به گزارش خبرگزاری حوزه،در پی پاسخگویی به نیازهای علمی و مدیریتی جامعه اسلامی و همسو با رهنمودهای امامین انقلاب، گروه مدیریت پژوهشگاه حوزه و دانشگاه سالهاست در مسیر تلفیق دانش اسلامی و علوم انسانی گام برمیدارد. در گفت و گو با دکتر عباس شفیعی، مدیر گروه مدیریت پژوهشگاه حوزه و دانشگاه و دانشیار این پژوهشگاه، با تحولات، ماموریتها و چشماندازهای این گروه آشنا میشویم.
وی ضمن معرفی ساختار علمی گروه، به فعالیتهای پژوهشی گسترده اشاره میکند و توضیح میدهد که چگونه برنامههای آموزشی دکتری طراحی شدهاند تا خروجی آنها مستقیماً در حل مسائل نظامی و سازمانی مؤثر باشد.
همچنین، در این مصاحبه به سه حوزه ماموریتی گروه شامل: تحقیقات نظری، کاربردی و انتقادی پرداخته شده و نیز به پژوهشهای جاری درباره اندیشه رهبران انقلاب و رهبران مقاومت اشاره کرده و بر لزوم هماهنگی میان مراکز حوزوی و دانشگاهی برای جلوگیری از موازیکاری تأکید میورزد که تقدیم نگاه شما می گردد.
لطفاً معرفی اجمالی از گروه مدیریت و مهمترین فعالیتهای آن ارائه فرمایید.
پژوهشگاه حوزه و دانشگاه دارای سه پژوهشکده است: پژوهشکده علوم اجتماعی، پژوهشکده علوم اسلامی و پژوهشکده علوم رفتاری. گروه مدیریت یکی از گروههای تابع پژوهشکده علوم اجتماعی محسوب میشود که فعالیت خود را در سال ۱۳۷۲ با محوریت آموزش آغاز نمود و پس از گذشت سه سال، وارد فرآیند پژوهشی گردید. این گروه عضو انجمن علمی حوزه علمیه قم و همچنین عضو انجمن رفتارساز کشور است.
گروه مدیریت در حال حاضر دارای چهار عضو هیئت علمی است که تاکنون فعالیتهای پژوهشی گستردهای را انجام دادهاند. تا به امروز، بیش از شصت کتاب در حوزههای مدیریت و مدیریت اسلامی تألیف و تدوین شده است. بر اساس نقشهراه ترسیمشده برای گروه، فعالیتها در چارچوب محورهای راهبردی ششگانه یا هفتگانهای صورت میپذیرد که شامل هندسه علمی گروه و حوزههای تمرکز میشود. هر یک از اعضای گروه، بر اساس فعالیتهای پژوهشی خود، در یک یا چند حوزه تخصص یافتهاند؛ این حوزهها را «حوزههای تخصصی افراد» مینامیم. همچنین، برنامهریزی بلندمدتی وجود دارد که هم برای افراد و هم برای گروه بهصورت پنجساله یا بیشتر تدوین شده است.
فعالیتهای پژوهشی گروه بهطور تنگاتنگی با حوزه آموزش مرتبط است. در سطح دکتری، تاکنون پنج دوره آموزشی برگزار شده یا در حال برگزاری است. خروجی این دورهها، ورودی فعالیتهای پژوهشی گروه محسوب میشود؛ یعنی فارغالتحصیلان این دورهها با هدف تأمین نیازهای هیئت علمی و پروژههای پژوهشی گروه تربیت میشوند.
دو نوع دوره آموزشی در این گروه تعریف شده است: دورههای «آموزشمحور» و دورههای «استادمحور». محصول این دورهها مستقیماً در چارچوب فعالیتهای پژوهشی گروه قرار میگیرد.
یکی از حوزههای فعالیت گروه، «حوزه ماموریتی» است که به سه بخش تقسیم شده است:
۱. تحقیقات نظری و بنیادین
۲. تحقیقات کاربردی
۳. تحقیقات انتقادی و نقد نظریهها
در حوزه اول، هرچند خلأهایی وجود دارد، اما بیشترین فعالیتهای گروه تاکنون در زمینه ترسیم مبانی نظری رشته مدیریت بوده است. در حوزه کاربردی نیز فعالیتهایی انجام شده است؛ از جمله تدوین متون درسی و حل مسائل نظامی. با توجه به رویکرد جدیدی که اخیراً مطرح شده، حتی ماموریت پژوهشمحور گروه نیز در حال بازتعریف است. بهعنوان مثال، در حوزه حل مسائل نظام، دو یا سه مسیر اصلی در نظر گرفته شده است:
- مشاوره فلسفی که در برخی مراکز در حال اجراست و بر اساس آن، شرکتهای دانشبنیان در حال طراحی هستند.
- پیشنهاد «تحلیلگر رفتار» در سازمانها.
در برخی بیمارستانها، موضوع «رفتار سازمانی» مطرح شده است؛ در این زمینه، از طریق مصاحبههای روانشناختی و رفتاری، تلاش میشود تا بیماران از امنیت روانی برخوردار باشند. این حوزه در بیمارستانها تحت عنوان «رفتار سازمانی» فعالیت دارد.
گروه ما نیز در این زمینه، با طراحی «تحلیل رفتار» بر مبنای شرکتهای دانشبنیان، میتواند به حل مسائل سازمانها -بهویژه بیمارستانها و مراکز مشابه- کمک کند.
بنابراین، این موضوع در چارچوب فعالیتهای گروه قرار گرفته است تا تمرکز بیشتری بر طرحها و پروژههای کاربردی جهت حل مسائل نظامی صورت پذیرد.
در زمینه اندیشههای رهبران انقلاب، از جمله حضرت امام خمینی (ره) و آیتالله العظمی خامنهای (مدظلهالعالی)، فعالیتهایی انجام شده و طرحهایی در دست اجراست. همچنین، در ارتباط با اندیشههای رهبران مقاومت مانند سید حسن نصرالله، سردار سلیمانی و دیگران پژوهشهایی در حال انجام است. از سوی دیگر، تحلیل رفتار رهبران مقاومت و همچنین رهبران صهیونیستی نیز در دستور کار قرار دارد. این فعالیتها در قالب نشستها، کرسیهای نظریهپردازی و کرسیهای ترویجی انجام شده است. همکاری با جامعه المصطفی (ص) در این زمینه نیز صورت گرفته است؛ بهطوریکه گروه ما در همایشهای مرتبط با تحلیل رفتار رهبران نیز مشارکت داشته است.
همچنین، در ارتباط با مراکز دیگری که یکی از محورهای راهبردی گروه محسوب میشوند—مانند فروشگاه فرهنگی اندیشه، پروژههای فرهنگ اسلامی، بنیاد نهجالبلاغه در قم (تحت مسئولیت آیت الله دینپرور)، مرکز مطالعات نهجالبلاغه در اصفهان، و دانشگاههای مختلف از جمله دانشگاه خراسگان اصفهان، فعالیتهایی در حوزه مدیریت در نهجالبلاغه و همایشهای مرتبط انجام شده و همکاریهای علمی صورت گرفته است.
علاوه بر این، با توجه به ساختار گروه، ارتباط آن با دانشگاههای مختلف از طریق «شورای علمی گروه» صورت میپذیرد. این شورا از ترکیب اعضای رسمی گروه و اساتید برجستهای از مراکز مختلف تشکیل شده است. بهعنوان نمونه، اعضایی چون دکتر الوانی، دکتر رضاییان، دکتر میرزایی (مرحوم)، دکتر تسلیمی، دکتر زاهدی، دکتر آوینی، دکتر جعفری و دیگران در این شورا عضویت داشتهاند. از جمله فعالیتهای مشترک با ایشان، پژوهش در زمینه سبک رهبری امام (ره) و الگوی رهبری اسلامی بوده است.
این ارتباطات با اساتید برجسته و برند کشور در شورای علمی گروه، بههمراه تعاملات با دانشگاههای مختلف از جمله دانشگاه اصفهان، دانشگاه سیستان و بلوچستان، دانشگاه مازندران، دانشگاه تهران و دانشگاه فردوسی مشهد، بهویژه در حوزههای نظارت، ارزیابی طرحها و ارائه پروژههای مشترک، ادامه دارد.
در نهایت، باید اشاره کرد که تاکنون پنج دوره دکتری برگزار یا در حال برگزاری بوده است که در آنها از اساتید متخصص در حوزه آموزش بهره گرفته شده است.
با توجه به اینکه یکی از ماموریتهای اساسی پژوهشگاه، تحقق رهنمودهای امامین انقلاب و تأکیدات حضرت مقام معظم رهبری در جهت پاسخگویی به نیازها و مسائل اولویتدار کشور است، لطفاً بفرمایید خروجی پژوهشها، فعالیتهای علمی، تربیت نیرو در سطح دکتری، کرسیهای ترویجی و نظریهپردازی گروه شما تا چه اندازه به شناسایی و ریلگذاری برای حل چالشهای مدیریتی کلان کشور کمک کرده است؟
در گروه ما، «کارآمدی» پروژهها مورد توجه قرار گرفته است. لازم به ذکر است که کارآمدی لزوماً به معنای کاربردیبودن نیست؛ بلکه هر پروژهای -چه بنیادین و چه نظری- در صورتی کارآمد محسوب میشود که پاسخگوی نیازهای نظری جامعه باشد. بنابراین، فعالیتهای ما دو بُعد دارد:
اول، توجه به نیازهای جامعه -چه نیازهای نظری، چه اعتقادی و چه بنیادین- و دوم، تمرکز بر نیازهای کاربردی و حل مسائل خاص.
در بخش نیازها و حل مسائل نظام، هم جنبههای کلان پروژهها در سطح ملی و بینالمللی مورد توجه قرار گرفته است. بهعنوان مثال، تحلیل رفتار رهبران مقاومت و رهبران صهیونیستی در همایشها و پروژههای مرتبط با کرسیهای نظریهپردازی و ترویجی مطرح شده است که هدف آن، پاسخ به چالشهای جهان اسلام است. این امر نشاندهنده توجه گروه به دغدغههای اصلی امنیت کشور است. در صورت طرح پروژههایی در حوزه امنیت ملی، اولویت اجرا به آنها داده میشود.
همچنین، در ارتباط با شعارهای سالانهای که مقام معظم رهبری مطرح میفرمایند—مانند «سال تولید» یا «سال جهش تولید»—گروه ما همواره این موضوعات را در دستور کار قرار داده و نیازسنجیها و طرحهای مرتبط را در سایت پژوهشگاه منتشر نموده است تا مراکز مختلف بتوانند از آنها بهرهبرداری کنند.
از سوی دیگر، یکی از اهداف اصلی گروه، تبیین و طراحی الگوهای مدیریتی مبتنی بر اندیشههای امامین انقلاب است. در این راستا، کتابهایی چون «رهبری خدمتگزار»، «الگوی رهبری حضرت امام»، «سبک رهبری امام» و «الگوی رهبری امام خامنهای» تدوین و طراحی شدهاند و این مسیر در آینده نیز ادامه خواهد یافت.
این فعالیتها برای نخستین بار در این حوزه انجام شده و گروه ما در این زمینه بهعنوان «راهبر» -نه صرفاً راهرو- عمل کرده است. در حال حاضر، دو یا سه طرح عملیاتی در دست اجراست که هدف آنها حل مسائل کشوری و سازمانهای مختلف است.
در همین راستا، در جلسه اخیر شورای تحصیلات تکمیلی، پیشنهادی مطرح شد مبنی بر اینکه دانشجویان در مقطع دکتری، پیش از انتخاب موضوع پایاننامه، به سازمانهای مرتبط مراجعه نموده و نیاز آن سازمان را مستند کنند. سپس، موضوع پژوهش بر اساس آن نیاز تعریف شود و نامه اعلام نیاز از سوی سازمان دریافت گردد. در این صورت، خروجی پایاننامه، حل مسئلهای واقعی در آن سازمان خواهد بود.
فراتر از جایگاه علمی خود در گروه، بهعنوان یک استاد دانشگاه، مدرس، نویسنده و پژوهشگر، ارزیابی شما از وضعیت آموزش در مراکز علمی و دانشگاهی کشور در رشته مدیریت چیست؟ در صورت مشاهده نقص یا ضعف، بهعنوان یک استاد دغدغهمند، چه پیشنهاداتی برای بهبود آموزش و تربیت دانشمندانی که بتوانند خلأها و مشکلات کشور را در حوزه مدیریت کاهش دهند، دارید؟
با توجه به برگزاری دورههای مختلف آموزشی در گروه—از جمله دورههای آموزشمحور و استادمحور—میتوان گفت که در سطح کارشناسی، آموزشها معمولاً بر اساس روال مرسوم انجام میشود؛ یعنی دانشجویان مطالب را مطالعه کرده و اساتید آنها را تدریس مینمایند و گاهی دانشجویان نیز یادداشتبرداری میکنند. اما در مقاطع ارشد و دکتری، خلأهای جدی مشهود است. دانشجویان بهجای تمرکز بر تحلیل و مدلسازی در حوزه تخصصی خود، اغلب بهصورت سطحی پیش میروند.
در حوزه ما، هنگامی که فردی به «درس خارج» میرود، هدف او استنباط و اجتهاد است. بههمین ترتیب، دوره دکتری نیز باید مبتنی بر اجتهاد باشد؛ یعنی دانشجو باید قادر باشد تا بر اساس روشهای علمی، مدلی جدید ارائه دهد. این خلأ در دانشگاههای کشور بهوضوح دیده میشود.
عوامل متعددی در این خلأ مؤثر است؛ از جمله مشکلات معیشتی دانشجویان و همچنین کیفیت اساتید. متاسفانه، بسیاری از اساتیدی که برای راهنمایی دانشجویان دکتری انتخاب میشوند، خود فاقد سابقه پژوهشی غنی و توانایی راهبری علمی هستند. در مقابل، اساتیدی وجود دارند که دفتر کارشان بهخودیخود یک پژوهشکده محسوب میشود؛ یعنی دانشجویان با اشتیاق به آنها مراجعه میکنند، چرا که این اساتید هم از تسلط علمی کاملی برخوردارند و هم توانایی راهبری دانشجویان را دارند و علاوه بر آن، دلسوز و خیرخواه نیز هستند. این خیرخواهی، محبّت را در دل دانشجو ایجاد میکند و ارتباط عمیقی -هم عاطفی و هم علمی- میان استاد و شاگرد شکل میگیرد.
در مقابل، برخی از اساتید فاقد این دلسوزی و ارتباط مؤثر با دانشجویان هستند. در چنین شرایطی، هم استاد تمایل دارد که سریعتر کار را به پایان برساند و هم دانشجو تنها به دنبال اخذ مدرک است. در نتیجه، هیچگونه ارتباط علمی یا عاطفی برقرار نمیشود و خروجی چنین رابطهای فاقد اثرگذاری خواهد بود.
بهنظر من، اگر «استادمحوری» بهدرستی تعریف شود یعنی از ابتدا موضوعی متناسب با علاقه دانشجو و تخصص استاد برجستهای که دغدغه علمی دارد انتخاب گردد، میتوان به نتایج مطلوبی دست یافت. اما متاسفانه، برخی از واحدهای درسی در دوره دکتری بهویژه در رشته مدیریت دولتی با گرایش رفتار، بهگونهای تعریف شدهاند که هیچ ارتباطی با نیازهای واقعی دانشجو ندارند و تنها برای رعایت مصوبات وزارت علوم طراحی شدهاند.
در عین حال، میتوان موضوع پایاننامه را طوری طراحی کرد که دروس مرتبط با آن گرایش، مستقیماً به حل مسائل واقعی کمک کند. بهعنوان مثال، اگر فارغالتحصیلی در حوزه تحلیل رفتار در بیمارستانها استخدام شود، باید بتواند بهصورت عملیاتی در این زمینه فعالیت کند. اما تاکنون این ارتباط بین آموزش و کاربرد عملی بهدرستی برقرار نشده است.
اگر نکته پایانیای هست که احیاناً در جریان گفتوگو اشاره نشده باشد؟
عرض من این است که تعاملات ما با مراکز مختلف—هرچند وجود دارد—از نظر من کافی نیست. آنچه نیازمند توجه است، ایجاد «نظامی یکپارچه» و «هندسهای منسجم» است که بتواند مراکز مختلف حوزوی و دانشگاهی را در چارچوبی واحد، با چشمانداز مشترک، بههم متصل کند. متأسفانه، حتی در میان مراکز حوزوی خودمان مشاهده میشود که برخی از مراکز بهصورت «جزیرهای» فعالیت میکنند. این وضعیت در پژوهشگاهها، مراکز علمی و حتی دانشگاهها نیز تکرار شده و موازیکاریهای متعددی رخ داده است.
پیشنهاد من این است که یک «دبیرخانه ملی مراکز پژوهشی» تشکیل شود که بتواند حوزههای ماموریتی مشخصی را برای هر مرکز تعیین نماید. هر مرکز نیز بر اساس ماموریت خود -چه کاربردی و چه بنیادین- فعالیت کند و کارآمدی آن مورد ارزیابی قرار گیرد. همچنین، برای جلوگیری از موازیکاری و جزیرهایشدن، نمایندگانی برای هماهنگی بین مراکز تعیین شوند.
این پیشنهاد از فرمایشات حضرت مقام معظم رهبری الهام گرفته شده است که ایشان تأکید فرمودهاند مراکز مختلف نباید بهصورت موازی فعالیت کنند، بلکه هر یک باید ماموریت خاص خود را داشته باشد و تحت نظارت یک دبیرخانه هماهنگ، فعالیت نماید تا کارها بهصورت اثربخش انجام پذیرد.
پیشنهاد دیگری که دارم این است که دوستان در سطح گروههای تخصصی—مانند گروه مدیریت یا سایر گروهها—طرحی را طراحی کنند که در آن، اعضای گروه بر اساس حوزههای تصمیمگیری خاص خود—مانند اندیشه امام (ره)، اندیشه حضرت آقا، فقه و مدیریت، فلسفه و مدیریت و سایر حوزهها—فعالیتهای خود را معرفی نمایند. این مصاحبهها و گزارشها میتواند به آگاهی مراکز مختلف از فعالیتهای صورتگرفته کمک کرده و از موازیکاری جلوگیری نماید.