به گزارش خبرگزاری بینالمللی اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ در سواحل دریای آدریاتیک و میان سه دایرهی نفوذ درهمتنیده در منطقهی بالکان، جمهوری مونتهنگرو یکی از کوچکترین کشورهای اروپایی از نظر مساحت و جمعیت قرار دارد. این کشور در سال ۲۰۰۶ از صربستان جدا شد و در سال ۲۰۱۷ به پیمان آتلانتیک شمالی پیوست.
مونتهنگرو با وجود موقعیت راهبردی مهم در منطقه، با شکافهای داخلی عمیقی در زمینهی هویت ملی و وابستگی دینی مواجه است؛ شکافهایی که ناشی از رقابت میان طرفداران نزدیکی با صربستان و نخبگان سیاسی است که در پی تثبیت هویت ملی مستقل و تسریع روند پیوستن به اتحادیه اروپا هستند.
همچون دیگر کشورهای حوزهی بالکان، این کشور نیز از پیامدهای جنگ روسیه و اوکراین تأثیر پذیرفته است؛ جایی که لحن گفتمان سیاسی قطبیتر شده و شکنندگی ساختار سیاسی و امنیتی کشور افزایش یافته است.
در همین زمینه، مرکز مطالعات الجزیره، تحلیلی منتشر کرده است که به بررسی دینامیکهای تعادل و کشمکش در بالکان میپردازد. این مقاله با عنوان «جمهوری مونتهنگرو در مرکز تحولات ژئوپلیتیکی بالکان» توسط کریم الماجری پژوهشگر امور بالکان و اروپای شرقی، نوشته شده و تلاش دارد چشمانداز آینده این کشور را در یک محیط منطقهای متشنج و نظام بینالمللی در حال تغییر بررسی کند.
چالش تاریخی هویت
برای قرنها، مونتهنگرو منطقهای مرزی میان نفوذ عثمانی و روسی بود و بعدها نیز میان ملیگرایی صرب و هویت مستقل مونتهنگرویی قرار گرفت.
در دوران امپراتوری عثمانی، این کشور از نوعی خودمختاری برخوردار بود و رهبران قومی آن با سیاستهای فرهنگی عثمانی مقابله میکردند؛ این وضعیت پایهای برای شکلگیری گفتمان ملی شد که بر مقاومت در برابر سلطه عثمانی و هویت شرقی ـ اسلامی تأکید داشت.
در مقابل، نفوذ روسیه نیز بهویژه از طریق کلیسای ارتدکس در عرصههای سیاسی و دینی بسیار پررنگ بود و نقش مهمی در شکلگیری آگاهی ملی ایفا کرد.
با فروپاشی امپراتوری عثمانی و اوج گرفتن جنبشهای ملی در بالکان، مونتهنگرو به پروژه «یوگسلاویای بزرگ» پیوست و در سال ۱۹۱۸ با صربستان و مناطق دیگر متحد شد تا پادشاهی صربها، کرواتها و اسلوونیها را تشکیل دهد و سپس بخشی از جمهوری سوسیالیستی یوگسلاوی پس از جنگ جهانی دوم شد.
پس از فروپاشی یوگسلاوی در دهه ۱۹۹۰، مونتهنگرو آخرین متحد صربستان در جمهوری یوگسلاوی جدید و سپس اتحادیه صربستان و مونتهنگرو باقی ماند؛ اما این اتحاد از آغاز سست بود.
با ظهور جریان ملیگرای مستقل به رهبری میلو دجوکانوویچ، نخبهی سیاسی پایتخت بودگوریتسا مسیر استقلال کامل را در پیش گرفت و در همهپرسی سال ۲۰۰۶ حدود ۵۵٫۵ درصد از مردم مونتهنگرو به جدایی از صربستان رأی دادند.
امروز این کشور جوان از نظر استقلال اما با تاریخی طولانی در مقاومت در برابر سلطه خارجی، همچنان درگیر تنشهای هویتی و میراث سیاسی حلنشده است.
میان شرق و غرب
مونتهنگرو با استقلال در سال ۲۰۰۶، سیاست چرخش به سوی غرب و قطع پیوندهای تاریخی با بلگراد و مسکو را در پیش گرفت.
در این مسیر، ائتلافی به رهبری حزب سوسیالدموکرات و دجوکانوویچ حاکم شد و اصلاحاتی در نظام انتخاباتی و قضایی و گسترش آزادیهای سیاسی انجام داد. با این حال، فساد، رانتخواری و سیاسیسازی نهادها اعتماد عمومی و اروپاییان را تضعیف کرد.
این کشور با وجود مشکلات، موفق شد در سال ۲۰۱۷ به پیمان آتلانتیک شمالی(ناتو) بپیوندد؛ اقدامی که خشم روسیه و نارضایتی صربستان را برانگیخت و با اقداماتی از جمله تلاش نافرجام برای کودتا در مونتهنگرو در سال ۲۰۱۶ میلادی همراه بود.
در عرصهی امنیتی، مونتهنگرو یک ارتش کوچک حرفهای مطابق با معیارهای ناتو ایجاد کرده و بر مقابله با تهدیدات سایبری و رسانهای که عمدتاً به روسیه نسبت داده میشود، تمرکز کرده است.
مونتهنگرو در مسیر پیوستن به اتحادیه اروپا نیز از سال ۲۰۱۰ به عنوان یکی از کشورهای نامزد پیشرو شناخته شد و در ۲۰۱۲ مذاکرات رسمی را آغاز کرد. اما از سال ۲۰۱۹ روند الحاق به دلیل تنشهای داخلی به کندی پیش رفته است.
جنگ روسیه و اوکراین، شکافهای سیاسی و فرهنگی را در مونتهنگرو تشدید و نفوذ تاریخی روسیه و صربستان را تقویت کرده است. همچنین تحریمها علیه روسیه و اختلال در بازارهای سنتی، فشار اقتصادی مضاعفی بر بودگوریتسا وارد کرده است.
رقابت ژئوپلیتیکی و ژئوفرهنگی
روابط مونتهنگرو و صربستان پیچیده و درهمتنیده است؛ بلگراد با اتکا بر حضور اقلیت صرب در مونتهنگرو، نفوذ فرهنگی و دینی خود را حفظ کرده است. این رابطه نه خصمانهی کامل و نه اتحاد آشکار است، بلکه ترکیبی سیال از رقابت و همزیستی است که میتواند ثبات سیاسی و اجتماعی کشور را تحت تأثیر قرار دهد.
در سطح ژئوپلیتیک، مونتهنگرو به عرصهای برای رقابت میان غرب و روسیه تبدیل شده است. روسیه از طریق سرمایهگذاری در حملونقل و املاک و تحریک نخبگان مخالف غرب نفوذ میکند، در حالی که اتحادیه اروپا از ابزار پیوستن به اتحادیه استفاده میکند. آمریکا نیز از طریق ناتو نفوذ خود را تثبیت کرده است.
در همین حال، چین با پروژههای زیرساختی و ترکیه با فعالیتهای فرهنگی و آموزشی جایگاه خود را تقویت کردهاند.
چالشهای هویتی و اقتصادی
چالشهای داخلی بزرگترین مانع ثبات مونتهنگرو محسوب میشوند. این چالشها شامل شکافهای قومی و مذهبی بین صربها، مونتهنگروییها و اقلیتهایی چون آلبانیاییها، بوشناقها و کرواتها، و نیز تنوع دینی شامل ارتدکسها، مسلمانان و کاتولیکها است.
اقتصاد این کشور نیز با رشد کند، نرخ بالای بیکاری و وابستگی شدید به گردشگری و حوالههای خارجی دستوپنجه نرم میکند؛ وابستگی که با پیامدهای جنگ روسیه و اوکراین آسیب دیده است.
در این میان، تنوع دینی و طایفهای نقش مهمی در شکلگیری هویت ملی مونتهنگرو ایفا میکند و نهادهای مذهبی در این کشور از بازیگران اصلی صحنهی سیاسی و اجتماعی هستند.
سه سناریوی پیش رو
۱. سناریوی نخست: تعمیق پیوستگی به غرب
در این مسیر، نخبگان موفق به پیشبرد پیوستن به اتحادیه اروپا میشوند و با تقویت هویت ملی مبتنی بر شهروندی و ارزشهای دموکراتیک، شکافهای قومی و مذهبی را کاهش میدهند.
۲. سناریوی دوم: لغزش به سوی بیثباتی
در این سناریو، تشدید شکافهای سیاسی و اجتماعی و مداخلهی بیشتر خارجی (بهویژه روسیه و صربستان) کشور را به بحران سیاسی و امنیتی میکشاند.
۳. سناریوی سوم: حفظ وضع موجود
مونتهنگرو در این حالت در وضعیت ثبات شکننده با موازنهی قدرتهای داخلی و خارجی، اما بدون افق روشن برای توسعهی پایدار و استقلال کامل، باقی میماند.
جمعبندی
آینده مونتهنگرو به توانایی مدیریت سیاسی داخلی و تعامل سازنده با قدرتهای منطقهای و بینالمللی بستگی دارد. در حالی که غرب در پی تحمیل الگوی خود است، روسیه و دیگر بازیگران از نقاط ضعف برای نفوذ بهرهبرداری میکنند.
بدینترتیب، این کشور در یک دو راهی تاریخی قرار دارد: یا تثبیت مسیر ساخت دولت مدرن و مستقل، یا لغزش به چرخهای از تنشها و درگیریها که میتواند آن را به گذشتهای پرآشوب بازگرداند.
..............................
پایان پیام/ ۲۶۸