به گزارش اطلاعات آنلاین، صحبتهای شب گذشته وحید هاشمیان در برنامه فوتبال برتر بخشهایی تاریک از ماجراهای باشگاه پرسپولیس را روشن کرد. هاشمیان، فارغ از اینکه سرمربی موفقی در پرسپولیس بوده یا نه، و جدا از بحث اینکه کشتی ترکبرداشته سرخها با این ناخدا به مقصد میرسد یا خیر، با نحوه پاسخگویی خود نشان داد که بهخوبی میداند در برابر نقدها چگونه باید رفتار کند.
در صحبتهای او نه از ادبیات تند و زننده خبری بود و نه از حمله به منتقدان با ادبیاتی سخیف. نقد درست او به برخی برنامهسازیهای صدا وسیما نیز به شکلی مطرح شد که جای کوچکترین دفاع را برای مجری برنامه باقی نگذاشت. او برخلاف بسیاری از مربیان که منتقدانشان را مغرض، مریض یا ناآگاه مینامند، با آرامش و متانت پاسخ داد. وحید هاشمیان در قامت سرمربی، همان بازیکن محجوب و مؤدب سالهای نهچندان دور باقی مانده است. این رفتار، که در وجود او نهادینه شده، میتواند برای بسیاری از اهالی فوتبال سرمشق باشد.
او در برنامه شب گذشته، پاسخگویی صادقانه را به فرار رو به جلو ترجیح داد؛ و شاید همین ویژگی است که باعث میشود مدل رفتار و گفتارش چندان برای فضای آلوده فوتبال ایران خوشایند نباشد. در نتیجه، کنار زدن او برای مدیرانی که به «سکوت و اطاعت» خو کردهاند کار دشواری نیست. جامعه هواداری نیز، هرچند از نتایج تیمش شاکی و نگران است، گاه ناخواسته روی همین موج احساسی حرکت میکند.
اما سؤال اساسی از تصمیمسازان باشگاه این است: اگر این سرمربی ضعیف بود، چرا در ابتدا بر سر کار آمد؟ و اکنون چه تضمینی وجود دارد که در انتخاب بعدی، اشتباهی بزرگتر رخ ندهد؟ اگر اندیشهای درست پشت آن تصمیم اولیه بوده، چرا امروز کسی از آن دفاع نمیکند؟ بازی با اسامی خارجی و مذاکره با مربیان نامآشنا، نمیتواند عملکرد مخدوش مدیران را پنهان کند.
فوتبال ایران سالهاست از کمبود مربیانی رنج میبرد که «اخلاق» را به اندازهی «نتیجه» جدی بگیرند. هاشمیان شاید هنوز به آن جایگاه رؤیایی در مربیگری نرسیده باشد، اما نوع نگاه و رفتارش یادآور نسلی است که اعتبار را نه در قهرمانیهای زودگذر، بلکه در صداقت ماندگار میدانست. شاید فوتبال ما بیش از هر چیز، به بازگشت چنین روحیههایی نیاز دارد.
به گزارش اطلاعات آنلاین، صحبتهای شب گذشته وحید هاشمیان در برنامه فوتبال برتر بخشهایی تاریک از ماجراهای باشگاه پرسپولیس را روشن کرد. هاشمیان، فارغ از اینکه سرمربی موفقی در پرسپولیس بوده یا نه، و جدا از بحث اینکه کشتی ترکبرداشته سرخها با این ناخدا به مقصد میرسد یا خیر، با نحوه پاسخگویی خود نشان داد که بهخوبی میداند در برابر نقدها چگونه باید رفتار کند.
در صحبتهای او نه از ادبیات تند و زننده خبری بود و نه از حمله به منتقدان با ادبیاتی سخیف. نقد درست او به برخی برنامهسازیهای صدا وسیما نیز به شکلی مطرح شد که جای کوچکترین دفاع را برای مجری برنامه باقی نگذاشت. او برخلاف بسیاری از مربیان که منتقدانشان را مغرض، مریض یا ناآگاه مینامند، با آرامش و متانت پاسخ داد. وحید هاشمیان در قامت سرمربی، همان بازیکن محجوب و مؤدب سالهای نهچندان دور باقی مانده است. این رفتار، که در وجود او نهادینه شده، میتواند برای بسیاری از اهالی فوتبال سرمشق باشد.
او در برنامه شب گذشته، پاسخگویی صادقانه را به فرار رو به جلو ترجیح داد؛ و شاید همین ویژگی است که باعث میشود مدل رفتار و گفتارش چندان برای فضای آلوده فوتبال ایران خوشایند نباشد. در نتیجه، کنار زدن او برای مدیرانی که به «سکوت و اطاعت» خو کردهاند کار دشواری نیست. جامعه هواداری نیز، هرچند از نتایج تیمش شاکی و نگران است، گاه ناخواسته روی همین موج احساسی حرکت میکند.
اما سؤال اساسی از تصمیمسازان باشگاه این است: اگر این سرمربی ضعیف بود، چرا در ابتدا بر سر کار آمد؟ و اکنون چه تضمینی وجود دارد که در انتخاب بعدی، اشتباهی بزرگتر رخ ندهد؟ اگر اندیشهای درست پشت آن تصمیم اولیه بوده، چرا امروز کسی از آن دفاع نمیکند؟ بازی با اسامی خارجی و مذاکره با مربیان نامآشنا، نمیتواند عملکرد مخدوش مدیران را پنهان کند.
فوتبال ایران سالهاست از کمبود مربیانی رنج میبرد که «اخلاق» را به اندازهی «نتیجه» جدی بگیرند. هاشمیان شاید هنوز به آن جایگاه رؤیایی در مربیگری نرسیده باشد، اما نوع نگاه و رفتارش یادآور نسلی است که اعتبار را نه در قهرمانیهای زودگذر، بلکه در صداقت ماندگار میدانست. شاید فوتبال ما بیش از هر چیز، به بازگشت چنین روحیههایی نیاز دارد.