شناسهٔ خبر: 75480793 - سرویس بین‌الملل
نسخه قابل چاپ منبع: ابنا | لینک خبر

پرونده «جنگجویان خارجی» در سوریه، همچنان باز است؛ آیا سناریوی بوسنی و چچن تکرار می‌شود؟

در پی درگیری‌های اخیر در «اردوگاه فرانسوی‌ها» در حومه ادلب، موضوع حضور و سرنوشت جنگجویان خارجی در سوریه بار دیگر در صدر مباحث امنیتی قرار گرفته است.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی اهل‌بیت(ع) ـ ابنا ـ روزنامه لبنانی الاخبار در گزارشی تفصیلی نوشت: رویدادهای چند روز گذشته در موسوم به «اردوگاه فرانسوی‌ها» در شمال استان ادلب ـ که بیشتر ساکنان آن را افراد دارای تابعیت فرانسه تشکیل می‌دهند ـ دوباره پرونده «جنگجویان خارجی» در سوریه را به صدر اولویت‌های امنیتی و سیاسی دمشق بازگرداند؛ پرونده‌ای که همچنان یکی از پیچیده‌ترین معضلات دولت سوریه پس از جنگ محسوب می‌شود.

به‌دنبال سقوط نظام پیشین، مسئله جنگجویان خارجی در اولویت دولت جدید سوریه قرار گرفت. این گروه‌ها خود را «سهیم در سرنگونی نظام سابق» می‌دانستند و از نقش‌شان در هموارسازی راه برای تسلط «هیئت تحریر الشام» سخن می‌گفتند.
دولت تازه برای آرام کردن آن‌ها، ایده اعطای تابعیت سوری و حتی واگذاری مناصب امنیتی و نظامی را مطرح کرد، اما این سیاست با مخالفت شدید آمریکا و اتحادیه اروپا روبه‌رو شد. غرب شرط رفع کامل تحریم‌ها و عادی‌سازی روابط با دمشق را حل‌وفصل مسئله «جنگجویان خارجی» اعلام کرد، بی‌آنکه نحوه این حل را مشخص کند.
در نتیجه، دولت سوریه تنها به اعطای تابعیت به شمار محدودی از آنان بسنده کرد و بخش بزرگی از این نیروها همچنان بدون تابعیت باقی مانده‌اند.

درگیری در «اردوگاه فرانسوی‌ها»

به گزارش الاخبار، نیروهای امنیتی سوری اخیراً «اردوگاه فرانسوی‌ها» در حومه شهر حارم (استان ادلب) را محاصره کردند. این اقدام باعث واکنش گروه‌های موسوم به «مهاجرین» و نگرانی گسترده در میان جنگجویان خارجی شد.
درگیری‌های شدیدی میان نیروهای امنیت داخلی سوریه و گروهی از مبارزان خارجی ـ که عمدتاً فرانسوی هستند و برخی از آنان با «لشکر ۸۲ ارتش سوریه» ارتباط دارند ـ درگرفت. منابع امنیتی اعلام کردند این درگیری پس از تلاش نیروهای دولتی برای بازداشت یکی از عناصر تحت تعقیب آغاز شد و با مقاومت مسلحانه مواجه گردید.

«مخیم الغرباء» که به نام «اردوگاه فرانسوی‌ها» شناخته می‌شود، تحت رهبری «عمر دیابی» مشهور به «عمر أومسن» (فرانسوی سنگالی‌تبار) اداره می‌شود و از سال ۲۰۱۳ در نزدیکی مرز ترکیه شکل گرفته است. دیابی که از شهر نیس فرانسه به سوریه آمده بود، یکی از فعال‌ترین نیروهای جذب‌کننده جنگجویان آفریقایی و فرانسوی به شمار می‌رفت. بخشی از این افراد به داعش پیوستند و گروهی دیگر در کنار عمر أومسن و نزدیک به «جبهه‌النصره» ماندند.

نگرانی از تکرار سناریوی چچن و بوسنی

الاخبار در ادامه می‌نویسد:
تحولات اخیر یادآور تجربه‌های مشابه در چچن، بوسنی و افغانستان است؛ جایی که سرنوشت جنگجویان خارجی میان حذف فیزیکی، طرد سازمان‌یافته یا ادغام محدود در جوامع میزبان تقسیم شد.

تجربه چچن

در جنگ‌های چچن (۱۹۹۴ و ۱۹۹۹)، میان ۵۰۰ تا ۷۰۰ مبارز خارجی از کشورهای عربی و اسلامی به نیروهای چچنی پیوستند. با تشدید کنترل روسیه پس از سال ۲۰۰۰، بیشتر آنان یا کشته شدند ـ از جمله «ابوالحفص اردنی» در سال ۲۰۰۶ ـ یا به ترکیه و کشورهای مبدأ خود گریختند.
بسیاری از آنان بعدها در عراق و سپس سوریه ظاهر شدند. روسیه هیچ‌گاه اقدام به اخراج رسمی نکرد، بلکه با عملیات نظامی و اطلاعاتی گسترده آنان را از بین برد.

تجربه بوسنی و هرزگوین

در جنگ بوسنی (۱۹۹۲ تا ۱۹۹۵) نیز صدها مبارز خارجی به ارتش بوسنی پیوستند و واحدهایی مانند «گردان مجاهدین» را تشکیل دادند.
پس از توافق صلح «دیتون»، آمریکا و غرب شرط کمک مالی و نظامی به سارایوو را اخراج تمام نیروهای خارجی قرار دادند.
در نتیجه، ده‌ها تن از آنان تابعیت خود را از دست دادند و صدها نفر بین سال‌های ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۲ به اجبار از کشور اخراج شدند.
با این حال، برخی از آنان در روستاهای کوهستانی باقی ماندند و بعدها هسته‌های نخستین جریان‌های سلفی در بالکان را شکل دادند.

تجربه افغانستان

از زمان جنگ علیه شوروی (۱۹۷۹–۱۹۸۹)، افغانستان مرکز تجمع جنگجویان خارجی بود و از دل آن گروه‌هایی مانند القاعده پدید آمدند.
پس از بازگشت طالبان به قدرت در ۲۰۲۱، سرنوشت این نیروها میان سه گزینه تقسیم شد: بازداشت یا نظارت شدید، بازگرداندن به کشورهایشان از طریق توافقات اطلاعاتی با همسایگان مانند پاکستان، یا ماندن در صفوف طالبان با شرط وفاداری کامل.
هیچ روند اخراج جمعی رسمی وجود نداشت، اما محدودیت‌ها و کنترل‌ها افزایش یافت.

درس‌های سه تجربه

تحلیل سه پرونده نشان می‌دهد که سرنوشت «جنگجویان خارجی» در هر کشور به ساختار سیاسی پس از جنگ و میزان نفوذ خارجی بستگی دارد.
روسیه گزینه نظامی را برگزید، بوسنی به اخراج رسمی متوسل شد و افغانستان سیاست جذب محدود را پیش گرفت. اما وجه مشترک همه آن‌ها، نبود برنامه بازپروری یا ادغام پس از جنگ بود؛ عاملی که سبب شد این نیروها بعدها در مناطق درگیری دیگر مانند عراق، سوریه و یمن دوباره ظهور کنند.

وضعیت کنونی در سوریه

الاخبار می‌نویسد: جنگجویان خارجی در سوریه از ملیت‌های گوناگون‌اند؛ از جمله چینی‌های اویغور ترکستانی (بزرگ‌ترین گروه)، چچنی‌ها، و عرب‌هایی از کشورهای خلیج فارس، اردن، مصر، تونس و مغرب.
همچنین شماری از اروپایی‌ها از فرانسه، بریتانیا و آلمان حضور دارند که بیشترشان به کشورشان بازگشته‌اند. افزون بر این، اتباع ازبک، تاجیک، ترک و آلبانیایی نیز در این ترکیب دیده می‌شوند.

به باور تحلیلگران، یکی از سه سناریوی زیر ممکن است در سوریه اجرا شود:

  1. ادغام داخلی: پذیرش مبارزان خارجی به‌عنوان شهروندان عادی با تعهد به رعایت قانون و پرهیز از فعالیت مسلحانه یا سیاسی.

  2. بازگشت به کشورهای مبدأ: بازگرداندن آنان و اجرای برنامه‌های بازپروری، هرچند در کشورهای امنیتی این گزینه معمولاً به بازداشت منتهی می‌شود.

  3. پناه سیاسی گزینشی: اعطای پناهندگی از سوی برخی کشورها به جهادی‌هایی که از بازگشت می‌ترسند، به‌ویژه در چارچوب منافع اطلاعاتی.

در پایان گزارش آمده است: فروپاشی شبکه‌های جهادی پس از پایان جنگ‌ها، به گسترش موج‌های تازه خشونت فرامرزی انجامیده و بازگشت آنان به کشورهای مبدأ نیز چالش‌های امنیتی بزرگی برای دستگاه‌های اطلاعاتی در اروپا و جهان عرب ایجاد کرده است.
تجربه‌های چچن، بوسنی و افغانستان نشان می‌دهد که نبود سیاست‌های ادغام و بازپروری پس از جنگ، زمینه‌ساز بازتولید چرخه تروریسم و خشونت در نقاط دیگر جهان می‌شود.

........
پایان پیام/

برچسب‌ها: