فرارو- ماجرای صدور گواهینامه موتور برای زنان هنوز به هیچجا نرسیده و ما را همچنان در تلههای موازیکاری قانونی اسیر کرده است.
اگر پلیس راهنمایی و رانندگی آن زمان که زیرمجموعه وزارت کشور به حساب میآمد، لفظ «برای داوطلب مرد» را در بند آموزش نمیگنجاند یا اگر به همان قانون مادر مجلس اکتفا میکردند، شاید طی مسیر قانونی چنین دشوار نمیشد. که حالا از یک سمت پلیس مدارا کند و از طرف دیگر زنان تخطی.
یک روز عادی در مرکز تعویض پلاک موتور مردانه
ساعت هشت صبح روز دوشنبه، نرسیده به مرکز تعویض پلاک موتور، صف طولانی مردان موتورسوار از اواسط خیابان به استقبالم آمد. تلفیقی از انواع موتورهای بنزینی از هوندا گرفته تا آپاچی و اناس.
نوبت هم از پیش گرفته بودم- بدون مانع و با کدملی زن- با همان برگه سبز و مدارک پشت ایستاده بودم تا نوبت به من برسد. مامور پلیس مرکز پیش از ورود اسامی را چک میکرد: خانمِ .. و یک تیک روی کاغذ کنار اسمم زد؛ فرمان را گرفتم تا وارد مرکز شوم که اجازه ورود ندادند: «این همه آقا، بده یکی از اینا ببره داخل»
برای قانونی شدن فقط یک چیز کم داشتم: گواهینامهای که هنوز اجازهاش صادر نشده؛ مرا هم از در بغل راه دادند؛ در واقع، ورود زنان به مرکز تعویض پلاک موتور با موتورسیکلت ممنوع است اما تردد با موتور در محوطه مرکز مانعی ندارد.
تنها زن حاضر در مجموعه بودم؛ اما نه با آن جوی که شاید از جمع مردانه روایت میشود. یک نفر موتورم را داخل برد و پارک کرد، دو نفر نوبتشان را به من دادند و در سراشیبی رمپ بازدید موتور، یک نفر برای کمک شتافت؛ حتی برخورد متصدیان آنجا هم متفاوت بود. نه خبری از جدیت کلامی مردانه بود و نه سختگیریهای بیمورد در پارکینگ یا مواردی از این قبیل.
بخواهم صادق باشم؛ حس حمایتی که به تنها زن مرکز میشد، نه لذتبخش بود و نه زاییده احترام به جنس زن؛ این رفتارها را میتوان ناشی از فقدان دانست. فقدان تجربه طبیعی از حضور زن در موقعیتی که مختص مردان طراحی شده، ساختاری که حضور زن را پیشبینی نکرده و «احترام» را در قالبی از جنس احتیاط یا جبران ناآشنایی به مردان تحمیل کرده است.
در آن فضا، نگاهها بیشتر مواجهه با امری غریبه بود؛ مکثی کوتاه میان تعجب و ادب. البته که هیچکس نمیخواست رفتار ناهنجاری داشته باشد؛ گویی رفتار تمام مردان آنجا با هر نوع «مراقب مصنوعی» سعی در جبران حضور اشتباهی زن در آن محیط کاملا مردانه را داشت.
شاید روزی که آییننامه جدید نوشته شود و لفظ جنسیت مطرح نباشد، دیگر مدارا جایش را به عدالت بدهد تا تجربه زن بودن در فضای مردانه یک استثنا باقی نماند.