شناسهٔ خبر: 75405001 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: حوزه | لینک خبر

۱۵ گام کار تشکیلاتی / چگونه حلقه‌های میانی می‌توانند سرنوشت کشور را عوض کنند؟

حوزه/ دکتر ملایی با نگاهی تلفیقی از قرآن، سنت، تجربه انقلاب اسلامی و دانش علوم اجتماعی، سه لایه «دینی»، «انقلابی» و «علمی» را برای تبیین ضرورت وحدت و میدان‌داری مردم ضروری دانست و گفت: در این راستا، مفهوم «سرمایه‌های اجتماعی» -از مالکیت و معرفت گرفته تا معیت، محبت و معنویت- به‌عنوان ستون‌های توانمندسازی جامعه مطرح می‌شود.

صاحب‌خبر -

خبرگزاری حوزه| در پیامی عمیق و راهبردی، مقام معظم رهبری در چهلمین روز شهادت شهدای اقتدار، هفت تکلیف بلندمدت را برای عبور از جنگ نرم و جنگ‌های چندبعدی دشمن معرفی کردند.

مصطفی ملایی رئیس کمیسیون فرهنگی-اجتماعی شورای اسلامی شهر قم و عضو کمیسیون حوزوی شورای عالی انقلاب فرهنگی با استناد به استعاره «تنگه احد»، می گوید که غفلت از این راهبردها از جمله تقویت اتحاد ملی، شور انقلابی جوانان، سرمایه‌های معنوی و انسانی برابر است با از دست دادن دستاوردهای بزرگ جنگ دفاع مقدس و جنگ دوازده‌روزه.

او با نگاهی تلفیقی از قرآن، سنت، تجربه انقلاب اسلامی و دانش علوم اجتماعی، سه لایه «دینی»، «انقلابی» و «علمی» را برای تبیین ضرورت وحدت و میدان‌داری مردم بسط می‌دهد. در این راستا، مفهوم «سرمایه‌های اجتماعی» -از مالکیت و معرفت گرفته تا معیت، محبت و معنویت- به‌عنوان ستون‌های توانمندسازی جامعه مطرح می‌شود.

ملایی همچنین با ارائه چارچوبی عملیاتی متشکل از پانزده گام کار تشکیلاتی، راهکارهایی برای شناسایی، تقویت و به‌کارگیری «حلقه‌های میانی» در جامعه ارائه می‌کند. این گفت‌وگو نه‌تنها خواننده را با ابعاد استراتژیک پیام رهبری آشنا می‌سازد، بلکه با ترکیبی هوشمندانه از فرهنگ، سیاست و مدیریت، راهی روشن برای مشارکت فعال همه قشرها -از جوان و عالم گرفته تا هنرمند و مدیر- در حفظ اقتدار ملی و معنوی کشور ترسیم می‌کند. خواندن این متن، درکی جامع از چگونگی تبدیل تهدیدهای وجودی به فرصت‌های تمدن‌سازی را به ارمغان می‌آورد.

سؤال: درباره پیام اخیر مقام معظم رهبری در چهلمین روز شهادت جمعی از هموطنان، از جمله فرماندهان و دانشمندان هسته‌ای کشور، و هفت مأموریت راهبردی که ایشان مورد توجه قرار دادند، که بخشی از آن به نهادهای حوزوی و عموم مردم و جوانان مربوط می‌شود لطفا نظر خود را بفرمایید.

رهبر انقلاب اسلامی در چهلمین روز شهادت شهدای اقتدار، پیامی مبتنی بر هفت راهبرد اساسی اعلام فرمودند. برای ورود به موضوع این پیام، از سخنان حضرت آقا آغاز می‌کنم و به روایتی از پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) در جنگ احد استناد می‌نمایم. پیامبر در آن جنگ، به گروهی پنجاه‌نفره تأکید فرمودند که در «تنگه» مذکور، چنانچه شما شاهد پیشروی ما به سوی مکه یا عقب‌نشینی‌مان به سمت مدینه بودید، هرگز آن تنگه را ترک نکنید. این تأکید، اهمیت سرنوشت‌ساز آن تنگه در جنگ احد را نشان می‌دهد.

* هفت راهبرد رهبری، نسخه بلندمدت بقای نظام است

با توجه به اینکه جنگ تحمیلی دوازده‌روزه، جنگی وجودی و ذاتی میان ما و رژیم منحوس صهیونیستی و سرپرست آن، یعنی آمریکای جنایتکار، است، اختلاف ما با آنان اختلافی وجودی و موجودیتی محسوب می‌شود. در این راستا، حضرت آقا در پیام اخیر خود اشاره فرمودند که این جنگ، جنگ وجودی یا موجودیتی است؛ همان‌گونه که در دیدار با آقای نبیه بری در سال ۱۴۴۳ هجری قمری فرمودند.

از این رو، هنگامی که حضرت آقا این هفت راهبرد را بیان می‌فرمایند، اولین نکته‌ای که باید مد نظر قرار گیرد این است که این هفت راهبرد، در واقع هفت تکلیف راهبردی هستند که انجام آن‌ها مستلزم تلاش، جهاد، پذیرش سختی و تاب‌آوری است؛ یعنی این امر در فضای راحتی و آسایش صورت نمی‌پذیرد. از سوی دیگر، هنگامی که حضرت آقا از «راهبرد» یاد می‌فرمایند، منظور این است که این امر بلندمدت است و هدف، دستیابی به نتیجه در یک ماه یا شش ماه آینده نیست، بلکه نگاه و رویکردی بلندمدت مدنظر است. از این منظر، اگر ما از این هفت راهبرد که مقام معظم رهبری به‌عنوان نسخه‌ای بلندمدت برای حوزه‌های مختلف ارائه فرموده‌اند، غفلت کنیم و به آن توجه ننماییم، قطعاً جنگی را که با دستاوردهای بزرگی همراه بوده، از دست خواهیم داد.

* تنگه احد امروز؛ چرا غفلت از هفت راهبرد رهبری، شکست در جنگ وجودی است؟

بنابراین، این مسئله را می‌توان به‌صورت استعاره‌ای با «تنگه احد» تطبیق داد؛ یعنی اگر ما به این هفت راهبرد توجه کنیم و از غفلت دوری نماییم، پیامد آن، اقتدار و عزت خواهد بود. همان‌گونه که در نهج‌البلاغه، حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) فرموده‌اند: «پیامد اتحاد و همبستگی، اقتدار و عزت کشور است.» اما اگر ما نسبت به این هفت راهبرد بی‌توجه باشیم، شکست و ذلت را در پی خواهیم داشت.

مردم عزیز ما، در سایه اتحاد، همدلی، میدان‌داری و عزم و اراده‌ای که حضرت آقا نیز به آن اشاره فرموده‌اند، باعث شده‌اند که همه جهان، ایران و ایرانیان و شیعیان را با عزت یاد کنند. این همان فرمایش حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) است که اشاره شد. از این رو، بخش نخست این بحث این است که اگر بخواهیم در این جنگ وجودی پیروز میدان باشیم، باید به این هفت راهبرد حضرت آقا توجه کنیم و آن‌ها را همانند «تنگه احد» بدانیم؛ یعنی مراقب باشیم که در صورت بی‌توجهی، خسارات سنگینی را متحمل شویم و این مسئله هرگز نباید مورد غفلت قرار گیرد.

* «اتحاد ملی» همان «تنگه احد» ماست

نکته دیگری که می‌خواهم بیان کنم این است که در میان این راهبردها، حضرت آقا به‌ویژه بر «اتحاد ملی» تأکید فرموده‌اند. «اتحاد ملی» همان «تنگه احد» ماست. تاریخ، درس عبرتی برای ما دارد و تجربه آن را به ما منتقل می‌کند که باید مراقب باشیم تا دشمن نتواند ما را به سمت چندقطبی‌سازی سوق دهد.

در مورد این راهبرد «اتحاد ملی»، حضرت آقا راهبردهای دیگری نیز مطرح فرموده‌اند؛ از جمله توجه به «شور و شعور انقلابی جوانان» که در بیانیه گام دوم انقلاب نیز به آن اشاره شده و لزوم برنامه‌ریزی در این زمینه مطرح گردیده است. همچنین، بحث «سرمایه معنوی» و توصیه به «تقویت معنویت» نیز از دیگر محورهایی بود که در پیام ایشان مورد تأکید قرار گرفت. این موارد، وظایف سنگینی را بر دوش حوزه علمیه، مداحان، تریبون‌داران و سایر هدایت‌گران معنوی جامعه تحمیل می‌کند.

* تکلیف مسئولان اجرایی، امنیتی و نظامی مشخص شد

از سوی دیگر، تکلیف‌هایی نیز برای مسئولان اجرایی، امنیتی و نظامی مشخص شده است. همچنین، برای تبیین‌گران، هنرمندان و روایت‌گران جامعه نیز وظیفه‌ای خطیر تعریف شده است. همان‌گونه که گفته‌اند: «سر نی در نینوا می‌ماند اگر زینب نبود؛ کربلا در کربلا می‌ماند اگر راوی و روایت‌گر نبود.» همه این افراد وظیفه دارند که در جهاد تبیین، دستاوردها را بیان کنند. الحمدلله، این امر به‌خوبی در رسانه‌های کشور، به‌ویژه صداوسیما، محقق شده است و این نهاد در این مسیر «سنگ تمام» گذاشته است. رسانه‌ها، منبرها، مداحان و هنرمندان نیز در این زمینه میدان‌داری کرده‌اند.

حتی در حوزه علم و فناوری نیز، پیشرفت‌های چشمگیری در جامعه دانشگاهی، به‌ویژه در شهر مقدس قم، مشاهده می‌شود. جامعه دانشگاهی ما، با تشکیل قرارگاه‌های فرهنگی مانند «سبیل» در دانشگاه قم، «طلوع مهر» و سایر قرارگاه‌های فرهنگی-اجتماعی در دانشگاه‌های دیگر، نشان داده‌اند که در میدان حضور فعال دارند. دستگاه‌های اجرایی نیز از این حرکت غافل نمانده‌اند؛ به‌طوری که شهرداری قم نیز «قرارگاه حماسه» را تشکیل داده است. این اقدامات، همان روز جنگ تحمیلی دوازده‌روزه و در همان جمعه‌ای که این حادثه رخ داد، به‌موقع و هنگام انجام شد.

* بی تفاوتی نسبت به نیازهای دیگران در نگاه اسلامی جایی ندارد

انسان، موجودی اجتماعی است و نیازهای خود را از طریق جامعه تأمین می‌کند. در نگاه اسلام، دینی است که ذاتاً اجتماعی است و بی‌تفاوتی نسبت به نیازهای دیگران، در ادبیات، نگاه، رویکرد، راهبرد و جهان‌بینی اسلام، بی‌معناست. اسلام بر همکاری و توجه به نیازهای یکدیگر تأکید دارد.

می‌خواهم به این موضوع از منظر اسلام نگاه کنم. چقدر در اسلام بر وحدت و اتحاد تأکید شده است! جالب است که در نهج‌البلاغه، حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) وحدت را «منت عظیم» معرفی می‌فرمایند. خداوند متعال نیز وجود مقدس پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) را «منت» دانسته است. «منت» به چه معناست؟ یعنی نعمتی بزرگ. همان‌گونه که در قرآن کریم آمده است: «لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولًا...»؛ یعنی خداوند بر مؤمنان منت نهاد که در میانشان پیامبری فرستاد. این وجود پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)، نعمتی عظیم است، چرا که باعث وحدت و همبستگی شده است، همانند محوری که اطراف آن چرخش صورت می‌گیرد. از این رو، در ادبیات اهل بیت (علیهم‌السلام) و خود پیامبر اکرم نیز، به این موضوع اشاره‌های فراوانی شده است.

* اسلام و توجه به حرکت های جمعی

ما روزهایی برای حرکت‌های جمعی داریم، مانند نماز جمعه. این‌ها اموری هستند که در دین ما وجود دارند. نمازهای یومیه نیز در صورت ادای جماعت، اهمیت ویژه‌ای دارند؛ به‌طوری که ثواب نماز جماعت با حضور بیش از ده نفر، چنان بزرگ است که نمی‌توان آن را شمرد، چرا که ثواب آن در اجتماع مضاعف می‌شود. همچنین، مکان‌هایی مانند مساجد، به‌عنوان پایگاه‌ها و سنگرهایی برای حرکت‌های جمعی و رفع نیازهای اجتماعی در نظر گرفته شده‌اند. به همین دلیل است که در اسلام، کعبه «پرچم» دانسته شده تا بتواند مرکزی برای حرکت‌های جمعی باشد.

نکته دیگری که در نگاه اسلامی به موضوع جمعیت مطرح است، این است که خود اشخاص نیز می‌توانند محور وحدت باشند. همان‌گونه که حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) فرموده‌اند: «وجود پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) باعث وحدت است؛ از ایشان جلو نزنید که از دین خارج می‌شوید و از ایشان عقب نیفتید که گمراه می‌شوید.» خود وجود اهل بیت (علیهم‌السلام)، به‌ویژه حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام)، می‌تواند محور وحدت باشد.

در خطبه‌های نهج‌البلاغه، خود حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) را «محور آسیاب» و «چراغ راه» معرفی کرده‌اند. حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) نیز درباره جایگاه امامت فرموده‌اند که «مانند کعبه است؛ به سوی آن بروید، چرا که کعبه به سوی شما نمی‌آید.»

* شهدا و علما محور وحدتند

بنابراین، اشخاص می‌توانند محور وحدت باشند. شهدا محور وحدت‌اند، علما محور وحدت‌اند. اگر ما دسترسی مستقیم به امام زمان (عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) نداشته باشیم، طبق فرمایش ایشان: «وَأَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِیهَا إِلَی رُوَاةِ حَدِیثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِی عَلَیْکُمْ وَأَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ»، خود اشخاص نیز می‌توانند محور وحدت باشند. این همان چیزی است که امروزه همه مردم عزیز ما — چه بدحجاب، کم‌حجاب، پر حجاب یا خوش‌حجاب — فدایی ولی شده‌اند و فهمیده‌اند که ولی، محور وحدت است. اگر این وجود پربرکت حضرت آقا نبود، در برابر هجمه چندساله‌ای که دشمن برای این حمله تدارک دیده بود، همه چیز در نقش بر آب می‌شد.

تأکیدات فراوانی که در دین بر اتحاد و وحدت وجود دارد، از جمله آیه ۱۰۳ سوره آل‌عمران است که خداوند می‌فرماید: «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ»؛ یعنی همگی به ریسمان الهی چنگ بزنید و پراکنده نشوید و نعمت خدا را یاد کنید. در این آیه، به مفهوم «سرمایه اجتماعی» نیز اشاره شده است؛ چرا که جمع‌بودن، زاینده ارزش افزوده است. جالب است که در همین آیه، امام صادق (علیه‌السلام) فرموده‌اند: «نحن الحبل»؛ یعنی «ما ریسمان خداییم.» در تفاسیر، این حدیث به این معنا تفسیر شده که همانند کشتی‌ای که در دریا در حرکت است، اگر بخواهید نجات یابید، باید به این طناب بچسبید. سکان‌دار این کشتی، امام حسین (علیه‌السلام) و امام امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) هستند. اما این طناب را چه کسانی گرفته‌اند؟ دست شهدا، علما و صدیقین است. بنابراین، باید مراقب باشیم که این طناب را بگیریم تا در این دنیا نجات یابیم.

در سوره مجادله نیز خداوند می‌فرماید که به کفار بگوید: «اگر سه نفر باشید، من نفر چهارم‌تان هستم؛ اگر پنج نفر باشید، من نفر پنجم‌تان هستم.» و به مؤمنان نیز می‌فرماید که «نجوا کنید» و گروه تشکیل دهید، اما بر پایه تقوا و تقوای الهی.

در فروع دین نیز چقدر فعالیت‌های جمعی وجود دارد؟ نماز، روزه، خمس، زکات، حج، جهاد، امر به معروف و نهی از منکر — همه این‌ها نشان‌دهنده اهمیت فعالیت جمعی در اسلام است. «تولی و تبری» نیز به چه معناست؟ آیا شما زکات می‌دهید تا نسبت به گرفتاری‌های جامعه بی‌تفاوت نباشید؟ آیا خمس می‌دهید تا دست امام و جامعه در برابر نیازهایش باز بماند؟ آیا جهاد می‌کنید تا از خود بگذرید؟ البته جهاد اصغر، جهاد اکبر و جهاد کبیر هر کدام جایگاه خود را دارند که در اینجا وارد توضیح آن‌ها نمی‌شوم.

از سوی دیگر، در آیه ۳۲ سوره مائده آمده است: «مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِی الْأَرْضِ فَکَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعًا وَمَنْ أَحْیَاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعًا.» اگر به آن تاریخ نگاه کنیم، پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) در جنگی که بیش از صد سال بین قبیله‌های اوس و خزرج ادامه داشت، چه کرد؟ اتحاد میان آنان ایجاد کرد و آن‌ها را به یکدیگر پیوند داد. حتی آن پیر یهودی که می‌خواست دوباره اختلاف بیندازد، هنگامی که پیامبر این خبر را شنیدند، چنان سریع حرکت فرمودند که عبای مبارکشان چندین بار زیر پای ایشان رفت و بر زمین افتادند. این نشان‌دهنده آن است که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) چقدر به وحدت اهمیت می‌دادند.

حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) نیز پس از وفات پیامبر، چرا صبر فرمودند؟ همه آن صبر، به خاطر وحدت بود. جالب است که در نامه ۷۸ به ابوموسی اشعری، فرموده‌اند: «هیچ‌کس در امت، به اندازه من به وحدت علاقه نداشته است.» این نشان‌دهنده عمق توجه ایشان به مسئله وحدت است.

در سوره انفال، آیه ۴۶ نیز دوباره به این موضوع اشاره می‌کند: «وَأَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِیحُکُمْ»؛ یعنی از خدا و پیامبرش اطاعت کنید و با یکدیگر نزاع نکنید که ضعیف و ناامید شوید و قدرت و شوکتتان از میان برود. حضرت آقا نیز در پیام اخیر خود به این آیه اشاره فرموده‌اند.

* مردم میدان دارند

اما برش دوم در نگاه به مسئله اتحاد، همدلی و وحدت که حضرت آقا مطرح فرموده‌اند، «برش انقلاب اسلامی» است. در دوران پادشاهی و دیکتاتوری، وقتی یک ولی و امام جمعه می‌آمد و به مردم می‌گفت: «شما میدان‌دارید»، کل آن سیستم سلطنتی و دیکتاتوری کنار گذاشته می‌شد و «امت» معنا پیدا می‌کرد. امت چگونه معنا پیدا می‌کند؟ در انتخابات، راهپیمایی‌ها و نهادسازی‌ها. امام (ره) نهادهایی مانند بسیج، دفتر تبلیغات، سازمان تبلیغات، کمیته امداد، جهاد سازندگی، سپاه و... را ایجاد کردند. همچنین ستادهایی مانند زکات، خمس و نماز نیز از ابتکارات حضرت امام بود که هدفشان این بود که مردم میدان‌دار باشند و به میدان آورده شوند. این‌ها ابتکار حضرت امام بود.

۱۵ گام کار تشکیلاتی / چگونه حلقه‌های میانی می‌توانند سرنوشت کشور را عوض کنند؟

پرسش: در این قضایای جنگ روانی، برخی اندیشمندان چه به‌صورت خواسته و چه ناخواسته به دنبال ایجاد دوگانگی بین «امت و امام» یا «ملت و دولت» هستند. آیا امتی که شما مطرح می‌کنید، تنها در حوزه مسائل دینی معنا پیدا می‌کند یا این رویکرد باید در سطح ملی و برای حفظ مصالح ملی نیز حفظ شود؟

در پاسخ، در برش سوم می‌خواهم این موضوع را توضیح دهم. در نگاه علمی، دنیای امروز مفهومی به نام «سرمایه» را مطرح می‌کند که در جای خود به‌تفصیل توضیح خواهم داد. اما در اینجا، ابتدا به برش انقلاب اسلامی و سپس به برش علمی خواهم پرداخت.

در انقلاب اسلامی، تفکر امام (ره) این بود که «مردم» معنا پیدا کنند. یک پیرزن روستایی، یک روستایی ساده، یک شاگرد بنایی که به شهادت می‌رسد، یا شخصیت‌هایی مانند مصطفی کلهر، همگی معنا پیدا می‌کنند. شهید فهمیده نیز معنا پیدا می‌کند که امام (ره) فرمودند: «رهبر من، نوجوان سیزده‌ساله‌ام است.» حتی یک نوزاد نیز معنا پیدا می‌کند که امام (ره) می‌فرماید: «سربازان من در گهواره‌اند.» در این تفکر، یک کارگر می‌تواند مسئولی در جامعه باشد، یک معلم می‌تواند رئیس‌جمهور شود. این‌ها همگی نشان‌دهنده آن است که در انقلاب اسلامی، مردم معنا پیدا کرده‌اند.

در این انقلاب، حتی جایگاه امام خمینی چنان است که دشمنان نیز به سلامت ایشان بسیار توجه دارند. پانزده سال تبعید، تنها به خاطر دغدغه‌مندی نسبت به مردم بود.

* دشمن نسبت به نابودی اتحاد و وحدت برنامه های مختلفی دارد

حالا کار دشمن چیست؟ دشمن، به‌ویژه این اتحاد و وحدت را هدف قرار می‌دهد. ما دو نوع کشور داریم: کشورهایی مانند ژاپن که «شیشه‌ای» هستند و همگی از یک نژاد و قوم هستند؛ و کشورهایی مانند ایران و هند که در اصطلاح علمی «موزاییکی» هستند و از قومیت‌های مختلف تشکیل شده‌اند. در ایران، تشتت فرهنگی و اجتماعی بسیار بالاست؛ به‌طوری که حدود ۳۵۰۰ گویش مختلف در کشور وجود دارد.

دشمن با روش‌های مختلف، به دنبال توطئه است. اولین کاری که انجام می‌دهد، هدف قرار دادن جایگاه ولی است. این کار جدید نیست و از زمان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) و حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) آغاز شده است. در زمان پیامبر، به ایشان می‌گفتند «ساحر» و مردم را از گوش دادن به ایشان بازمی‌داشتند. در زمان حضرت امیر، با پول، احادیثی جعل می‌کردند. حتی هنگامی که ایشان در محراب به شهادت رسیدند، برخی می‌گفتند: «آیا علی نماز می‌خواند؟»

* شگرد دشمن؛ تمسخر، توهین، تحریف، تبعید و در ادامه شهادت

در زمان شیخ فضل‌الله نوری نیز، چون تأثیر مرجعیت را دیدند، ابتدا او را توهین کردند، سپس جملاتش را تحریف کردند و گفتند که او با شاه همکاری می‌کند و می‌خواهد جلوی مشروطیت را بگیرد؛ در حالی که شیخ فضل‌الله می‌گفت: «مشروعیت باید به مشروطیت اضافه شود.» سپس شیخ فضل‌الله، شهید نواب و شهید مدرس را شهید کردند. این‌ها با روش‌هایی مانند تخریب شخصیت، تحریف جملات، تبعید و تشکیک، این کار را انجام دادند.

در زمان جمال عبدالناصر نیز، با اینکه ایشان رئیس‌جمهور بودند و نه عالم یا مرجع، دشمنان عکسی از ایشان را با کارهای گرافیکی تغییر دادند و دروغی را در میان مردم رواج دادند.

پس از توقف جنگ دوازده‌روزه، اولین کاری که اسرائیل انجام داد، وارد کردن تجهیزات و آوردن منافقین به داخل اسرائیل بود تا بتواند چندقطبی‌سازی ایجاد کند.

در مواردی که جوابی نمی‌گرفتند، مانند شهید مدرس، ابتدا او را توهین کردند، سپس تهدید کردند و در نهایت تبعید و ترور کردند. در مورد شهید نواب نیز، ابتدا توهین کردند، سپس تطمیع کردند و گفتند: «هر پست و پولی که بخواهی به تو می‌دهیم.» اما شهید نواب پاسخ داد: «پیمان من با شما، همانند پیمان ما با معاویه است.» در نهایت نیز او را ترور کردند. این همان کاری است که اسرائیل امروزه نیز انجام می‌دهد و هرگاه راه‌های دیگر جواب ندهد، به ترور روی می‌آورد.

* هر صدایی برای ایجاد تفرقه، توطئه ای از سوی دشمن است

ما باید واقع‌بین باشیم و به هر صدایی که به دنبال ایجاد چندقطبی، دوقطبی و دوگانگی در میان این ملت است، توجه کنیم. این توطئه دشمن است و در این مورد هیچ تردیدی نباید داشت. ممکن است این توطئه مانند بازی دومینو باشد و ما تنها در حلقه آخر متوجه آن شویم، اما پشتوانه آن قطعاً دشمن است.

وظیفه ما، «لبیک» و وفاداری است. وفاداری یعنی چه؟ یعنی پایداری. سعید بن عبدالله حنفی، هنگامی که در ظهر عاشورا انواع تیرها را دریافت کرد و به محضر مبارک امام حسین (علیه‌السلام) آمد، گفت: «اوفیت بعهدی یا بن رسول‌الله»؛ یعنی من وفادار بودم و پایداری کردم. در نهایت، وفاداری به شهادت و زیبایی ختم می‌شود.

سومین وظیفه نیز «امانت‌داری» است. این کشور، این پست‌ها و جایگاه‌ها، امانت شهدا و پیامبر است.

برش سوم، برش علمی است که به تدریج به حلقه‌های علمی و حلقه‌های میانی خواهم پرداخت. در دنیای امروز، مفهومی به نام «سرمایه» مطرح است. سرمایه چیست؟ دارایی‌ای است که ارزش افزوده ایجاد می‌کند. پول، تا زمانی که در جیب است، دارایی است؛ اما هنگامی که وارد حوزه اقتصادی می‌شود، به سرمایه تبدیل می‌شود. به کسی که این کار را انجام می‌دهد، «سرمایه‌گذار» گفته می‌شود و عمل او «سرمایه‌گذاری» نام دارد. دارایی‌ای که وارد یک ماهیت مولد شود و ارزش افزوده ایجاد کند، «سود» نامیده می‌شود.

* سرمایه‌های پنهان ایران: چگونه معیت، محبت و معنویت، اقتدار ملی را می‌سازند؟

ما پنج نوع سرمایه داریم که من به آن‌ها پنج «مین» گفته‌ام:

اول: سرمایه مالکیت

یعنی پول، تجهیزات و امکانات. من در منزل شهید حاج احمد کاظمی، در سالگرد شهادت ایشان حضور داشتم. در آن مراسم، حاج قاسم سلیمانی، حاج محسن رضایی و بسیاری از شخصیت‌های نظامی حضور داشتند. سخنرانی نیز توسط حضرت آیت‌الله عابدی انجام شد و کلیپی از سخنان حاج احمد کاظمی در میان فرماندهان پخش گردید که در آن فرموده بودند: «ما تجهیزات زیادی داریم، اما مهم‌ترین سرمایه ما، ایمان است.» البته ما به تجهیزاتی مانند پدافند، امکانات نظامی و... نیز نیاز داریم که این‌ها، سرمایه اقتصادی محسوب می‌شوند.

دوم: سرمایه معرفت

یعنی سرمایه انسانی، افراد تحصیل‌کرده و نخبگان. حضرت آقا یکی از تکالیف را «پیشرفت دانش و فناوری» قرار داده‌اند که به معنای توجه به نخبگان علمی است. ما چقدر سرمایه معرفتی داریم؟ چقدر نخبه؟ چقدر رشته علمی؟ یکی از افتخارات حوزه‌های علمیه، حجم بالای رشته‌ها و تعداد طلاب است. در این فضا، باید مراقب باشیم که از لحاظ علمی، نخبگان تربیت کنیم و از آن‌ها بهره ببریم. این همان چیزی است که «سرمایه انسانی» نامیده می‌شود؛ در حالی که سرمایه اقتصادی بر دارایی‌ها و سرمایه انسانی بر دانایی متمرکز است.

سوم: سرمایه معیت

یعنی سرمایه اجتماعی که شامل میزان با هم بودن ما، تعامل، کنش اجتماعی، مشارکت، همدلی، هویت و رفتار جمعی و اعتماد است. یکی از برکات جنگ‌های دفاع مقدس هشت‌ساله و دوازده‌روزه، افزایش چشمگیر سرمایه اجتماعی ما بود. حتی کسانی که هیچ علاقه‌ای به اسلام و شیعه نداشتند و تنها ادعای وطن‌پرستی داشتند، در میدان حضور یافتند. حتی کسانی که هیچ سنخیتی با انقلاب نداشتند، پیام ارسال می‌کردند. این نشانه سرمایه اجتماعی ماست.

میزان همدلی ما نیز نشانه این سرمایه است؛ مانند آن افرادی که به‌صورت رایگان اقامت می‌پذیرفتند یا در حوادثی مانند تجریش، مردم خودشان به کمک می‌آمدند، حتی پیش از آمدن آتش‌نشانی و آمبولانس. سرمایه اجتماعی مانند تور ماهیگیری است؛ اگر تنها با قلاب ماهیگیری کنیم، صد ماهی می‌گیریم؛ اما اگر از تور استفاده کنیم، هزاران ماهی می‌گیریم و چیزی از دست نمی‌رود.

چهارم: سرمایه محبت

یعنی سرمایه روان‌شناختی. سرمایه اجتماعی، مقبولیت است و سرمایه روان‌شناختی، محبوبیت. مثلاً دختری بی‌حجاب می‌گوید: «من زیر عبای یک روحانی، امنیت بیشتری احساس می‌کنم.» این نشان‌دهنده افزایش مقبولیت نظام است. از سوی دیگر، نسبت به امر ولایت نیز محبوبیت ایجاد می‌شود و جوانان نسل Z (دهه‌های هشتاد و نود) امروزه دور حضرت آقا جمع می‌شوند. این محبوبیت، نشان‌دهنده آن است که مردم فهمیده‌اند حضرت آقا «ستون خیمه» این نظام است. انگیزه، تاب‌آوری و هدف، از مولفه‌های سرمایه روان‌شناختی هستند.

پنجم: سرمایه معنویت

که شامل ایثار، خداباوری، معادباوری و... است. در جنگ‌ها، مردم به معاد اعتقاد قوی‌تری پیدا می‌کنند و ایثار معنا می‌یابد. حضرت آقا نیز به قرائت سوره فتح، دعای نصر و دعای صحیفه سجادیه توصیه فرموده‌اند تا مردم از خدا استعانت کنند.

اوج حماقت دشمن، این است که در زمانی که همه وجود مردم ایران، غدیر و محرم است، به کشور ما حمله کند. همان‌گونه که امام (ره) فرمودند: «اسلام را زنده نگه داشتن، همین است.»

۱۵ گام کار تشکیلاتی / چگونه حلقه‌های میانی می‌توانند سرنوشت کشور را عوض کنند؟

پرسش: در سال ۱۳۹۸، حضرت آقا در دیدار با جمعی از دانشجویان، برای اولین بار به‌صورت مشخص به «حلقه‌های میانی» اشاره فرمودند و تأکید کردند که این حلقه‌ها باید شناسایی، تقویت و در عرصه‌های مختلف فعال شوند. به‌عنوان کسی که هم استاد دانشگاه هستید و هم در عرصه مدیریت شهری فعالیت دارید، چگونه می‌توان این حلقه‌های میانی را فعال‌تر کرد و تنها به وضعیت فعلی اکتفا نکرد،؟

زیباترین نوع ایثار، «زندگی تشکیلاتی» است. زندگی تشکیلاتی، فراتر از حلقه‌ها و شبکه‌هاست و به معنای ارتباطی منسجم، قوی و هماهنگ است. همان‌گونه که شهید بهشتی فرمودند: «تشکیلات، معبود نیست، بلکه معبده است»؛ یعنی تشکیلات، بستر و وسیله‌ای برای تحقق اهداف است. بنابراین، وظیفه ما به‌عنوان مدیران، هماهنگی، بسترسازی و آوردن افراد به میدان است.

کتاب‌هایی را پیشنهاد می‌کنم:

- «کار باید تشکیلاتی شود» که شامل فرمایشات حضرت آقا است و الزامات و آفت‌های کار تشکیلاتی را بیان می‌کند. مثلاً یکی از الزامات، وجود هدف و مدیر است و یکی از آفت‌ها، تحجر و موازی‌کاری است.

- «تشکیلات بهشتی» که توسط دانشگاه معارف اسلامی چاپ شده است.

- «اصول و انضباط کار تشکیلاتی» و «روح و کار تشکیلاتی» اثر شهید بهشتی.

- «جمع‌ها و حاصل جمع‌ها» اثر استاد علی صفایی حائری.

برای درک فرآیند کار تشکیلاتی، به‌عنوان یک مدیر و مسئول فرهنگی، اولین کاری که باید یاد بگیرم، «تفویض اختیار» است؛ یعنی خودم مجری نباشم، بلکه دیگران را به میدان بیاورم. زندگی تشکیلاتی و حلقه‌های میانی به معنای آوردن افراد به میدان و ایجاد مسئولیت‌پذیری اجتماعی است. از نظر علمی، به این «سواری اجتماعی» گفته می‌شود؛ یعنی فرد تنها نمی‌تواند و باید دیگران نیز در میدان حضور یابند.

* پانزده گام کار تشکیلاتی: چگونه حلقه‌های میانی می‌توانند سرنوشت کشور را عوض کنند؟

کار تشکیلاتی، پانزده گام دارد که به‌عنوان مدیر باید این گروه‌ها را تشکیل دهم، تعامل را تقویت کنم، برنامه‌ریزی کنم و... اما الزامات کار تشکیلاتی چیست؟

گام اول: رصد و پایش (تحقیقات)

یعنی باید «نظام مسائل»، «خواسته‌ها» و «مطالبات» تعریف شود. هفت فرمان حضرت آقا، به‌عنوان ولی، سکان‌دار و پرچم‌دار، به ما می‌گوید که چه کارهایی باید انجام شود. «مرکز رصد» یا «مرکز دیده‌بانی» باید تشکیل شود. به‌عنوان مسئول، باید آسیب‌های اجتماعی را شناسایی کنم. مثلاً در استان قم، اولین مسئله «هویت» است، چرا که تشتت فرهنگی در قم بسیار بالاست. در قم، پنج نوع ترک‌زبان، اتباع کشورهای مختلف و عرب‌های متنوعی وجود دارد که از بیش از صد کشور هستند. همه شهروندان قم عزیز هستند، اما تفاوت‌های فرهنگی وجود دارد که باید آن را درک کرد. بنابراین، مرکز رصد باید تحلیل دقیقی انجام دهد.

اگر بخواهم کاری مؤثر در حوزه حلقه‌های میانی انجام دهم، باید «نظام مسائل» را تعریف کنم و سپس هدف‌گذاری و برنامه‌ریزی کنم. این هنوز گام اول است. در این مرحله، باید مصداقی عمل کرد و کارها باید ملموس و عینی باشد. به جای اینکه چندین کار بزرگ را همزمان آغاز کنیم، باید موردی و مصداقی وارد شویم. مثلاً در موضوع طلاق، نمی‌توان همزمان به رشد علمی و انگیزش جوانان پرداخت. باید فقط بر یک جنبه تمرکز کرد.

گام دوم: سازماندهی

یعنی نیاز به ساختار دارد. یکی از مشکلات ما این است که افراد در ساختارها جایگاه مشخصی ندارند. یا باید ساختارها ایجاد شود یا افراد در ساختارهای موجود جایگاه یابند. کار ارزشمندی که شهید آیت‌الله رئیسی انجام داد، انتخاب «دستیار ویژه مردمی» بود. مردمی‌سازی، یکی از دغدغه‌های ایشان و همچنین دغدغه اصلی انقلاب و نظام اسلامی بود. آیت‌الله رئیسی به تمام استاندارها ابلاغ کردند که «مشاور مردمی» و «دستیار مردمی» داشته باشند. از جمله ساختارهای مؤثر، «قرارگاه‌ها» هستند؛ مانند قرارگاه فاطمیون، قرارگاه سبیل در دانشگاه قم و قرارگاه حماسه در شهرداری قم.

گام سوم: شناسایی افراد مؤثر

افرادی که می‌توانند در تحقق اهداف تأثیرگذار باشند. این افراد را «افراد زعفرانی» می‌نامند که دارای ویژگی‌هایی مانند گران‌قیمت‌بودن و اثرگذاری هستند. این افراد شامل «حامی»، «بانی»، «هادی» و «معتمد» می‌شوند. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) افراد زعفرانی خود را حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) و حضرت خدیجه (سلام‌الله‌علیها) می‌دانستند. امام خمینی (ره) نیز افرادی مانند شهید مطهری، شهید دستغیب، شهید صدوقی و شهید صیاد شیرازی را داشتند. در عرصه امروز، خود مقام معظم رهبری جریان‌ساز بودند و شهید بهشتی به‌تنهایی یک امت محسوب می‌شد.

گام چهارم: توانمندسازی

اگر بخواهم نظام مسائل حل شود و اهداف پیش برود، باید این افراد را توانمند کنم. بهترین مثال، قیام عاشوراست. امام حسین (علیه‌السلام) در گام اول هدف را اعلام کرد: «اصلاح امور امت، اقامه نماز، امر به معروف و نهی از منکر.» سپس ساختار تشکیل داد: واحد روابط عمومی (حضرت زینب)، واحد رسانه و روایت‌گری (امام سجاد)، واحد پشتیبانی (حضرت ابوالفضل)، واحد اصلاح (حر)، واحد جذب (زهیر بن قین). سپس این افراد را توانمند کرد. زهیر بن قین که ابتدا نمی‌خواست بیاید و می‌گفت: «من به جنگ علی و عثمان و معاویه کاری ندارم»، در نهایت در میدان حضور یافت. چرا؟ چون امام حسین (علیه‌السلام) آن شب وجوهی را به او نشان داد و انگیزه‌اش را افزایش داد. این نشان می‌دهد که حلقه‌های میانی باید توانمند شوند.

گام پنجم: تأمین منابع

در شورای شهر، ابتدا «کمیته حمایت از مساجد» را تشکیل دادیم و برای آن دستورالعمل و بودجه در نظر گرفتیم. سال گذشته ۶۵ میلیارد تومان و امسال نیز مبلغ بیشتری در نظر گرفته شده است. بهترین حلقه میانی، حلقه‌ای است که استقلال مالی داشته باشد و وابسته نباشد. این نیز یکی از «فوت کوزه‌گری‌ها» است. همان‌گونه که در جنگ دوازده‌روزه، حضرت آقا فرمودند: «ما از هیچ کشوری کمک نمی‌خواهیم.» حتی از یگان‌های دیگر نیز کمک نگرفتیم، چرا که می‌خواستیم استقلال خود را حفظ کنیم.

گام ششم: تأمین محتوا

یکی از آسیب‌های حلقه‌های میانی، کمبود محتواست. من به این محتوا، «جعبه سیاه» گفته‌ام. در جنگ نرم، باید دوره‌های آموزشی و بروشورهایی تولید کنیم تا این محتوا را در میان گروه‌ها تبیین کنیم.

گام هفتم: ابزار ارتباطی

ابزارهای ارتباطی می‌تواند ایتا، تلفن یا سایر وسایل باشد. این ابزارها باید در حلقه‌های میانی تقویت شوند. گاهی جلسات و نشست‌ها و گاهی فضای مجازی، ابزار ارتباطی هستند. به نظر من، «نخاع سرمایه اجتماعی»، ارتباط است؛ البته ارتباطی که حول اسلام، انقلاب، ولایت، محرم و صفر و غدیر باشد.

گام هشتم: ارتباط

برنامه‌ای برای ارتباط باید داشته باشیم.

گام نهم: تبلیغات

باید گزارش‌هایی ارائه دهیم و نشست‌های خبری تعریف کنیم تا فعالیت‌های خود را منعکس کنیم. مثلاً در موضوع «محله‌محوری»، یکی از ایرادات من این است که تبلیغات آن کم است، در حالی که ظرفیت بسیار بزرگی دارد. بسیج با این کار وارد شده است، اما تبلیغات باید تقویت شود تا مردم بدانند «محله‌محوری» چیست و چه دستاوردهایی دارد.

گام دهم: مشارکت

یعنی افراد را درگیر کار کنیم. بنا، سرباز، کودکان و نوجوانان همگی باید در میدان حضور داشته باشند و در انجام امور مشارکت کنند.

گام یازدهم: مباحث رفتاری (هویت)

آیا آرم تهیه کرده‌ایم؟ آیا شعار تعریف کرده‌ایم؟ مانند شعارهای اربعین: «حب الحسین یجمعنا». حتی حرکت انگشت یک مجری می‌تواند به نماد تبدیل شود. مباحث رفتاری باید به‌صورت ویژه مورد توجه قرار گیرد. وفاداری، تحمل سلایق مختلف و کاهش اختلافات از جمله مواردی است که باید مورد توجه باشد. ممکن است سلیقه من با سلیقه دیگری همخوانی نداشته باشد، اما باید بدانم که راه حضرت آقا همین است.

گام دوازدهم: تمرکز بر شباهت‌ها

حضرت آقا به محمود کریمی فرمودند: ««ای ایران» را بخوان.» به نظر من، حماسه حضور حضرت آقا در شب عاشورا بود. جمعه نصر، وعده صادق سوم؛ جنگ دوازده‌روزه، وعده صادق چهارم؛ و حضور حضرت آقا در شب عاشورا، وعده صادق پنجم بود. حضرت آقا بر شباهت‌ها تمرکز کردند تا اختلافات کنار گذاشته شود.

گام سیزدهم: خدمات

حلقه‌های میانی چه خدماتی ارائه می‌دهند؟ چقدر توانسته‌اند طلاق را کاهش دهند؟ ازدواج را افزایش دهند؟ ترافیک بار را کاهش دهند؟ تفکیک زباله را از مبدأ انجام دهند؟ فرهنگ‌سازی کنند؟ آمار تصادفات جوانان را کاهش دهند؟ شهید نصرالله می‌گفت: «حاج قاسم سلیمانی، فرودگاه خدمت بود.» و حضرت آقا فرمودند: «شهید سلیمانی، مکتب خدمت بود.» شهید رئیسی نیز «دولت خدمت» بود.

گام چهاردهم: ارزیابی

باید میزان پیشرفت خود را سنجید، موفقیت‌ها و علل ضعف را تحلیل کرد و جلسات نقد و نظر برگزار شود.

گام پانزدهم: تثبیت و توسعه (نهادینه‌سازی)

یعنی نهادینه کردن رفتارها از طریق صورت‌جلسات، مصوبات، تفاهم‌نامه‌ها و تولید آثار ماندگار مانند کتاب و فیلم.

در نتیجه، اگر بخواهیم حلقه‌های میانی موفقی در جامعه داشته باشیم و تفکر تشکیلاتی را تقویت کنیم، باید این پانزده گام را طی کنیم:

۱. رصد و پایش

۲. سازماندهی

۳. شناسایی افراد مؤثر

۴. توانمندسازی

۵. تأمین منابع

۶. تأمین محتوا

۷. ابزار ارتباطی

۸. فضای ارتباطی

۹. تبلیغات

۱۰. مشارکت

۱۱. مباحث رفتاری

۱۲. تمرکز بر شباهت‌ها

۱۳. ارائه خدمات

۱۴. ارزیابی

۱۵. تثبیت و توسعه (نهادینه‌سازی)

انتهای پیام