به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه، در پی بازپخش سریال یوسف پیامبر، شاهکاری از مرحوم فرج الله سلحشور در سینمای جمهوری اسلامی ایران، حجت الاسلام محمد جواد ایزدپناه در نوشتاری با عنوان "تجربه تعالی در قاب تلویزیون با سریال یوسف پیامبر (ع)" آورده است:
سریال یوسف پیامبر با استقبال زیادی در کشورهای مختلف مواجه شد. این خبری است که عزّت الله ضرغامی رئیس وقت صداو سیما، در دیدار دست اندرکاران این سریال با رهبر معظم انقلاب بیان میکند.
از دستاوردهای این مجموعه است: اینکه مرحوم سلحشور و دست اندرکاران، با این اثر توانستند انگاره امتناع و فروبستگی فن سینما را به روی بازنمایی حقایق متعالی به چالش بکشند و امکان سینمای متعالیه را به رخ کشند.
روایت عشق ولایت مدارانهی یک پدر (یعقوب) به فرزند خویش، روایت شور الاهی یک جوان واله نسبت به خدای خود و رابطهی عاشقانه و ذاکرانهی او با خداوند در دل زندگی روزمرهی خویش، روایت باور پذیر و بدور از کلیشه از مبارزه روشنگرانه با ظالمان همراه با مهرورزی عاشقانه به مستضعفین و شورِ یاریرسانی به همه دردمندان، روایت نجیبانهی داستان عشق نانجیبانه و ناخالص زلیخا و زنان مصر به یوسف، از مواردی است که این مجموعه را چنین بر پسند فطرت مخاطبینش مینشاند.
اما یکی از فرازهای شیرین و در اوج این سریال، نمایش حال یوسف و شور معصومانه و کودکانهی او در لحظاتی است که از چاه بیرون میآید و با خصومت و حقد حسودانهی برادرانش مواجه میشود.
این کودک پاکیزه که دردانهی والد و خویشان بود، وقتی در چاه بلا قرار میگیرد و جام زهر تهدید به قتل را از جانب نزدیکترین کسان و حامیان پرقدرتش، یعنی یازده برادر تنومند و رشید، به کام میکشد، خود را در تنهایی چاهِ طرد و دوری از آغوش خانواده، یگانه و تنها مییابد و در این جاست که خود را یکتا و جدا و در آغوش سرّ بیانتهای هستی یافته و "عقل جهان" (جبرئیل) بر او نمایان میشود.
زین پس یوسف یگانه و دردانه و محبوب هستی، روحی زیباتر از جسم یگانهاش و سیرتی برینتر از صورت بهترینش مییابد.
یوسف سپس در مواجهه با برادران، نصح و خیرخواهی و ایثارش نسبت به ایشان، بر دل سنگ ایشان اثر گذاشته و ایشان را وادار میسازد تا او را در قبال ثمنی بخس به کاروانی که وی را در چاه یافتهاند بفروشند و از چنگال تهدید و قتل ایشان ایمن گردانند و در دشت و صحرا به دنبال تقدیر خویش، در بند کاروان، روانه سازند.
صورت شکفته و شادان یوسف و قلب پر مهر او، شعلهی آگاهی و عصمت را از تن و درون او فرابرده و در محیط اطراف او منتشر میکند. یوسف در سفر بردگیاش، رها در دامن کاروان از دشت و دمن میگذرد. او اینک نه تنها عقل و نماد عرفان و حرّیّت شده، بلکه عقلش فعّال و اثرگذار بر محیط اطراف شده و بر هر چه دست میگذارد خرّم و سالم میشود.
در این میان مخاطب عاقل با دیدن این صحنههای سریال، خاطرات معنویت و صفای کودکی خود را مرور میکند و دو درد وجودش را با تیر هجران به هم میپیچد:
درد فراق عقل معصومانه و بالفعل کودکی
درد حسرت و غبطه به عنایت الاهی به دردانهی خود یوسف و فعالیّت و برکت و اثرگذاری عقل او بر محیط پیرامونش.
انصافا باید گفت فرج الله سلحشور، به خوبی از پس به تصویر کشیدن معانی حقیقی دین در روایت تصویری از قصهی این شخصیت عظیم تاریخی برآمده است، شخصیتی که برکاتش در نهایت مصر و تاریخ آن را در برمیگیرد و چه بسا با حضور بنیاسرائیل در مصر، زمینه را برای تقویت آیین یکتاپرستی در جهان و در نهایت ظهور موسای عمران در سدههای پس از خود فراهم کرده باشد.
باید تاکید کرد که بازآفرینی شخصیت یکتای یوسف ع، در قاب تلویزیون، پیامآور عقل توحیدی و تدبیربرخوردار از هدایت و نصرت الاهی، برای قلب و جان انسان امروز بود تا آموزهی تعالی و حرّیّت را پیشهی خویش در هر شغل و جایگاه اجتماعی گرداند.