خبرگزاری بین المللی اهل بیت (ع) - ابنا:تعریف فقر در عصر حاضر تحت تأثیر فرهنگ مصرفگرایی دچار دگرگونیهایی شده است. مصرفگرایی، که به عنوان یک الگوی غالب در جوامع مدرن ریشه دوانده، سبک زندگی افراد را شکل میدهد و معیارهای ارزیابی فقر را نیز تغییر می دهد. این مقاله به بررسی تعریف فقر در بستر فرهنگ مصرفگرایی میپردازد و تأثیرات آن را بر درک و مواجهه با این پدیده تحلیل میکند.
تعریف سنتی فقر
به طور سنتی، فقر به عنوان عدم دسترسی به نیازهای اساسی انسان مانند غذا، مسکن، پوشاک، بهداشت و آموزش تعریف میشود. این تعریف بر اساس کمبود منابع مادی و اقتصادی است و معمولاً با شاخصهایی مانند خط فقر مطلق اندازهگیری میشود. در این نگاه، فقر یک وضعیت عینی است که با کمبودهای ملموس و قابل اندازهگیری مشخص میشود.
فقر در سایه مصرفگرایی
فرهنگ مصرفگرایی، که بر اساس خرید و استفاده از کالاها و خدمات به عنوان منبع اصلی خوشبختی و هویت اجتماعی استوار است، تعریف فقر را پیچیدهتر کرده است. در این چارچوب، فقر نه تنها به معنای کمبود نیازهای اساسی، بلکه به معنای ناتوانی در مشارکت در سبک زندگی مصرفگرایانه است. به عبارت دیگر، افراد فقیر نه تنها آنهایی هستند که نمیتوانند نیازهای اولیه خود را برآورده کنند، بلکه کسانی هستند که نمیتوانند کالاها و خدمات مورد نیاز برای ادغام در جامعه مصرفگرا را تهیه نمایند.
تأثیرات مصرفگرایی بر تعریف فقر
فقر نسبی: در جوامع مصرفگرا، فقر به صورت نسبی تعریف میشود. افراد با استانداردهای جهانی یا ملی و با استانداردهای محلی و حتی گروهی مقایسه میشوند. به عنوان مثال، عدم دسترسی به گوشی هوشمند یا اینترنت پرسرعت میتواند فردی را در جامعهای که این کالاها به عنوان ضروریات تلقی میشوند، فقیر قلمداد کند.
فقر فرهنگی: مصرفگرایی همچنان که بر جنبههای مادی زندگی تأثیر میگذارد، هویت فرهنگی و اجتماعی افراد را نیز شکل میدهد. کسانی که نمیتوانند در فعالیتهای مصرفگرایانه مانند خرید برندهای معتبر یا سفرهای تفریحی مشارکت کنند، ممکن است از نظر اجتماعی منزوی شده و احساس فقر فرهنگی نمایند.
فقر روانی: فرهنگ مصرفگرایی میتواند باعث ایجاد احساس ناتوانی و ناکامی در افرادی شود که نمیتوانند به استانداردهای مصرفگرایانه دست یابند. این وضعیت میتواند به مشکلات روانی مانند افسردگی، اضطراب و کاهش اعتماد به نفس در زندگی افراد دامن بزند.
چالشهای اندازهگیری فقر در عصر مصرفگرایی
اندازهگیری فقر در بستر مصرفگرایی و با چالشهای جدی مواجه است. شاخصهای سنتی مانند خط فقر مطلق یا درآمد سرانه نمیتوانند جنبههای نسبی و فرهنگی فقر را به طور کامل منعکس کنند. به عنوان مثال، فردی که در یک جامعه روستایی زندگی میکند و نیازهای اولیه خود را برآورده میسازد، ممکن است در یک شهر بزرگ به دلیل عدم دسترسی به کالاهای مصرفگرایانه فقیر تلقی شود. بنابراین، نیاز به توسعه شاخصهای جدیدی احساس میشود که جنبههای چندبعدی فقر را در نظر بگیرند.
بنابراین تعریف فقر در عصر مصرفگرایی تحت تأثیر تغییر الگوها و ارزشهای اجتماعی قرار گرفته است. فقر دیگر تنها به معنای کمبود نیازهای اساسی نیست، بلکه به معنای ناتوانی در مشارکت در سبک زندگی مصرفگرایانه نیز هست. این تغییر تعریف بر درک ما از فقر تأثیر میگذارد و سیاستگذاریها و مداخلات اجتماعی را نیز تحت تأثیر قرار میدهد. برای مقابله با فقر در عصر حاضر، نیاز به نگاهی جامع و چندبعدی است که جنبههای مادی، فرهنگی و روانی فقر را در نظر بگیرد. همچنین، بازنگری در الگوی مصرفگرایی و ترویج سبک زندگی پایدار و اخلاقی میتواند گامی مهم در کاهش فقر و نابرابری باشد.
توصیهها
توسعه شاخصهای چندبعدی فقر: شاخصهایی که جنبههای مادی، اجتماعی و روانی فقر را در نظر بگیرند.
ترویج فرهنگ مصرف آگاهانه: آموزش و آگاهسازی جامعه در مورد تأثیرات منفی مصرفگرایی و ترویج سبک زندگی ساده و پایدار.
تقویت سیاستهای حمایتی: اجرای سیاستهایی که نه تنها به تأمین نیازهای اساسی میپردازند، بلکه به ادغام اجتماعی و فرهنگی افراد فقیر نیز توجه دارند.
با توجه به این تحلیل، میتوان گفت که تعریف فقر در عصر مصرفگرایی نیاز به بازنگری جدی دارد تا بتواند به طور موثرتری با چالشهای معاصر مواجه شود.