفته است:«ملت ما زنده است، و مقاومت ادامه دارد.»

 

این صدا اکنون فراتر از مرزها شنیده می‌شود.غزه از جغرافیا فراتر رفته و به نماد اخلاقی جهان معاصر تبدیل شده است؛ نمادی که انسان را در برابر پرسشی بنیادین قرار داده است:
آیا تمدنی که خود را مدافع حقوق بشر می‌داند، می‌تواند در برابر این همه رنج، همچنان سکوت کند؟