شناسهٔ خبر: 75513249 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: مهر | لینک خبر

نمایش روح بی‌قرار واحد خاکدان در «اسبی که شیهه نمی‌کشد»؛ شکوه خلق هنر

مستند «اسبی که شیهه نمی‌کشد» ساخته محمدرضا عینی پرتره‌ای از واحد خاکدان نقاش تازه درگذشته، سندی تصویری درباره این هنرمند و زندگی پرفراز و نشیب اوست.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرنگار مهر، چند روز قبل واحد خاکدان هنرمند نقاش باسابقه که در زمینه نقاشی هایپررئالیست تحولی شگرف ایجاد کرده بود، پس از مدتی بیماری درگذشت. به بهانه درگذشت این هنرمند محدثه واعظی‌پور منتقد سینما و روزنامه‌نگار در یادداشتی به فیلم مستند «اسبی که شیهه نمی کشد» به کارگردانی محمدرضا عینی پرداخته که پرتره ای درباره واحد خاکدان است.

در این یادداشت آمده است:

«وسوسه مستندسازی درباره مشاهیر هنر و ادبیات، شعله‌ای همیشه فروزان است که اغلب به نتایجی ناامیدکننده انجامیده است. بسیاری از مستندهایی که تبلیغات فراوانی درباره آنها شده، از این جهت اهمیت دارند که درباره یک «شخصیت» نامدار ساخته شده‌اند، این گزارش‌های تصویری و مملو از کله‌های سخنگو (مصاحبه شونده‌ها) اعتبار و جذابیت و حتی قدرت خبرسازی‌شان را از سوژه ای می‌گیرند که خود به خود معروف، محبوب یا جنجالی است. مستندسازان یا کارگردان های این پروژه‌ها، با ساده‌ترین و تکراری ترین شیوه‌ها به روایت زندگی این افراد می‌پردازند، درباره شاعران، وضعیت دردناک‌تر است، بسیاری از این شبه فیلم‌ها پر هستند از صحنه‌های شعرخوانی شاعر، بی آنکه کارگردان قدرت نزدیک شدن به شخصیت، جادوی کلام و معجزه خلق و اندیشیدن را داشته باشد.

«اسبی که شیهه نمی‌کشد» از معدود مستندهایی است که به روح هنرمند نزدیک شده، مشخص است که سازنده فیلم علاوه بر آشنایی با واحد خاکدان، نقاش برجسته ایرانی، با هنر، نقاشی و موسیقی قرابت دارد. فیلمِ او، فیلم واحد خاکدان است، نه فیلمِ مستندسازی که می‌خواهد به واسطه نمایش خلوت یک نقاش و تابلوهایش، به شهرت برسد و اعتبار کسب کند.

«اسبی که شیهه نمی‌کشد» اثری تصویری است، خود را به کلام وابسته نمی‌کند، قاب‌ها فکر شده‌اند و نور و تاریکی، سکوت، لبخند و فیدها رازآمیزند. نشانه‌ها، ذهن را به چالش می‌کشند تا بیننده همراه فیلمساز به سفری برود که در آن کشف «هنر» و «خلق اثر هنری» بیش از روایت یک زندگی مهم است، اگرچه که واحد خاکدان انگیزه و بهانه این سفر رویایی است.

فیلم با بازگشت شخصیت اصلی (واحد خاکدان) به خانه آغاز می‌شود و سفری است با او، به جهانی که در آن «خلق» شکل می‌گیرد. دوربین محمدرضا عینی از خانه و کارگاه نقاشی خاکدان بیرون نمی‌رود، اما موفق می‌شود به زندگی و خلوت او راه یابد، و به اثری قابل استناد برای شناسایی این هنرمند تبدیل شود. خاکدان از کودکیِ سختِ خانواده‌اش شروع می‌کند و از شیوه نقاشی و سخت گیری‌هایش می‌گوید، دوربین لحظات جذاب این جریان مستمر را که شبانه روزِ هنرمند را به‌هم گره زده، ثبت می‌کند. گاهی گویی خاکدان هم مثل ما، در آینه به تصویر خودش موقع نقاشی زل زده و گاهی گویی ما به روح او نزدیک شده‌ایم تا بدانیم برای ثبت یک نقاشی چقدر زمان لازم است و چه عرق‌ریزان روحی در جریان است تا تابلو، پدید آید.

ثبت مهارت‌های خاکدان مثل آشپزی و یا علاقه‌هایش (فیلم و موسیقی) و پیوند آن با نقاشی فکر شده است، هیچ چیز فیلم بدون نشانه‌های متعلق به دنیای نقاشی نیست. رنگ‌ها، قاب‌ها، نورها و مکث‌ها فکر شده و در پیوند با روح بی‌قرار خاکدان هستند. او بذله‌گو و طناز است، کارگردان توانسته این بخش از شخصیت او را به نمایش بگذارد. گاهی تلخ و عصبی است و فیلم در فصلی این را هم نشان می‌دهد. مهاجرت بخشی از زندگی خاکدان است، فیلم این هجرت، جا به جایی ناخواسته و پیامدهایش را به نمایش می‌گذارد و این مضمون را به چمدان‌های پرشمارِ نقاشی‌های خاکدان ربط می‌دهد و استفاده درستی از این تم، در آغاز و پایان فیلم دارد.

«اسبی که شیهه نمی‌کشد» برای بیننده‌ای که خاکدان را نمی‌شناسد و تماشاگری که شناختی نسبی از این نقاش نامدار ایرانی دارد، فیلمی تماشایی است. مخاطب خاص هم قطعا از تماشای این پرتره هنرمندانه لذت بسیار خواهد برد. در یک سوم پایانی فیلم، فیلمساز برگ برنده دیگری رو می‌کند و به پدر خاکدان (ولی الله خاکدان طراح صحنه و دکور باسابقه) و به عشق واحد به سینما اشاره می‌کند.

سالها پیش بهرام توکلی در «پرسه در مه» با روایت زندگی یک آهنگساز (شهاب حسینی) به موضوع خلق اثر هنری و طغیان هنرمند برای زایش و نوآوری اشاره کرده بود. فیلم توکلی جنون برای آفرینش را نمایش می‌داد و بهایی را که هنرمند واقعی برای خلق اثر می‌پردازد، به تصویر می‌کشید. بزرگترین و مهمترین امتیاز «اسبی که شیهه نمی‌کشد» (محمدرضا عینی) به عنوان یک مستند پرتره، این است که شکوه خلق اثر هنری را ثبت می‌کند و در ساختاری زیبا، چشم‌نواز و فکر شده، بی آنکه خالق مستند را برجسته کند، توجه تماشاگر را به موضوع جلب می‌کند.