سعید رجبیفروتن: نمیدانم این چه کاری است که سینماگران ما پیش هر مسئول مربوط و نامربوط با سینما که میروند، از اینکه طرح و فیلمنامههایشان روی دستشان مانده است، گلایه میکنند و عقیده دارند که در حق آنها ظلم و اجحاف شده است. این عده در ادامه برای جبران مافات و حقوق از دست رفته، مسئول مربوطه را به سرمایهگذاری در تولید فیلم تشویق میکنند تا سینما خدمات آنها را نیز به زیباترین شکل بازنمایی کند.
به نظرم این کار چند اشکال دارد، غرور و عزتنفس فیلمساز را میشکند. مسئول مربوطه از فضای فیلمسازی در کشور بیخبر است و کمکی به سینماگر شاکی نمیتواند بکند. «دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد»
اشکال دیگر این است که در این سالها حضور دولتیها و حکومتیها به قدر کافی در سینما پر رنگ شده است، صلاح نیست ارگانهایی دیگری به این جمع بپیوندند و با نابلدی تعادل و توازن هزینهها و دستمزدها را بدتر از این که هست، بکنند.
مشارکت در تولید فیلم و هر گونه حمایتی مستلزم فهم و درک عمیق از هنر٫صنعت سینما است. برای انجام ماموریت و تکالیفی در قبال سینما هر دستگاهی نیازمند سازوکار اجرایی لازم است تا بتواند رویکرد حرفهای از خود نشان دهد و حاشیهای بر حاشیههای موجود نزند.
ترجیح منافع عمومی بر مطالبات فردی کمترین انتظاری است که سینماگران در دیدار با مسئولان فرهنگی و اجتماعی باید به آن توجه کنند. اگر از دست مسئول مربوطه کاری ساخته باشد، نفع آن به همه میرسد و ای بسا مشکلات شخصی افراد نیز در پرتو آن تا حدی حل و فصل گردد.
نکته بعدی آن است که سینماگران تواناییها و شایستگیهای خود را در دست و پنجه نرم کردن با موانع و کارشکنیها باید نشان دهند. در اینصورت ثابت میکنند که وجود یکی دو کار خوب در کارنامه سینمایی آنها اتفاقی نبوده است و این راه میتواند ادامه داشته باشد. سینما در پشت صحنه نیز به قهرمانانی نیاز دارد تا دست بر زانوی خود زده و هوشمندانه و خستگیناپذیر، گلیم خود را از آب بیرون کشند. شعار نمیدهم میدانم که در شرایط وانفسای اقتصادی موجود به فرض هم که مجوز ساخت فیلمی صادرشود، یافتن سرمایهگذار حکایت «دست ما کوتاه و خرما بر نخیل» است ولی قبول کنیم زنجموره کردن صفت مردان با اراده و دلسپرده به عنایت باری تعالی نیست.
در اصل ۸ قانون اساسی امر به معروف و نهی از منکر وظیفهای همگانی و متقابل به شمار آمده است. منظور از متقابل یعنی دولت در برابر مردم و بالعکس و همچنین مردم در برابر مردم
ده سال پیش مجلس برای اجرایی کردن این اصل قانون حمایت از آمران به معروف و نهی از منکر را تصویب کرد. قانونی که در تحقیقات دانشگاهی آسیبشناسی شده و نتوانسته است در عمل به تحقق اصل ۸ قانون اساسی منجر شود.
به اعتقاد من جمهوری اسلامی و همه ارکان و اجزای آن در اصل برای بسط عدالت، ترویج فضیلتها، تحقق قانون، جلوگیری از ویژهخواری و مقابله با فساد، خدمت به مردم و رفاه آنها و توسعه همه جانبه کشور استقرار یافته است. در واقع روح و فلسفه امر به معروف و نهی از منکر در تاروپود این حکومت میبایست تنیده میشد. تاسیس و ایجاد یک نهاد و ستادی به این نام که از روز اول برای مقابله با بدحجابی و بدپوششی تاسیس شده است، تخفیف و کوچک شمردن فریضه امر به معروف و محدود کردن آن به امور ظاهری است. نمیدانم ستاد از چه سالی شکل گرفته است اما در تمام این مدت به نسبت هزینههای اجتماعی به بار نشانده، توفیق چندانی نداشته است. در جلسه اخیر معاون اجتماعی و حاکمیتی ستاد صحبت از تشکیل «گشت مدیران» و نظارت بر همه سطوح حاکمیتی کرد. به نظرم این کار ناشدنی است زیرا تعداد مدیران، سازمانها و دستگاهها در سه قوه کشور تناسبی با بضاعت اندک و عِده و عُدّه ستاد ندارد. اصولاً دستگاههای متعدد نظارتی و بازرسی تشکیل شدهاند تا سلامت نظام اداری را تضمین کرده و پاسخگوی شکایات و اعتراضات مردمی باشند. ایرادی اگر هست، در ناکارآمدی مدیران و ساختارهای فسادآفرین است. وای به روزی که سازمانهای عریض و طویل بازرسی و نظارت جناحی عمل کنند. از خطاهای یک دولت چشمپوشی کنند و در دولت دیگری مو را از ماست کشیده و ایرادهای بنی اسرائیلی بگیرند. بنابراین اصلاح و بازنگری دائمی شیوه حکمرانی متناسب با اقتضائات و نیازهای روز گام اساسی در مسیر عینی امر به معروف و نهی از منکر است.
دلم میخواست زمان کش میآمد و پنج دقیقه فرصت صحبت آنقدر زود تمام نمیشد. تازه موتورم گرم شده بود. میخواستم بگویم آقای میزبان دوست داشتم تو اولین کسی باشی که به آن سرداری که طعنه به یک رجل سیاسی از دنیا رفته زد، زنگ بزنی و اشتباه و لغزش او را یادآور شوی. قرآن و پیامبر رحمت سفارشهای زیادی در زمینه پرهیز از طعنه و کنایه کردهاند.
آقای میزبان آیا در گوش آن یکی سردار نجوا کردی که انتشار تصاویر ضیافت پرخرج و لاکچری عروسی فرزندش، خاطر مردم را جریحه دار کرد، تشر زدی که نه این قرارمان نبود. خوب میدانی بسیاری از جوانها آرزوی ازدواج کمخرج برایشان به یک رویای دستنیافتنی تبدیل شده و به همین خاطر به مواد خیال آفرین روی آوردهاند.
گفتم نجوا یادم آمد در جلسه به مضمون آیه ۱۱۴ سوره نساء اشاره کردم آنجا که صاحب وحی میفرماید، در اکثر نجوا و حرفهای در گوشی آنها خیری نیست مگر برای امر به نیکی، معروف و اصلاح امور مردم.
غرض اینکه امر به معروف در بسیاری از موقعیتها نجواگونه است و نمیتوان با گزارش تلویزیونی و مصاحبه خبری آن را جار زد. «غلام همت آن نازنینم که کار خیر بیروی و ریا کرد.»
مراکزی مثل ستاد امر به معروف و ضابطین انتظامی آنقدر که قبل از واقعه سال ۱۴۰۱ به رعایت حداکثری موازین شرعی اهمیت میدادند به عرف و هنجارهای عمومی جامعه بها و ضریب نمیدادند. کافی بود تا زلف طبیعی و یا مصنوعی بازیگر زنی در فیلمها بیرون بزند و مدیران نظارتی به اباحهگری متهم شوند. بارها دبیران جشنوارههای دولتی و غیردولتی به خاطر سرووضع ظاهری و پوشش میهمانان در برابر اتهامات وارده، مورد استنطاق قرار گرفتند و مراتب به عنوان پیشینه منفی در سوابق آنها درج شد.
حال آنکه تاریخ و حافظه جمعی ما ایرانیان پیش و پس از اسلام گواهی میدهد که گوهر عفاف در پوشش و رفتار زنان تابنده بوده است. گیسوان بافته و رها شده از زیر شال سر زنان عشایر، دستار(کُلکِه)زنان کرد، مکنای زنان یزدی ترکیب زیبا و سنتی برای بانوان در عرصه عمومی بوده است.
به مُخیّله من خطور نمیکرد که یک روز به خاطر استفاده زنان اشرافی و تازه به دوران رسیده از توربان برای پوشش موی سر در یکی از سریالهای نمایش خانگی مورد پرسش قرار بگیرم و متهم به ترویج آن به جای چادر و مقنعه شوم.
امروز پیامکی از جشنواره فیلم کوتاه آمده بود: «از اینکه با رعایت پوشش عفیفانه ما را در برگزاری بهتر جشنواره یاری میکنید، سپاسگزاریم»
ما از اول باید با همین لحن و ادبیات با مردم سخن میگفتیم و با اصرار بر مطالبه حداکثری، آنها را به رفتار ریاکارانه و لجبازی سوق نمیدادیم. دقت کرده باشید در مجامع عمومی اکثر زنان بیحجاب شال و روسری در دست و یا روی شانه دارند. برخورد درست و دلسوزانه ممکن است، شال و روسری را به روی سر زنان برگرداند و تکرار رویکردهای غلط گذشته سبب حذف آن از دست زنان خواهد شد. پس انتخاب با من و شماست که از گذشته عبرت گرفتهایم یانه
خوشبختانه آنطور که من از سخنان میزبان دستگیرم شد گسیل ۸۰ هزار نیروی آموزش دیده به خیابانها در دستور کار نیست بلکه تاکید بر تداوم آموزشهای اصولی به این جمعیت داوطلب و علاقهمند برای گسترش فرهنگ حجاب و عفاف بدون استفاده از اهرمهای فشار و ایجاد اصطکاک است.
چگونه و به چه روش نمیدانم!
سعید رجبیفروتن: نمیدانم این چه کاری است که سینماگران ما پیش هر مسئول مربوط و نامربوط با سینما که میروند، از اینکه طرح و فیلمنامههایشان روی دستشان مانده است، گلایه میکنند و عقیده دارند که در حق آنها ظلم و اجحاف شده است. این عده در ادامه برای جبران مافات و حقوق از دست رفته، مسئول مربوطه را به سرمایهگذاری در تولید فیلم تشویق میکنند تا سینما خدمات آنها را نیز به زیباترین شکل بازنمایی کند.
به نظرم این کار چند اشکال دارد، غرور و عزتنفس فیلمساز را میشکند. مسئول مربوطه از فضای فیلمسازی در کشور بیخبر است و کمکی به سینماگر شاکی نمیتواند بکند. «دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد»
اشکال دیگر این است که در این سالها حضور دولتیها و حکومتیها به قدر کافی در سینما پر رنگ شده است، صلاح نیست ارگانهایی دیگری به این جمع بپیوندند و با نابلدی تعادل و توازن هزینهها و دستمزدها را بدتر از این که هست، بکنند.
مشارکت در تولید فیلم و هر گونه حمایتی مستلزم فهم و درک عمیق از هنر٫صنعت سینما است. برای انجام ماموریت و تکالیفی در قبال سینما هر دستگاهی نیازمند سازوکار اجرایی لازم است تا بتواند رویکرد حرفهای از خود نشان دهد و حاشیهای بر حاشیههای موجود نزند.
ترجیح منافع عمومی بر مطالبات فردی کمترین انتظاری است که سینماگران در دیدار با مسئولان فرهنگی و اجتماعی باید به آن توجه کنند. اگر از دست مسئول مربوطه کاری ساخته باشد، نفع آن به همه میرسد و ای بسا مشکلات شخصی افراد نیز در پرتو آن تا حدی حل و فصل گردد.
نکته بعدی آن است که سینماگران تواناییها و شایستگیهای خود را در دست و پنجه نرم کردن با موانع و کارشکنیها باید نشان دهند. در اینصورت ثابت میکنند که وجود یکی دو کار خوب در کارنامه سینمایی آنها اتفاقی نبوده است و این راه میتواند ادامه داشته باشد. سینما در پشت صحنه نیز به قهرمانانی نیاز دارد تا دست بر زانوی خود زده و هوشمندانه و خستگیناپذیر، گلیم خود را از آب بیرون کشند. شعار نمیدهم میدانم که در شرایط وانفسای اقتصادی موجود به فرض هم که مجوز ساخت فیلمی صادرشود، یافتن سرمایهگذار حکایت «دست ما کوتاه و خرما بر نخیل» است ولی قبول کنیم زنجموره کردن صفت مردان با اراده و دلسپرده به عنایت باری تعالی نیست.
در اصل ۸ قانون اساسی امر به معروف و نهی از منکر وظیفهای همگانی و متقابل به شمار آمده است. منظور از متقابل یعنی دولت در برابر مردم و بالعکس و همچنین مردم در برابر مردم
ده سال پیش مجلس برای اجرایی کردن این اصل قانون حمایت از آمران به معروف و نهی از منکر را تصویب کرد. قانونی که در تحقیقات دانشگاهی آسیبشناسی شده و نتوانسته است در عمل به تحقق اصل ۸ قانون اساسی منجر شود.
به اعتقاد من جمهوری اسلامی و همه ارکان و اجزای آن در اصل برای بسط عدالت، ترویج فضیلتها، تحقق قانون، جلوگیری از ویژهخواری و مقابله با فساد، خدمت به مردم و رفاه آنها و توسعه همه جانبه کشور استقرار یافته است. در واقع روح و فلسفه امر به معروف و نهی از منکر در تاروپود این حکومت میبایست تنیده میشد. تاسیس و ایجاد یک نهاد و ستادی به این نام که از روز اول برای مقابله با بدحجابی و بدپوششی تاسیس شده است، تخفیف و کوچک شمردن فریضه امر به معروف و محدود کردن آن به امور ظاهری است. نمیدانم ستاد از چه سالی شکل گرفته است اما در تمام این مدت به نسبت هزینههای اجتماعی به بار نشانده، توفیق چندانی نداشته است. در جلسه اخیر معاون اجتماعی و حاکمیتی ستاد صحبت از تشکیل «گشت مدیران» و نظارت بر همه سطوح حاکمیتی کرد. به نظرم این کار ناشدنی است زیرا تعداد مدیران، سازمانها و دستگاهها در سه قوه کشور تناسبی با بضاعت اندک و عِده و عُدّه ستاد ندارد. اصولاً دستگاههای متعدد نظارتی و بازرسی تشکیل شدهاند تا سلامت نظام اداری را تضمین کرده و پاسخگوی شکایات و اعتراضات مردمی باشند. ایرادی اگر هست، در ناکارآمدی مدیران و ساختارهای فسادآفرین است. وای به روزی که سازمانهای عریض و طویل بازرسی و نظارت جناحی عمل کنند. از خطاهای یک دولت چشمپوشی کنند و در دولت دیگری مو را از ماست کشیده و ایرادهای بنی اسرائیلی بگیرند. بنابراین اصلاح و بازنگری دائمی شیوه حکمرانی متناسب با اقتضائات و نیازهای روز گام اساسی در مسیر عینی امر به معروف و نهی از منکر است.
دلم میخواست زمان کش میآمد و پنج دقیقه فرصت صحبت آنقدر زود تمام نمیشد. تازه موتورم گرم شده بود. میخواستم بگویم آقای میزبان دوست داشتم تو اولین کسی باشی که به آن سرداری که طعنه به یک رجل سیاسی از دنیا رفته زد، زنگ بزنی و اشتباه و لغزش او را یادآور شوی. قرآن و پیامبر رحمت سفارشهای زیادی در زمینه پرهیز از طعنه و کنایه کردهاند.
آقای میزبان آیا در گوش آن یکی سردار نجوا کردی که انتشار تصاویر ضیافت پرخرج و لاکچری عروسی فرزندش، خاطر مردم را جریحه دار کرد، تشر زدی که نه این قرارمان نبود. خوب میدانی بسیاری از جوانها آرزوی ازدواج کمخرج برایشان به یک رویای دستنیافتنی تبدیل شده و به همین خاطر به مواد خیال آفرین روی آوردهاند.
گفتم نجوا یادم آمد در جلسه به مضمون آیه ۱۱۴ سوره نساء اشاره کردم آنجا که صاحب وحی میفرماید، در اکثر نجوا و حرفهای در گوشی آنها خیری نیست مگر برای امر به نیکی، معروف و اصلاح امور مردم.
غرض اینکه امر به معروف در بسیاری از موقعیتها نجواگونه است و نمیتوان با گزارش تلویزیونی و مصاحبه خبری آن را جار زد. «غلام همت آن نازنینم که کار خیر بیروی و ریا کرد.»
مراکزی مثل ستاد امر به معروف و ضابطین انتظامی آنقدر که قبل از واقعه سال ۱۴۰۱ به رعایت حداکثری موازین شرعی اهمیت میدادند به عرف و هنجارهای عمومی جامعه بها و ضریب نمیدادند. کافی بود تا زلف طبیعی و یا مصنوعی بازیگر زنی در فیلمها بیرون بزند و مدیران نظارتی به اباحهگری متهم شوند. بارها دبیران جشنوارههای دولتی و غیردولتی به خاطر سرووضع ظاهری و پوشش میهمانان در برابر اتهامات وارده، مورد استنطاق قرار گرفتند و مراتب به عنوان پیشینه منفی در سوابق آنها درج شد.
حال آنکه تاریخ و حافظه جمعی ما ایرانیان پیش و پس از اسلام گواهی میدهد که گوهر عفاف در پوشش و رفتار زنان تابنده بوده است. گیسوان بافته و رها شده از زیر شال سر زنان عشایر، دستار(کُلکِه)زنان کرد، مکنای زنان یزدی ترکیب زیبا و سنتی برای بانوان در عرصه عمومی بوده است.
به مُخیّله من خطور نمیکرد که یک روز به خاطر استفاده زنان اشرافی و تازه به دوران رسیده از توربان برای پوشش موی سر در یکی از سریالهای نمایش خانگی مورد پرسش قرار بگیرم و متهم به ترویج آن به جای چادر و مقنعه شوم.
امروز پیامکی از جشنواره فیلم کوتاه آمده بود: «از اینکه با رعایت پوشش عفیفانه ما را در برگزاری بهتر جشنواره یاری میکنید، سپاسگزاریم»
ما از اول باید با همین لحن و ادبیات با مردم سخن میگفتیم و با اصرار بر مطالبه حداکثری، آنها را به رفتار ریاکارانه و لجبازی سوق نمیدادیم. دقت کرده باشید در مجامع عمومی اکثر زنان بیحجاب شال و روسری در دست و یا روی شانه دارند. برخورد درست و دلسوزانه ممکن است، شال و روسری را به روی سر زنان برگرداند و تکرار رویکردهای غلط گذشته سبب حذف آن از دست زنان خواهد شد. پس انتخاب با من و شماست که از گذشته عبرت گرفتهایم یانه
خوشبختانه آنطور که من از سخنان میزبان دستگیرم شد گسیل ۸۰ هزار نیروی آموزش دیده به خیابانها در دستور کار نیست بلکه تاکید بر تداوم آموزشهای اصولی به این جمعیت داوطلب و علاقهمند برای گسترش فرهنگ حجاب و عفاف بدون استفاده از اهرمهای فشار و ایجاد اصطکاک است.
چگونه و به چه روش نمیدانم!