شناسهٔ خبر: 75308793 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ابنا | لینک خبر

حیا و کرامت؛ سپری درونی در برابر زوال اخلاق و بی‌هویتی فرهنگی

حیا در منطق اسلام، احساس درونی کرامت است؛ نه ترس از قضاوت دیگران، بلکه بیداری وجدان اخلاقی در برابر خویشتن و خدا. جامعه‌ای که حیا را از دست دهد، در حقیقت پیوند خود را با کرامت انسانی قطع کرده است. در روزگار ما که بی‌پروایی، خودنمایی و نمایش‌محوری به ارزش تبدیل شده، بازگشت به اصل حیا یعنی بازسازی درونی‌ترین لایه‌های شخصیت انسان.

صاحب‌خبر -

خبرگزاری بین‌المللی اهل‌بیت(ع) ـ ابنا: در دنیایی که زرق و برق‌های ظاهری و هویت‌های مجازی به‌سرعت جای ارزش‌های اصیل را می‌گیرند، حیا و کرامت به‌عنوان دو گوهر گرانبها، همچنان قدرت ایستادگی در برابر زوال اخلاق و بحران هویت فرهنگی را دارند. اما چگونه می‌توان این سپر درونی را تقویت کرد و از آن برای حفظ اصالت و معنا در زندگی بهره برد؟ بیایید با هم به عمق این موضوع بپردازیم.



۱. حیا در قرآن؛ کرامت درونی انسان مؤمن

قرآن کریم در چندین آیه، از حیا به عنوان نشانه‌ی ایمان و عقل یاد کرده است. در داستان حضرت موسی(ع) آمده: «فَجَاءَتْهُ إِحْدَاهُمَا تَمْشِی عَلَی اسْتِحْیَاءٍ» (قصص/۲۵)؛ یکی از آن دو زن نزد موسی آمد در حالی که با حیا گام برمی‌داشت.

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌نویسد: «استحیاء در این آیه نشانگر کرامت نفس است، نه ضعف؛ یعنی زن در عین شجاعت، وقار و احترام خود را حفظ می‌کند» (۱).

امام علی(ع) نیز فرمود: «رَأسُ کُلِّ خَیرٍ الحَیاءُ»؛ سرآغاز هر خیر، حیاست (۲).

این سخن، بیانگر جایگاه بنیادین حیا در نظام اخلاق اسلامی است؛ زیرا بدون حیا، هیچ ارزش دیگری پایدار نمی‌ماند.

در حقیقت، حیا پلی است میان ایمان و عقلانیت. قرآن ایمان را با عفت و وقار پیوند می‌زند، و این خود نشانگر آن است که ایمان واقعی در سکوت وجدان و احساس شرم از خطاست، نه در تظاهر به تقدس.

۲. حیا در سیره اهل‌بیت(ع)؛ کرامت در رفتار و نگاه

پیامبر اکرم(ص) فرمود: «الحیاءُ من الإیمانِ»؛ حیا بخشی از ایمان است (۳). در سیره اهل‌بیت(ع)، حیا نه به معنای انزوا یا خمودگی، بلکه نشانه‌ی عزت است.

امام صادق(ع) فرمود: «لا إیمانَ لِمَن لا حَیاءَ له»؛ کسی که حیا ندارد، ایمان ندارد (۴). این جمله بیان می‌کند که حیا، مرز میان انسان مؤمن و انسان بی‌اخلاق است.

در روایتی دیگر، امام علی(ع) فرمود: «من کساه الحیاء ثوبَه، لم یرَ الناسُ عیبَه»؛ هرکه لباس حیا بر تن کند، مردم عیب او را نمی‌بینند (۵). یعنی حیا سپری درونی است که انسان را از سقوط در ظاهرگرایی و بی‌پروایی حفظ می‌کند.


در دنیای امروز، که فرهنگ رسانه‌ای مرزهای شرم و حریم را شکسته، بازگشت به حیا یعنی دفاع از کرامت انسانی در برابر نگاه مصرفی به بدن و روح، به تعبیر آیت‌الله جوادی آملی، «حیا، عقل عملی انسان است؛ همان وجدان زنده‌ای که پیش از خطا، او را از خطا بازمی‌دارد» (۶).

۳. حیا و مسئولیت فرهنگی؛ از درون فرد تا سلامت جامعه

حیا فقط فضیلتی فردی نیست، بلکه زیربنای نظم اجتماعی و اخلاق جمعی است. وقتی در جامعه‌ای، حیا از روابط عمومی، گفت‌وگو، رسانه و اقتصاد حذف شود، حرمت‌ها از میان می‌رود و انسان به ابزاری برای نمایش بدل می‌شود.

قرآن در وصف مؤمنان می‌فرماید: «وَالَّذِینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ» (مؤمنون/۵)؛ یعنی آنان که دامان خود را پاک نگاه می‌دارند. این آیه نه‌فقط درباره‌ی عفت جنسی، بلکه درباره‌ی کنترل غرایز و رفتار عمومی است.


امام سجاد(ع) در رسالة الحقوق می‌فرماید: «وحقّ نفسک علیک أن تستحیی من الله»؛ حقّ نفس بر تو این است که از خدا شرم داشته باشی (۷).
این تعبیر، حیا را نوعی آگاهی متافیزیکی می‌داند؛ انسان وقتی حضور خدا را در زندگی احساس کند، دیگر نیازی به ناظر بیرونی ندارد.

‌به همین دلیل، جامعه‌ای که افرادش از درون حیا دارند، کمتر به قانون‌های بازدارنده نیاز دارد؛ زیرا حیا، قانون اخلاقیِ درونی انسان است. ، به قول شهید مطهری: «در جامعه‌ای که حیا زنده است، وجدان جمعی فعال است؛ اما وقتی حیا بمیرد، قانون هم کارگر نمی‌افتد» (۸).


۴. نقد فرهنگ بی‌حیایی؛ بحران کرامت در عصر نمایش

در عصر رسانه و فضای مجازی، بی‌پروایی به‌عنوان “شجاعت” تبلیغ می‌شود. این در حالی است که در منطق اسلام، بی‌حیایی نه نشانه‌ی آزادی، بلکه نشانه‌ی بردگیِ شهوت و خودنمایی است.

فروپاشی مرز میان حریم خصوصی و عمومی، و نمایش‌گری افراطی، از علائم جامعه‌ای است که حیا را به عنوان فضیلت از دست داده است.

امام علی(ع) هشدار داد: «مَن قَلَّ حَیاؤُهُ قَلَّ وَرَعُهُ، وَمَن قَلَّ وَرَعُهُ ماتَ قَلبُهُ»؛ هرکه حیا نداشته باشد، پرهیزگاری‌اش کم می‌شود، و هرکه ورعش کم شود، دلش می‌میرد (۹). به‌تدریج، انسانِ بی‌حیا نه تنها از خدا، بلکه از خود نیز جدا می‌شود؛ زیرا حیا، همان خودآگاهی اخلاقی است.

در تحلیل فلسفی، فقدان حیا مساوی است با از بین رفتن “درک حضور دیگری”. جامعه‌ای که حیا ندارد، دیگر «دیگری» را نمی‌بیند و فقط “من” را می‌شناسد؛ و این آغاز فروپاشی اجتماعی است.

نتیجه‌گیری

حیا، نه احساس ضعف، بلکه نشانه‌ی آگاهی از کرامت انسان است. انسانِ باحیا می‌داند که نگاه و رفتار او حامل معناست و در برابر خالق و خلق مسئول است.

به تعبیر امام علی(ع) : «مَن أکْثَرَ مِن ذِکرِ اللهِ، أحْیَا اللهُ قَلْبَهُ بالحَیاءِ»؛ هرکه یاد خدا را زیاد کند، خدا دلش را با حیا زنده می‌گرداند (۱۰).

در سطح تمدنی، حیا زیربنای اخلاق عمومی است؛ زیرا کرامت جمعی تنها بر پایه‌ی احترام به حریم‌های درونی و بیرونی شکل می‌گیرد. اگر صداقت، ستون اعتماد است، حیا دیوار حفاظت از آن است.

بازگشت به حیا یعنی بازسازی کرامت؛ و جامعه‌ای که کرامت دارد، در برابر هر فساد فرهنگی و اخلاقی مقاوم است.

منابع

۱. طباطبایی، محمدحسین. تفسیر المیزان، ج ۱۶، ص ۲۵۳.

۲. نهج‌البلاغه، حکمت ۳۷۲.

۳. نوری، حسین. مستدرک الوسائل، ج ۱، ص ۲۲۵.

۴. کلینی، محمد بن یعقوب. الکافی، ج ۲، ص ۱۰۶.

۵. آمدی، عبدالواحد. غررالحکم و دررالکلم، حدیث ۴۴۵۲.

۶. جوادی آملی، عبدالله. مفاتیح الحیات، ص ۳۴۹.

۷. سجادی، علی بن حسین. رسالة الحقوق، بند ۴۵.

۸. مطهری، مرتضی. تعلیم و تربیت در اسلام، ص ۲۳۴.

۹. مجلسی، محمدباقر. بحارالأنوار، ج ۷۰، ص ۳۲۲.

۱۰. همان، ج ۹۰، ص ۲۱۱.