شفقنا افغانستان- پاکستان که روزگاری طالبان را از کوههای دیورند به کاخ ریاستجمهوری کابل رساند امروز جنگندههایش را به سوی همان پایتخت میفرستد.
در این جنگی که دیگر مرزی ندارد غیرنظامیان، زنان، کودکان و مردمی که هیچگاه در معادلات امنیتی جایی نداشتند به قیمت «پاکسازی تروریستی» تبدیل به آتشبازیهای بیصدا میشوند؛ جایی که دوستیهای استراتژیک دیروز، امروز را به خاکستر میپاشند.
به گزارش شفقنا افغانستان؛ ستونهای دود از مناطق مسکونی کابل به آسمان میخیزد در حالی که جنگندههای پاکستانی برای دومین بار در یک هفته پایتخت افغانستان را بمباران میکنند، جنگی که روزگاری در کوههای دیورند آغاز شد امروز در خیابانهای پایتخت تمام میشود.
برای نخستینبار از زمان بازگشت طالبان به قدرت در اسد ۱۴۰۰، جنگندههای پاکستانی دو بار در عرض یک هفته پایتخت افغانستان را هدف حملات هوایی قرار دادند. این اقدام بیسابقه که منجر به کشته و زخمی شدن دهها غیرنظامی در کابل و قندهار شده است نهتنها نقض آشکار حاکمیت افغانستان محسوب میشود بلکه نشاندهنده شکست چندین دور مذاکره و تحول عمیق در استراتژی امنیتی اسلامآباد است.
جنگی که از مرز شروع نشد، اما در پایتخت تمام شد
تنش میان طالبان و پاکستان در نیمه دوم ماه میزان به اوج خشونت رسید. ریشه این بحران در فعالیت گروه تحریک طالبان پاکستان (TTP) نهفته است که پس از سال ۱۴۰۰ پناهگاههای خود را در ولایتهای شرقی افغانستان بهویژه خوست، کنر، ننگرهار و پکتیا گسترش داده و بهطور منظم به پاسگاههای مرزی پاکستان حمله میکند. در شانزدهم میزان همین گروه مسئولیت حملهای را بر عهده گرفت که در آن یازده نظامی پاکستانی در منطقه کرم کشته شدند. فردای آن روز جنگندههای پاکستانی برای نخستینبار آسمان کابل را هدف قرار دادند. صدای انفجارهای مهیب در ساعت ۹:۵۰ شب در پایتخت و شهرهای خوست و جلالآباد شنیده شد.
پاکستان: «ما مواضع تروریستی را هدف گرفتیم»
پاکستان این حملات را «پاسخی قاطع به تجاوز تحریکآمیز طالبان» خوانده و مدعی است که مواضع TTP و جداییطلبان بلوچ را هدف گرفته است. مقامات اسلامآباد همچنین ادعا میکنند که طالبان افغان با این گروهها همکاری دارد و از فعالیت آنها حمایت میکند. در همین حال طالبان هرگونه همکاری با TTP را رد کرده و اسلامآباد را به ناتوانی در تأمین امنیت خاک خود متهم میکنند. آنها میگویند کنترل کامل بر مناطق کوهستانی شرقی را ندارند اما این منطقه همواره محل حضور گروههای شبهنظامی بوده است.
پاسخ تلافیجویانه از کنر تا هلمند
در نوزدهم میزان طالبان با حملات تلافیجویانه از چندین ولایت مرزی از جمله کنر، ننگرهار و هلمند به مواضع نیروهای پاکستانی حمله کردند. اسلامآباد از کشته شدن بیستوسه نظامی خود خبر داد در حالی که طالبان تلفات خود را نُه نفر اعلام کرد. دو روز بعد جنگندههای پاکستانی مرکز نظامی طالبان را در ولسوالی اسپینبولدک قندهار بمباران کردند. این اقدام روابط دو طرف را تا حدی خراب کرد که مقامات پاکستانی خواهان «تغییر رژیم در افغانستان» شدند و گفتند: «امیدواریم مردم افغانستان آزاد شوند.»
دومین حمله به کابل: مسئولیتپذیری علنی
در 23 میزان جنگندههای پاکستانی برای دومین بار کابل را هدف قرار دادند و اینبار مسئولیت حمله را بهطور علنی پذیرفتند. ارتش پاکستان گفت: «مواضع TTP را زدهایم.» با این حال شاهدان عینی و گزارشهای محلی تأیید میکنند که مناطق مسکونی در کابل و اسپینبولدک مورد اصابت قرار گرفتهاند. ذبیحالله مجاهد سخنگوی طالبان ویدیویی منتشر کرد که در آن «بشکه زرد» نماد حملات انتحاری طالبان در جریان جنگ دیده میشود هرچند هنوز گزارش تأییدشدهای وجود ندارد که نشان دهد طالبان علیه پاسگاههای پاکستانی از چنین تاکتیکهایی استفاده کرده باشد.بیمارستان ایمرجنسی کابل گزارش داد که در حملات هوایی ارتش پاکستان به کابل پنج نفر جان باخته و حدود چهل نفر دیگر زخمی شدهاند.
چهار سال، صد و پنجاه درگیری
گزارشهای سازمان ملل متحد تأیید میکنند که در چهار سال گذشته بیش از صد و پنجاه درگیری مسلحانه در مرز افغانستان و پاکستان رخ داده است. تنها در سال جاری 65 رویداد امنیتی در نوار دیورند گزارش شده است. در این مدت دوازده فرمانده ارشد TTP در خاک افغانستان عمدتاً در ولایتهای کنر و پکتیا توسط افراد ناشناس ترور شدهاند. همزمان پاکستان سیزده بار از پهپاد و جنگنده برای هدف قرار دادن مواضع در عمق خاک افغانستان استفاده کرده است.
پیامدهای انسانی و اقتصادی
بستهشدن گذرگاههای تورخم و چمن توقف تجارت مرزی و آوارهشدن هزاران خانواده در مناطق مرزی از دیگر پیامدهای این بحران است. سازمان ملل متحد در نُهم جدی سال ۱۴۰۳ فعالیتهای بشردوستانه خود را در ولایتهای پکتیکا، خوست و پکتیا بهدلیل درگیریها برای یک هفته متوقف کرد. در ۱۵ سنبله درگیریها در تورخم منجر به کشته شدن شش نفر و زخمی شدن دوازده نفر شد و گذرگاه تا ۲۴ سنبله بسته ماند.
شکست استراتژی «صبر تاکتیکی»
این بحران نشان میدهد که پاکستان دیگر از طالبان بهعنوان متحد یاد نمیکند بلکه آنها را تهدیدی امنیتی میداند. اسلامآباد پس از سال ۱۴۰۰ امیدوار بود که با حمایت از طالبان تهدید TTP را کاهش دهد. اما واقعیت برعکس شد: TTP پس از ۱۴۰۰ قدرت گرفت و فعالیتهایش را افزایش داد. در عین حال طالبان نیز با ضعف ساختاری در کنترل خاک مواجهاند و ناتوانی آنها در جلوگیری از فعالیت گروههای شبهنظامی ثبات داخلی افغانستان را به خطر انداخته است.
غیرنظامیان، بزرگترین قربانی
در این معادله غیرنظامیان بیشترین قربانی هستند. از زنان و کودکان کشتهشده در کابل تا خانوادههایی که مجبور به ترک خانههای خود در والسوالیهای مرزی شدهاند همه نشاندهنده این است که این جنگ دیگر تنها بین نظامیان نیست. مرز دیورند دیگر خط جغرافیایی نیست بلکه خط مقدم یک جنگ پیچیده، چندلایه و بدون قانون است. جنگی که از مرز شروع نشد اما در پایتخت تمام شد… و هنوز پایانی برای آن دیده نمیشود.
و در آخر
بحران کنونی تنها تشدید یک تنش مرزی نیست بلکه نمادی از شکست دوگانه است، شکست پاکستان در مدیریت امنیت داخلی و سیاست خارجی افغانستان و شکست طالبان در اعمال حاکمیت واقعی بر تمام خاک کشور. پاکستان با حمله به کابل نشان داده که دیگر به دیپلماسی اکتفا نمیکند و آماده است حاکمیت همسایه را فدای امنیت درونیاش کند.
این رویکرد هرچند کوتاهمدت فشار نظامی ایجاد میکند اما بلندمدت نهتنها TTP را تضعیف نخواهد کرد بلکه مشروعیت طالبان را در سطح داخلی تقویت و فضایی برای جنگ نیابتی گستردهتر فراهم خواهد آورد. در نهایت تنها بازنده این درگیری ها مردم افغانستان هستند، مردمی که پس از چهل سال جنگ هنوز نمیتوانند در سکوت زندگی کنند حتی در پایتخت خود.