شناسهٔ خبر: 75347402 - سرویس استانی
نسخه قابل چاپ منبع: تسنیم | لینک خبر

قصه‌ای از زندگی روشندلان مازندرانی/ وقتی شهر هنوز نابیناست!

در حال حاضر بیش از 9 هزار نابینا وکم بینا در استان مازندران از خدمات بهزیستی استفاده می‌کنند‌.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرگزاری تسنیم از ساری،  در میان تاریکی، نوری هست که نه از خورشید می‌تابد و نه از چراغی زمینی؛ نوری که از درون انسان می‌جوشد و مسیر زندگی را برای آنان که چشم ندارند اما بیناتر از همه‌اند، روشن می‌کند. این نور، همان عصای سفید است؛ عصایی که نه‌فقط تکیه‌گاه، بلکه نماد ایستادگی و امید روشندلان است.

داستان عصای سفید، روایت مردی است به نام جیمز بیگز، عکاسی اهل بریتانیا که در سال 1921 در یک حادثه بینایی‌اش را از دست داد. او ناگهان با جهانی روبه‌رو شد که در آن، سایه‌ها بی‌انتها بودند و مسیرها در تاریکی فرو می‌رفتند. عبور از خیابان‌ها و شلوغی‌های شهر، برایش هر روز به نبردی تازه تبدیل می‌شد، اما بیگز تصمیم گرفت تسلیم نشود. او عصایش را برداشت، رنگ آن را سفید کرد و به این فکر افتاد که شاید این سفیدی، نوری باشد برای دیگران تا حضور او را ببینند و راه را برایش باز کنند. آن عصای سفید ساده، بعدها به نمادی جهانی برای روشندلان بدل شد؛ نماد امید در تاریکی، و نشانه‌ای از «دیدنِ بدون چشم».

اخبار بابل , ورزش نابینایان ,

امروز، پس از گذشت بیش از یک قرن، هزاران نابینا در سراسر جهان با همین عصای سفید در خیابان‌ها قدم می‌زنند. در مازندران، حدود 9 هزار روشندل زندگی می‌کنند؛ مردان و زنانی که هر روز، میان دیوارهای شهرهایی که برایشان ساخته نشده، با عزت و امید حرکت می‌کنند. آنان می‌خواهند دیده شوند، نه به خاطر ناتوانی، بلکه به خاطر توانایی‌هایشان.

اما مسیر این ستارگان خاموش، پر از سنگلاخ است؛ پیاده‌روهایی که پر از موانع‌اند، خیابان‌هایی که خط‌کشی‌شان برای چشمان نابینا معنا ندارد، آسانسورهایی که دکمه‌هایش با خط بریل نوشته نشده، و ساختمان‌هایی که پله‌هایش یادشان رفته باید پناهی باشند نه دیواری. اینها درد مشترک تمام روشندلان است. درد آن‌ها، نه از ندیدن، بلکه از «ندیده شدن» است.

در جامعه‌ای که هنوز بسیاری از کارفرمایان، نابینایی را مساوی با ناتوانی می‌دانند، هزاران استعداد پشت درهای بسته می‌ماند. مردان و زنانی که ذهنی روشن‌تر از بسیاری دارند، اما فرصت بروز نمی‌یابند. بسیاری از آنان هنرمند، موسیقی‌دان، شاعر، برنامه‌نویس، و معلمانی توانا هستند؛ انسان‌هایی که اگر جامعه دستشان را بگیرد، جهان را از زاویه‌ای می‌بینند که چشم‌های سالم، هرگز قادر به دیدنش نیستند.

اما واقعیت تلخ این است که هنوز هم مشکلات معیشتی و اقتصادی، دامن‌گیر بخش بزرگی از این جامعه مظلوم است. در حالی که قانون، دولت را موظف به مناسب‌سازی شهرها برای معلولان و نابینایان کرده، بسیاری از شهرها حتی ابتدایی‌ترین شرایط دسترسی را ندارند. نبود مسیرهای ویژه در پیاده‌روها، چراغ‌های صوتی در تقاطع‌ها، و امکانات ساده برای عبور ایمن، استقلال روشندلان را با تهدیدی جدی روبه‌رو کرده است.

در جامعه‌ای که عدالت اجتماعی را شعار خود می‌داند، شایسته نیست که روشندلان برای عبور از خیابان، محتاج دستان رهگذران باشند. این گروه، باید همانند دیگران، حق زیستن آزاد و مستقل در شهر را داشته باشند. زیرا عصای سفیدشان فقط ابزار راه رفتن نیست؛ پرچم کرامت انسانی است که از میان تاریکی برافراشته شده.

روزی یکی از روشندلان گفت: ما نابینا نیستیم، فقط جهان را جور دیگری می‌بینیم و راست می‌گفت. آن‌ها جهان را نه با چشم، بلکه با دل می‌بینند؛ با صدای باران، بوی خاک، لمس دیوارها، و گرمای دست انسان‌ها. جهان آن‌ها پر از حس است، پر از معنا، و پر از نوری که درونشان می‌درخشد. ما باید باور کنیم که نابینایی، پایان دیدن نیست؛ آغاز نوع دیگری از بینایی است. بینایی‌ای که شاید، بسیاری از ما با چشمان باز، از آن بی‌نصیبیم. روشندلان، وجدان بیدار جامعه‌اند؛ آینه‌ای از صبر، ایمان و شجاعت. اگر شهر برای آنان ساخته شود، برای همه زیباتر و انسانی‌تر خواهد شد.

دنیای زیبای روشندلان در روزهای تاریک بینایان 

اخبار بابل , ورزش نابینایان ,

در گوشه‌ای از یکی از محله‌های قدیمی بابل، بانویی زندگی می‌کند که دنیایش از رنگ و تصویر خالی‌ست، اما دلش آکنده از روشنی و امید است. سکینه خانم، زنی نابینا و مادر دو فرزند، از آن دسته زنانی است که با وجود تاریکیِ مطلق در برابر چشمانش، نوری در دل دارد که راه را روشن می‌کند؛ نوری از جنس ایمان، تلاش و مادرانگی.

او در گفت‌وگو با خبرنگار تسنیم، با صدایی آرام و محجوب اما محکم می‌گوید: من از بدو تولد نابینا بودم. با این حال همیشه تلاش کردم مستقل باشم. اما رفت‌وآمد در شهر برای ما خیلی سخت است، مخصوصاً وقتی مسیرها مناسب‌سازی نشده باشند. یادم نمی‌رود روزی که برای بردن دخترم به مدرسه از کنار خیابان می‌رفتم، ناگهان پایم لغزید و در جوی آب افتادم. اگر مردم اطراف کمک نمی‌کردند، شاید امروز کنار فرزندانم نبودم...‌

چشمان او چیزی نمی‌بیند، اما صدایش پر از حس دیدن است؛ گویی هر واژه را با لمس زندگی ادا می‌کند. از او می‌پرسم سخت نیست؟ با لبخند می‌گوید: چرا، سخت هست، اما مگر زندگی برای کسی آسان است؟ چند وقتی است که در خیابان اصلی، مسیر ویژه نابینایان با سنگ‌فرش زرد تعبیه شده. شاید برای شما ساده باشد، اما برای ما مثل نوری در دل تاریکی است. حالا می‌توانم بدون ترس، مسیرم را طی کنم.‌

سکینه خانم با افتخار از استقلالش می‌گوید: با وجود معلولیتی که دارم، تمام کارهای خانه را خودم انجام می‌دهم. از آشپزی گرفته تا شست‌وشو و رسیدگی به بچه‌ها. حتی کارهای مدرسه‌شان را خودم پیگیری می‌کنم. همسرم سالم و بیناست، اما من دوست دارم بچه‌ها روی من حساب کنند. این کارها برای من فقط مسئولیت نیست، هویت است؛ یعنی من هم می‌توانم.‌

او کمی مکث می‌کند و ادامه می‌دهد:‌ مدتی در یکی از ارگان‌ها در بخش فرهنگی مشغول به کار بودم. اما در مسیر رفت‌وآمد، دچار حادثه شدم و مجبور شدم کار را رها کنم. آن حادثه فقط یک زمین‌خوردن نبود؛ تلنگری بود از بی‌توجهی جامعه به نیازهای ما. اگر شهرها مناسب‌سازی شوند، ما هم می‌توانیم مانند دیگران در جامعه حضور داشته باشیم.‌

سکینه خانم که حالا صدایش آرام‌تر شده، بغضش را فرو می‌خورد و می‌گوید: در جامعه ما هنوز توانایی‌های نابینایان جدی گرفته نمی‌شود. ما استعداد، هوش و تحصیلات داریم، اما کار نیست، اعتماد نیست، حمایت نیست. بسیاری از دوستان من با مدرک دانشگاهی در خانه مانده‌اند. این برای جامعه‌ای که از عدالت و برابری سخن می‌گوید، زیبنده نیست.‌

او نام بهزیستی را با احتیاط بر زبان می‌آورد و ادامه می‌دهد: سازمان بهزیستی باید بیش از این همراه ما باشد. حمایت شغلی، آموزش مهارت و فراهم کردن بستر اشتغال، حق ماست. ما نمی‌خواهیم ترحم ببینیم، می‌خواهیم فرصت داشته باشیم تا توانایی‌هایمان را نشان دهیم.‌

در پایان گفت‌وگو، وقتی از او می‌پرسم آرزویش چیست، سکینه خانم با لحنی پر از امید می‌گوید: آرزو دارم روزی برسد که هیچ نابینایی به خاطر نادیده گرفته شدن، در تاریکیِ بی‌توجهی گم نشود. ما اگر چشم نمی‌بینیم، دل می‌بینیم. فقط کافی است جامعه هم ما را ببیند.‌

توسعه آموزش و اشتغال نابینایان

اخبار بابل , ورزش نابینایان ,

رقیه رحمانی، سرپرست اداره‌ کل بهزیستی  با بیان اینکه مشارکت اجتماعی و دسترسی‌پذیری از محورهای اصلی فعالیت بهزیستی در حوزه نابینایان است، افزود: در حال حاضر بیش از 9 هزار نابینا و کم‌بینا در استان مازندران از خدمات این سازمان بهره‌مند هستند که شامل ارائه وسایل کمک توانبخشی، خدمات مشاوره، مستمری ماهانه و مراقبت در منزل می‌شود.

سرپرست اداره کل بهزیستی مازندران به ارائه خدمات توانبخشی اشاره کرد و افزود: در یک سال اخیر؛ 816مورد وسایل کمک توانبخشی مانند عصا، عینک، ساعت گویا و ... به افراد دچار آسیب بینایی اهدا شد.

رحمانی با اشاره به اجرای برنامه‌های غربالگری در پیشگیری از نابینایی کودکان تصریح کرد: بهزیستی هر ساله طرح‌های غربالگری بینایی ویژه کودکان 3 تا 6 سال را در سراسر استان اجرا می‌کند که در یکسال گذشته بیش از 97 هزار کودک مازندرانی در این طرح مورد ارزیابی قرار گرفتند.

وی افزود: از این تعداد یک هزار و 363کودک دچار اختلال بینایی شناسایی و به سطوح بالاتر برای مداخلات درمانی معرفی شدند و خدمات مناسب و بهنگام را دریافت کردند.

رحمانی تاکید کرد: این طرح در راستای پیشگیری از تنبلی چشم و شناسایی زودهنگام اختلالات بینایی اجرا می‌شود و نقش مؤثری در جلوگیری از بروز نابینایی در سنین بالاتر دارد.

سرپرست اداره‌کل بهزیستی مازندران همچنین از توسعه آموزش و اشتغال نابینایان خبر داد و گفت: بهزیستی با همکاری مراکز فنی ‌وحرفه‌ای و دستگاه‌های اجرایی، طرح‌های توانمندسازی شغلی، پرداخت تسهیلات خوداشتغالی و حمایت از کارگاه‌های ویژه نابینایان را در دست اجرا دارد تا استقلال مالی و اجتماعی این گروه افزایش یابد.

وی ادامه داد: در حوزه آموزشی نیز، علاوه بر همکاری با آموزش و پرورش استثنایی برای تحصیل دانش‌آموزان نابینا، مراکز خدمات روانشناختی و مشاوره‌ای بهزیستی با برگزاری کارگاه‌های مهارت‌های زندگی، تقویت عزت‌نفس و مهارت ارتباطی، از کودکی تا بزرگسالی، زمینه رشد روانی و اجتماعی آنان را فراهم می‌کنند.

وی در پایان خاطرنشان کرد: نابینایی به معنای ناتوانی نیست؛ اگر فرصت‌های برابر فراهم شود، نابینایان می‌توانند در عرصه‌های علمی، فرهنگی و اجتماعی بدرخشند. هدف بهزیستی آن است که هیچ فردی به دلیل معلولیت از مشارکت فعال در جامعه باز نماند.

اخبار بابل , ورزش نابینایان ,

انتهای پیام/