طرفداری | از تیم ملی فوتبال ایران، که در سه دیدار آخر خود دو باخت و یک تساوی کسب کرده و در آخرین بازی دوستانه در ولگوگراد با نتیجه دو بر یک مقابل روسیه شکست خورده، انتظارات به شدت کاهش یافته است. مدافعان سرمربی تیم ملی تلاش میکنند تا با ارائه دلایلی، از جمله شرایط تیم، وضعیت لژیونرها و کیفیت لیگ داخلی، این توقعات را تعدیل کنند. اما آیا واقعاً تمام جوانب در نظر گرفته شده است؟
وقتی حامیان سرمربی تیم ملی از «زمان کم تا جام جهانی برای جوانگرایی» صحبت میکنند، نباید فراموش کنند که کادر فنی کنونی، سه سال است هدایت تیم ملی را بر عهده دارد. آیا در این مدت، فرصتی برای کارهای بزرگتر و تزریق خون تازه به رگهای تیم ملی وجود نداشت تا اکنون میانگین سنی ترکیب تیم، بالای ۳۱ سال نباشد؟ این فرصت سوزی، خود، یک نقد بزرگ است.
اینکه گفته میشود «حالا نمیشود مدام ترکیب تیم را تغییر داد و انتظار داشت بازیکنان کمتجربه ورق را برگردانند و در تورنمنت بزرگی مثل جامجهانی که تجربه آن را نداشتهاند، بهترین اتفاق را رقم بزنند و معجزه کنند»، در واقع مهر تأییدی است بر قصور سه ساله! امیر قلعهنویی دیروز سرمربی تیم ملی نشده است؛ سه سال فرصت بود تا به همین «بازیکنان بیتجربه» که فردا باید در جام جهانی معجزه کنند، میدان داده شود تا آبدیده و آماده، سرمایه حال و آینده فوتبال ملی باشند.
بله، فوتبال ما چیز جدیدی ارائه نداده تا انتظار نتیجهگیری داشته باشیم، چون هنوز با تفکرات ۲۰ سال پیش انتظار رخ دادن اتفاقات جدید را میکشیم؛ با این تفاوت که خسرو حیدری جای خودش را به رامین رضاییان داده و زوج میانی خط دفاعی تیم ملی هم جانشین حنیف عمرانزاده و امیرحسین صادقی در ۱۰-۲۰ دقیقه هر پایانی بازی شدهاند.
کدام کاهش کیفیت لژیونرها؟ اصلا مگر از ابتدا کیفیتی داشتند؟
دیگر بهانه اطرافیان و نزدیکان امیر قلعه نویی برای توجیه عملکرد تیم ملی، کاهش کیفیت و کمیت لژیونرهای فوتبال ایران و بالطبع کاهش تاثیرگذاری آنها در سطح ملی است. در این خصوص باید دید در ۲۰ سال گذشته، چند بازیکن از لیگ ایران مسیر مهدی طارمی را طی کرده و توانستهاند به تیمهای بزرگ اروپایی برسند؟ آیا این ضعف، در سه سال گذشته به وجود آمده است؟ نکند باور کردید افزایش تعداد لژیونرها در زمان کارلوس کیروش و حضور فلهای آنها در لیگهای بلژیک و پرتغال، دلیل فنی داشته؟
همین که دیگر مثال مدافعان سرمربی تیم ملی در خصوص افت لژیونرها یعنی سردار آزمون، به لطف درخشش در سطح پایه ملی و ترانسفر ۱۸ سالگی، توانست صرفاً ۲.۵ فصل در یک قطب فوتبال روسیه (زنیت) بدرخشد و باقی سوابق اروپایی او در روبین کازان، روستوف، بایرلورکوزن و رم، بیشتر به یک سابقه «حضور» شبیه است تا یک «عملکرد قابل توجه»، گواه همه چیز نیست؟ سردار امروز در فوتبال امارات حضور دارد چون در ۳۱ سالگی دیگر نمیتواند به یکی از قطبهای لیگهای معتبر اروپایی برود و آنجا گلزنی کند.
مدافعان سرمربی تیم ملی از «لیگ بیحال» حرف میزنند، اما مگر نه اینکه کیفیت بازی ملی، تأثیر مستقیمی بر سطح بازیهای لیگ برتر دارد؟ جذابترین و پرگلترین دوران فوتبال باشگاهی ما، به سالهای قبل از حضور کارلوس کیروش در تیم ملی برمیگردد. با روی کار آمدن یک سبک تدافعی و حوصلهسربر در تیم ملی، این روند به فوتبال باشگاهی نیز سرایت کرد. به عنوان یک مثال ساده و دم دستی، رضا نوروزی با ۲۴ گل، آقای گل لیگ دهم شد؛ فصلی که کیروش هنوز سرمربی تیم ملی نبود. در ۱۰ دوره لیگ برتر قبل از حضور کیروش در فوتبال ایران، ۴ آقای گل با آمار بالای ۲۰ گل داشتیم، اما در ۱۴ فصل پس از اولین حضور مرد پرتغالی، تنها سه بار این اتفاق افتاد. امروز هم این لیگ به اصطلاح شما بیحال را نمیتوان نادیده گرفت و آن را به تاثیر کادرفنی فعلی تیم ملی فوتبال تعمیم نداد.
- در همین رابطه بخوانید: تحلیل بازی ایران و قطر؛ سلاح مخفی قلعه نویی مقابل لوپتگی بیاثر بود!
تیم ملی، به مثابه تنه درخت فوتبال یک کشور است، نه میوههای روی شاخهها. بله، مشکل فنی بازیکنان را نمیتوان در اردوهای کوتاه ملی حل کرد، اما وقتی یک مدافع وسط ۳۶ ساله با سالها اشتباه، همچنان فیکس تیم ملی است و بازیکن جوان میداند سهمش از دعوت، سکونشینی در بازی دوستانه است، چه انگیزهای برای تلاش و پیشرفت نسل جدید باقی میماند؟ ضعف فنی و سرگردانی تاکتیکی تیم ملی را نمیتوان تماماً بر گردن تیمهای باشگاهی انداخت.
شاید جای امیر قلعهنویی هم هر مربیای دیگری روی نیمکت تیم ملی مینشست، نتیجه همینی میشد که حالا شاهد آن هستیم، ولی اگر قرار است با شاید و ایکاش و اما و اگر کار را پیش ببریم، شاید هم تیم ملی قهرمان آسیا میشد و حداقل و در بدترین حالت، میانگین سنیاش به ۳۱ سال نمیرسید و کاپیتانش بدون ذرهای نگرانی بابت از دست دادن جایگاهش، ۵ ماه بدون تیم نمیماند. اگر قرار است با «شاید» کار را پیش ببریم، چرا نتایج مثبت را هم وارد معادله نکنیم؟
البته شاید بهتر باشد به جای این همه انتقاد، به فکر بلیط سفر به ایالات متحده آمریکا، کانادا و مکزیک برای جام جهانی آینده باشیم؛ سفری که ارزشش را دارد تا چشم بر روی واقعیتهای این تیم ملی ببندیم، مبادا صدایمان ژنرال و فدراسیون تحت امرش را بیازارد و ناممان از لیست اعزامیها خط بخورد!
خلاصه بازی روسیه 2-1 ایران