به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم، پرستاران، ستونهای اصلی نظام سلامت به شمار میروند، نیروهایی که روز و شب در خط مقدم خدمترسانی به بیماران ایستادهاند و آرامش و زندگی بیماران را به یکدیگر گره میزنند.
پرستاری، شغلی از جنس فداکاری است؛ حرفهای که مرز میان علم، عشق و ایثار را در هم آمیخته است؛ سختی کار پرستاران، تنها در ساعات طولانی شیفتها یا فشار کاری طاقتفرسا خلاصه نمیشود؛ آنچه این مسیر را دشوار میسازد، مواجههی روزانه با رنج انسانهاست. پرستار، هر روز شاهد درد، اضطراب و گاه آخرین نفسهای بیماران است؛ با این حال، باید آرام، محکم و امیدوار بماند.
در میان بخشهای گوناگون بیمارستانها، بخش اطفال شاید حساسترین و دشوارترین عرصه پرستاری باشد. جایی که بیماران، کودکانی هستند کوچک، بیپناه و ناآشنا با درد. اتاقی که در نگاه نخست، پر از رنگ و تصویر و لبخند است، اما در عمق خود، سکوتی سرشار از درد و نگرانی را در خود پنهان کرده است.
به مناسبت سالروز ولادت با سعادت حضرت زینب (س) و روز پرستار، به روایتی از سختیهای شغل پرستاری اطفال و تجربهی یکی از پرستاران باسابقه کشور میپردازیم، خانم کبری رمضاننژاد، سوپروایزر کنترل عفونت بیمارستان کودکان حکیم که بیش از دو دهه از عمر حرفهای خود را در حرفه پرستاری سپری کرده است؛ زنی که روزهایش را با صدای خنده و گریهی کودکان سپری کرده و از نزدیک شاهد دشواریها و زیباییهای این مسیر انسانی بوده است.
او درباره سختیهای شغل پرستاری میگوید: در حال حاضر تعداد پرستاران در بیمارستانهای کشور، نصف آن چیزی است که باید باشد. سختیهایی نیز در این شغل وجود دارد از جمله اینکه مجبور به اضافه کاریهای اجباری هستیم و بازنشستگیهای زودتر از موعد و به علت سختی کار به دلیل کمبود پرستار انجام نمیشود و درآمدها متناسب با زحمات نیست.
وی به سختیهای پرستاری اطفال نیز اشاره کرده و میافزاید: درباره بیماران بزرگسال نهایتا همراهان بیمار، یک یا دو نفر هستند اما در بیمارستانهای اطفال، وقتی یک نوزاد در حال درمان است، پدر و مادر و مادربزرگ و پدربزرگ و تمامی اقوام به دلیل نگرانی به همراه کودک و نوزاد میآیند.
او درباره مهاجرت همکارانش و علت ماندن خودش در کشور نیز میگوید: هرکسی اعتقاد خودش را دارد اما من تمایلی به مهاجرت نداشتم چرا که معتقدم شهروند درجه یک کشور خود بودن، بر شهروند درجه دو کشور دیگری بودن، ارجحیت دارد.
خانم رمضان نژاد، خاطرات خاصی نیز از دوران کرونا دارد، از ترس انتقال ویروس به کودکانش، تا ترس جامعه از نزدیک شدن به بیمارستانها در ایام کرونا میگوید: در دوران کرونا برای اینکه تاکسیهای اینترنتی قبول کنند مرا به بیمارستان برسانند و از ابتلا به کرونا نگران نشوند، موقعیت مقصد را 200 متر پایینتر از بیمارستان انتخاب میکردم.
روایت او از تلخی و شیرینیهای شغل پرستاری در بخش اطفال و سختیهای پرستار بودن در ایام کرونا را در ادامه مشاهده میکنید:
انتهای پیام/