خبرگزاری تسنیم ـ عباس نورزائی، فعال سیاسی و اجتماعی| واژهها گاهی زندهتر از انسانها زندگی میکنند و معنایشان را با شرایط اجتماعی تغییر میدهند. در سیستان و بلوچستان برخی واژههای بومی که روزگاری بوی زندگی و برکت میدادند، امروز نشانی از فقر، بیکاری و معیشت سخت یافتهاند. طنزی تلخ در جریان است؛ جایی که مردم برای بقا، معنا را هم قاچاق میکنند.
«مشک»، روزگاری یادآور پوست فرآوری شده گوسفند یا بز بود؛ ظرفی که از درونش دوغ و روغن مسکه و امید بیرون میآمد. آن مشک، بوی زندگی میداد و از دل رمه و صحرا به خانهها میرسید. اما امروز در سیستان و بلوچستان «مشک» به ظرفی پیویسی بدل شده است که در آن بنزین قاچاق حمل میشود. ظرفی که بهجای طعم شیر، بوی سوخت میدهد؛ نماد تلخ فاصله میان گذشتهی تولیدگر و امروزِ مصرفکنندهی ناگزیر.
«دوشیدن» هم دیگر معنای سابق را ندارد. زمانی این واژه با دام و برکت گره خورده بود؛ اما امروز خودروها، تانکرها و ماشینآلات کشاورزی دوشیده میشوند. سوخت از پمپها بیرون کشیده میشود تا در بطریهای پلاستیکی فرو رود و راهی مرز شود. دیگر از شیر خبری نیست و از آن شیرینی حیات نیز نشانی نمانده است.
و «نوشمک»… همان بستنی یخی رنگارنگی که خنکای کودکی را در تابستان میبخشید، حالا در مرز میلک، معنایی وارونه یافته است. «نوشمک» یعنی بطریهای 1.5 لیتری نوشابه و آب معدنی که درونشان بنزین است؛ قاچاق خردی که روزانه از مرز میگذرد و سود کلانی برای دلالان به همراه دارد؛ آنچنان که یکی از سرمایهداران افغانستانی در زرنج با خنده میگوید: «ولایتهای کنر، هلمند و خاشرود از همین نوشمکها تأمین میشوند!» طنز سیاهی که لبخندش، زخم فقر را عمیقتر میکند.
پشت این بازی واژهها، واقعیتی تلختر نهفته است. معدودی از سوداگران هر روز ثروتمندتر میشوند و بازار مسکن و سرمایه در زاهدان و شهرهای شمالی و خراسان رضوی در دست آنان است؛ در حالی که مردم سیستان و بلوچستان از شدت فقر به حاشیه شهرها پناه بردهاند؛ این چرخه محصول نامدیریتی اقتصادی و اجتماعی است.
راه برونرفت نه در تشدید کنترلها، بلکه در بازسازی معیشت و اعتماد است؛ با فعالسازی تعاونیهای مرزنشین، ایجاد مشاغل بومی، سرمایهگذاری در صنعت و ساماندهی فعالیتهای نظاممند مرزی باید واژهها را به معنای نخستینشان بازگرداند؛ تا «مشک» دوباره بوی شیر دهد و «نوشمک» طعم کودکی!
انتهای پیام/